سحابی مارپیچ
L' تخریب همان چیزی است که یکی از ساکنان محلی برای من به عنوان "نسبت کتاب مقدس" توصیف کرده است. من فقط پس از دیدن آسیب دست طوفان کاترینا فقط در سکوت مبهوت موافقت کردم.
طوفان هفت ماه پیش رخ داد - تنها دو هفته پس از کنسرت ما در ویولت ، 15 مایلی جنوب نیواورلئان. به نظر می رسد این اتفاق هفته گذشته افتاده است.
غیرقابل شناسایی است
انبوهی از زباله و آوار تقریباً در هر خیابان کیلومترها ، از طریق کلیسای پس از کلیسا ، شهر پس از شهر ، عبور می کند. تمام خانه های دو طبقه - اسلب سیمانی و همه - را برداشتند و به مرکز خیابان منتقل کردند. محله های کل خانه های کاملاً جدید ، بدون اثری از آوار ، ناپدید شده اند. Interstate-10 اصلی هنوز هم با وسایل نقلیه و قایقهای تخریب شده حمل می شود كه خدا می داند كجاست. در پاریش سنت برنارد (ایالت) ، بیشتر محله هایی که ما با آنها رانندگی می کردیم متروکه شده اند ، از جمله خانه های لوکس در شرایط نسبتا مناسب (برق ، آب و تعداد کمی همسایه برای کیلومترها وجود ندارد). کلیسایی که ما در آنجا اجرا کردیم ، از دیوارها تا جایی که 30 فوت آب در قله خود ایستاده بود ، خزیده بود. چمنزارهای بکر در سراسر این کلیسا با حیاط های پخش شده علف های هرز و پیاده روهای پوشیده از نمک جایگزین شده اند. مراتع آزاد که زمانی پر از گاو بودند اکنون توسط وسایل نقلیه پیچ خورده و ده ها متری دور از هر جاده ای چرای می شوند. 95 درصد مشاغل موجود در کلیسای سنت برنارد به طور کامل تخریب یا بسته شده است. امشب ، اتوبوس تور ما در کنار کلیسایی پارک شده است که تمام سقف آن از دست رفته است. نمی دانید کجاست ، به جز یک قسمت که در حیاط جلویی کنار ریل های پیچ خورده دستی و ساختمانهای کلیساهای شکاف خورده قرار دارد.
خیلی وقتها که با قتل عام رانندگی می کردیم ، انگار در حال سفر از طریق یک کشور جهان سوم هستیم. اما این بود امریکا.
یک عکس بزرگتر
همانطور که نشسته بودم و با همسرم لیا و همراهم ، پدرم ، در مورد روزمان بحث می کردیم. کایل دیو ، به ذهنم رسید: این فقط یکی از آنهاست سه فقط در بلایای "نسبت کتاب مقدس" یک سال. سونامی آسیایی به معنای واقعی کلمه زمین را متزلزل کرد و بیش از 200 نفر را کشت. زلزله پاکستان بیش از 000 کشته برجای گذاشت. اما پس از آن ، استرالیا با طوفان دسته 87 آسیب دید. آفریقا اکنون تجربه آنچه را کارشناسان بدترین خشکسالی دیده اند ، می دانند. یخ های قطبی در حال ذوب شدن هستند و خطوط ساحلی را تهدید می کنند. بیماری های مقاربتی در برخی از کشورها از جمله کانادا در حال انفجار است. همه گیر بعدی در سراسر جهان هر روز انتظار می رود. و اسلام گرایان رادیکال به طور جدی تهدید می کنند که بر دشمنان خود فاجعه هسته ای باران می آورند.
همانطور که پدر کایل می گوید ، "برای دیدن آنچه در سراسر جهان اتفاق می افتد ، و انکار چیزی که اتفاق می افتد ، باید SOS باشد - گیر نادان افتاد"و شما نمی توانید دلیل این امر گرم شدن کره زمین باشید.
پس چه خبره؟
تصوری که از ذهنم گرفته شده ، دیدن متولد شدن فرزندانم است. در هر حالت ، ما جنسیت نمی دانستیم. اما ما مطمئناً می دانستیم که این یک نوزاد است. هوا نیز باردار به نظر می رسد ، اما دقیقاً با چه چیزی نمی دانیم. ولی چیزی در شرف به دنیا آوردن است. آیا پایان یک دوره است؟ آیا پایان زمانهایی است که در متی 24 توضیح داده شده است ، که نسل ما مطمئناً کاندیدای آن است؟ آیا این یک تصفیه است؟ آیا هر سه است؟
چشم اندازها و رویاها
بین دوستان و همکاران به طور یکسان انفجار رویاها و رویاها رخ داده است. اخیراً ، سه مبلغ مسافرتی که می دانم هرکدام آرزوی شهادت قبل از مقدس را داشتند. تا اینکه یکی از آنها رویا را فاش کرد ، دو نفر دیگر فهمیدند که آنها نیز رویای مشابهی را دیده اند.
دیگران تصورات شنیدن و دیدن فرشتگان را در حال شیپور کردن بازگو کرده اند.
یک زن و شوهر دیگر جلوی میله پرچم ایستادند تا برای کانادا دعا کنند. هنگام دعا ، پرچم سراسیمه و غیرقابل توجیهی مقابل آنها به زمین افتاد.
یک مرد به من درباره چشم اندازهایی که درباره تصفیه خانه های نفت در شهر نفت خیز خود داشت و از تروریسم منفجر شد ، به من گفت.
و در حالی که در گفتن رویاهای خودم مردد هستم ، من از یک خواب تکراری که یکی از همکاران نزدیک من دیده است را تعریف می کنم که یکسان بوده است. هر دو دیدیم که ستاره های رویایی مان در آسمان شروع به چرخیدن به شکل دایره می کنند. سپس ستاره ها شروع به سقوط کردند ... ناگهان به هواپیمای عجیب نظامی تبدیل شدند. در حالی که این رویاها مدتی پیش اتفاق افتاد ، اخیراً هر دو به یک تعبیر (ممکن) یکسان رسیدیم ، بدون اینکه با هم صحبت کنیم.
اما همه چیز غم انگیز نیست. دیگران به من درباره چشم انداز جریان های شفابخش در سراسر کشور گفته اند. دیگری سخنان قدرتمندی از عیسی و تمایل او برای انتقال قلب مقدس خود به پیروانش را برای من بازگو می کند. همین امروز ، قبل از مقدسین مقدس ، به نظر می رسید که خداوند می شنوم که می گوید:
من وجدان ها را روشن می کنم ، و مردم خودشان را می بینند همانطور که واقعاً هستند ، و همانطور که من هستم واقعا آنها را ببینید بعضی از بین می روند بیشتر نخواهد شد؛ بسیاری فریاد رحمت خواهند زد. من شما را با غذایی که به شما داده ام می فرستم تا آنها را تغذیه کنید.
تصور من این بود که مسیح هیچ یک از ما را روی زمین ، حتی بدترین گناهکار ، رها نکرده است و می خواهد رحمت و عشق خود را روی زمین منفجر کند.
در این مرحله لازم است بگویم ، این رویاها ، کلمات و چشم اندازها همه در حوزه مکاشفه خصوصی است. در صورت انتخاب آزاد هستید که آنها را کنار بگذارید. پولس سنت هشدار می دهد ، اما به کسانی که آنها را دریافت می کنیم ، یا کسانی که می خواهند آنها را در نظر بگیرند ، باید تشخیص دهند و آنها را تحقیر نکنند.
چشم انداز
برای برخی از شما ، این موارد ممکن است ترسناک به نظر برسد. از نظر دیگران ، آنچه شما نیز احساس یا شنیده اید را تأیید می کند. و با این حال ، دیگران این مسئله را فقط ترس آور می دانند. مسلماً ، ممکن است کمی ناراحت کننده باشد (مخصوصاً وقتی یک کودک هفت فرزند دارد.) با این وجود ، یادآوری شدیدی از حضور و مشیت خداوند هنگام سفر در این کشور طوفان ویران شده به من داده شد.
از هر چند بلوک یا اینچنین ، به خانه ای برمی خوریم که مجسمه ای از مریم یا جوزف حیاط را زینت داده است. در هر حالت ، مجسمه عملاً تکان نخورده بود ، و شگفت آورتر اینکه ، تقریباً بدون آسیب بود. یکی از مجسمه های بانوی فاطمه ما که دیدیم توسط نرده چدن پیچ خورده احاطه شده است ... اما مجسمه کاملاً سالم بود. کلیسایی که از امشب برای شما می نویسم ، توسط گردبادی طوفانی تخریب شد. تیرهای فولادی در حیاط پیچ خورده اند و با این وجود ، مجسمه ماری درست در چند حیاطی آن ، کاملاً درخشان و کاملاً سالم ایستاده است. پدر گفت: "این مجسمه ها همه جا هستند." کایل در حالی که با دیگری رانندگی می کردیم. در کلیسای خودش ، محراب و اثاثیه کاملاً از بین رفته بود. همه چیز از بین رفته بود - به جز مجسمه های چهار گوشه کلیسا ، و سنت ترزه دو لیزه که دقیقاً در همان مکان محراب ایستاده بود. پدر گفت: "سنت جود بیرون از باغ نماز بود و رو به پایین در گل و لای بود." "دعای مردم او را به زانو در آورد." وی همچنین به خانه های کلیساهای محلی اشاره کرد که صلیب ها بدون تغییر بر روی دیوار آویزان بودند ، در کنار جایی که قبلاً کمدهای آشپزخانه بود.
شواهد غیرقابل انکار است. نشانه ها همه جا هستند. همه آفرینش ها در انتظار ظهور فرزندان خدا ناله می کنند (رومیان 8:22) ... و در میان همه اینها ، خداوند نشانه هایی از حضور و عشق خود به همه ما برجای گذاشته است. من یک بار دیگر یک کلمه واضح را می شنوم که احساس می کنم برای دنیا مناسب است: "آماده شوید". چیزی در راه است ... فقط در افق است. آیا تشدید همه این وقایع ، هم از نظر فراوانی و هم از نظر شدت ، می تواند هشداری باشد؟
اگر من نوح بودم ، روی کشتی خود ایستاده بودم و هرچه بلندتر برای هرکسی که می شنید فریاد می زدم: "سوار شو! سوار قایق رحمت و عشق خدا شو. توبه کن! حماقت این زمین را پشت سر بگذار ... وارد کشتی شوید -به سرعت!"
یا به عنوان پدر کایل می گفت ، "گیر نده
احمق."