مشکل اساسی

سنت پیتر که "کلیدهای پادشاهی" به او داده شد
 

 

من دارم تعدادی ایمیل دریافت کرد ، برخی از کاتولیک ها که مطمئن نیستند چگونه به اعضای خانواده "انجیلی" خود پاسخ دهند و برخی دیگر از بنیادگرایان که مطمئن هستند کلیسای کاتولیک نه کتاب مقدس است و نه مسیحی. چندین نامه حاوی توضیحات طولانی درباره دلیل آنها بود احساس این کتاب مقدس به معنای این است و چرا آنها فکر می کنم این نقل قول به این معنی است. بعد از خواندن این نامه ها ، و با توجه به ساعاتی که پاسخ به آنها طول می کشد ، فکر کردم که در عوض آدرس دهم la مشکل اساسی: دقیقاً چه کسی صلاحیت تفسیر کتاب مقدس را دارد؟

 

بررسی واقعیت

اما قبل از انجام این کار ، ما به عنوان کاتولیک باید چیزی را بپذیریم. از ظاهر ظاهری ، و در واقعیت در بسیاری از کلیساها ، به نظر نمی رسد که ما مردمی زنده ایمان باشیم که از غیرت مسیح و نجات روح می سوزند ، مانند آنچه که اغلب در بسیاری از کلیساهای انجیلی دیده می شود. به همین ترتیب ، هنگامی که ایمان کاتولیک ها غالباً مرده به نظر می رسد ، متقاعد کردن یک بنیادگرا در حقیقت کاتولیک دشوار است و کلیسای ما از رسوایی پس از رسوایی خونریزی می کند. در مراسم تشییع ، نمازها غالباً بی صدا می شوند ، موسیقی معمولاً ملایم است ، اگر گوشه گیر نباشد ، تعارفات غالباً بدون روحیه صورت می گیرد و سوuses استفاده های مذهبی در بسیاری از مکان ها ، توده مردم را که عرفانی است تخلیه می کند. از این بدتر ، یک ناظر خارجی ممکن است شک کند که واقعاً عیسی مسیح در مسجد مقدس است ، بر اساس اینکه کاتولیک ها چگونه به انجمن می روند انگار که آنها یک فیلم دریافت می کنند. حقیقت این است ، کلیسای کاتولیک is در یک بحران او باید مجدداً بشارت داده شود ، دوباره کاتک شود و در قدرت روح القدس تجدید شود. و کاملاً صریح ، او باید از دین گریزی که مانند دود شیطان به دیواره های باستانی او نفوذ کرده پاک شود.

اما این بدان معنا نیست که او یک کلیسای دروغین است. اگر چیزی وجود داشته باشد ، این نشانه حمله ضربتی و بی امان دشمن به بارک پیتر است.

 

با چه مرجعی؟

تصوری که با خواندن آن نامه های الکترونیکی همچنان در ذهنم می پیچید این بود: "بنابراین ، تفسیر چه کسی از کتاب مقدس درست است؟" با تقریباً 60 هزار فرقه در جهان و شمارش ، همه آنها این ادعا را دارند آنها انحصار حقیقت را داشته باشید ، به چه کسی اعتقاد دارید (اولین نامه ای که من دریافت کردم یا نامه ای از آن شخص پس از آن؟) منظور من این است که ما می توانیم تمام روز در مورد اینکه آیا این متن کتاب مقدس یا آن متن به معنای این است یا آن بحث کنیم ، بحث کنیم. اما از کجا می توان فهمید که تفسیر مناسب چیست؟ احساسات؟ مسیح سوزن سوزن شدن؟

خوب ، این چیزی است که کتاب مقدس می گوید:

قبل از هر چیز این را بدانید که هیچ پیشگویی از کتاب مقدس وجود ندارد که مربوط به تفسیر شخصی باشد ، زیرا هیچ پیشگویی هرگز از طریق اراده انسان حاصل نشده است. بلکه انسانهای تحت تأثیر روح القدس تحت تأثیر خدا صحبت می کردند. (2 حیوان خانگی 1: 20-21)

به طور کلی کتاب مقدس یک کلمه نبوی است. هیچ كتابی تفسیر شخصی نیست. بنابراین ، تفسیر چه کسی از آن صحیح است؟ این پاسخ پیامدهای جدی دارد ، زیرا عیسی گفت: "حقیقت شما را آزاد خواهد کرد." برای اینکه آزاد شوم ، باید واقعیت را بدانم تا بتوانم در آن زندگی و زندگی کنم. اگر به عنوان مثال "کلیسای A" بگوید که طلاق مجاز است ، اما "کلیسای ب" بگوید که چنین نیست ، کدام کلیسا در آزادی زندگی می کند؟ اگر "کلیسای A" می آموزد که شما هرگز نمی توانید نجات خود را از دست بدهید ، اما "کلیسای B" می گوید شما می توانید ، کدام کلیسا روح ها را به سمت آزادی سوق می دهد؟ اینها نمونه های واقعی ، با پیامدهای واقعی و شاید ابدی هستند. با این حال ، پاسخ به این سالات مجموعه ای از تفسیرها را از مسیحیان "معتقد به کتاب مقدس" به وجود می آورد که معمولاً معنای خوبی دارند ، اما کاملاً با یکدیگر متناقض هستند.

آیا مسیح واقعاً یک کلیسا را ​​با این تصادف ، هرج و مرج ، این متناقض ساخت؟

 

کتاب مقدس چیست - و نیست

بنیادگرایان می گویند کتاب مقدس تنها منبع حقیقت مسیحی است. با این حال ، هیچ کتاب مقدس وجود ندارد که چنین تصوری را پشتیبانی کند. کتاب مقدس میکند می گویند:

همه کتاب مقدس از خداوند الهام گرفته شده و برای تعلیم ، تکذیب ، اصلاح ، و تربیت درستی ، مفید است ، به طوری که کسی که از خدا باشد ، شایسته و مجهز به هر کار خوب باشد. (2 تیم 3: 16-17)

هنوز هم ، این چیزی در مورد بودن آن نمی گوید تنها اقتدار یا بنیاد حقیقت ، فقط از آن الهام گرفته شده است و بنابراین درست است. علاوه بر این ، این قسمت به طور خاص به عهد عتیق اشاره دارد ، زیرا هنوز "عهد جدید" وجود نداشته است. که تا قرن چهارم کاملاً تدوین نشده بود.

کتاب مقدس میکند با این حال ، در مورد چه چیزی باید بگویم is پایه و اساس حقیقت:

شما باید بدانید که در خانه خدا ، که کلیسای خدای زنده ، ستون و پایه حقیقت است ، چگونه رفتار کنید. (1 تیم 3:15)

La کلیسای خدای زنده ستون و پایه و اساس حقیقت است. بنابراین ، از کلیسا است که حقیقت ظهور می کند ، یعنی کلام خدا. "آها!" اصولگرا می گوید. "بنابراین کلام خدا is واقعیت." بله کاملا. اما کلامی که به کلیسا داده شده است ، توسط مسیح نوشته نشده است. عیسی هرگز حتی یک کلمه را یادداشت نکرد (و کلمات او نیز تا سالها بعد به صورت مکتوب ثبت نشده بودند). کلام خدا حقیقت نانوشته ای است که عیسی به رسولان منتقل کرد. بخشی از این کلمه با حروف و انجیل نوشته شده است ، اما نه همه آن. از کجا می دانیم؟ یکی ، خود کتاب مقدس به ما می گوید که:

بسیاری از کارهای دیگری که عیسی انجام داد نیز وجود دارد ، اما اگر این موارد به صورت جداگانه توصیف می شد ، فکر نمی کنم کل جهان حاوی کتاب هایی باشد که نوشته می شوند. (یوحنا 21:25)

ما به یقین می دانیم كه وحی حضرت مسیح هم به صورت كتبی و هم به صورت شفاهی ابلاغ می شد.

من چیزهای زیادی برای نوشتن برای شما دارم ، اما نمی خواهم با قلم و مرکب بنویسم. در عوض ، امیدوارم به زودی شما را ببینیم ، زمانی که می توانیم رو در رو صحبت کنیم. (3 یوحنا 13-14)

این همان چیزی است که کلیسای کاتولیک آن را سنت می نامد: حقیقت کتبی و شفاهی. کلمه "سنت" از لاتین آمده است تجارت که به معنی "دست دادن" است. سنت شفاهی بخشی اصلی از فرهنگ یهود و نحوه انتقال آموزه ها از قرن به قرن دیگر بود. البته ، بنیادگرایان با استناد به مارك 7: 9 یا كول 2: 8 می گویند كه كتاب مقدس سنت را محكوم می كند ، با نادیده گرفتن این واقعیت كه در آن قسمت عیسی بارهای زیادی را كه فریسی ها بر مردم اسرائیل وارد كرده بودند محكوم می كرد ، نه خدا - با توجه به سنت عهد عتیق. اگر آن قسمت ها این رسم اصیل را محکوم می کردند ، کتاب مقدس با خود در تضاد بود:

بنابراین ، برادران ، محکم بایستید و سنت هایی را که به شما آموخته اند ، چه با بیانیه شفاهی و چه با نامه ما ، محکم بمانید. (2 ث 2: 15)

و دوباره،

من شما را ستایش می کنم زیرا شما در همه چیز مرا به یاد می آورید و سنت ها را محکم نگه دارید ، همانگونه که آنها را به شما تحویل دادم. (اول قرنتیان 1: 11). توجه داشته باشید که نسخه های پروتستان شاه جیمز و New American Standard از کلمه "سنت" استفاده می کنند در حالی که NIV مشهور کلمه "تعالیم" را ترجمه می کند که ترجمه ضعیفی از منبع اصلی ، Vulgate لاتین است.

روایتی که کلیسا از آن محافظت می کند "سپرده ایمان" نامیده می شود: تمام آنچه مسیح به رسولان تعلیم داد و آشکار کرد. آنها متهم به آموزش این سنت و اطمینان از انتقال صادقانه این واریز از نسلی به نسل دیگر شدند. آنها این کار را دهان به دهان و گاه گاهی با نامه یا رساله انجام می دادند.

این کلیسا همچنین آداب و رسومی دارد که به درستی آنها را سنت نیز می نامند ، تقریباً به روشی که مردم از سنتهای خانوادگی برخوردارند. این شامل قوانین ساخته شده توسط انسان مانند پرهیز از مصرف گوشت در روزهای جمعه ، روزه گرفتن در چهارشنبه خاکستر ، و حتی تجرد کشیشی است - همه اینها را می توان توسط پاپ که به او قدرت "بستن و گشاد شدن" داده شده بود اصلاح کرد یا حتی از آنها منصرف شد ( مت 16:19). سنت مقدس ، اما -کلام مکتوب و نانوشته خدا -قابل تغییر نیست در حقیقت ، از زمانی که مسیح 2000 سال پیش کلام خود را فاش کرد ، هیچ پاپی هرگز این سنت را تغییر نداده است ، یک وصیت مطلق قدرت روح القدس و وعده حمایت از مسیح برای محافظت از کلیسای خود از دروازه های جهنم (نگاه کنید به مت 16:18).

 

موفقيت رسولي: كتابي؟

بنابراین به پاسخ دادن به مسئله اساسی نزدیکتر می شویم: پس چه کسی صلاحیت تفسیر کتاب مقدس را دارد؟ به نظر می رسد که پاسخ خود را نشان می دهد: اگر رسولان کسانی بودند که موعظه مسیح را می شنیدند ، و سپس متهم به انتقال این تعالیم می شدند ، باید کسانی باشند که قضاوت می کنند که آیا تعالیم دیگری ، چه شفاهی و چه کتبی ، در حقیقت است یا نه واقعیت. اما پس از مرگ رسولان چه اتفاقی می افتد؟ چگونه حقیقت صادقانه به نسل های آینده منتقل می شود؟

می خوانیم که رسولان اتهام زدند مردان دیگر برای انتقال این "سنت زنده". کاتولیک ها این افراد را "جانشینان" رسول می نامند. اما بنیادگرایان ادعا می کنند که جانشینی رسولی توسط مردان ابداع شده است. این همان چیزی نیست که کتاب مقدس می گوید.

پس از عروج مسیح به بهشت ​​، هنوز شاگردان کمی بودند. در اتاق بالا ، صد و بیست نفر از آنها جمع شدند که یازده رسول باقی مانده بودند. اولین اقدام آنها این بود که جای یهودا را بگیرید.

سپس آنها را به آنها بخشیدند ، و قرعه به ماتیاس افتاد ، و او را با یازده رسول شمردند. (اعمال 1:26)

جاستوس ، که به جای ماتیاس انتخاب نشده بود ، هنوز یک پیرو بود. اما ماتیاس "با یازده رسول شمرده شد." اما چرا؟ چرا در هر صورت بیش از تعداد کافی پیرو وجود داشت که باید یهودا را جایگزین کرد؟ از آنجا که عیسی اختیار خاصی به یهودا داد ، مانند یازده نفر دیگر ، دفتری که هیچ مرید یا مrsمن دیگری - از جمله مادرش - در اختیار نداشت.

او در بین ما شماره بود و به او سهمی در این وزارتخانه تعلق گرفت ... ممکن است دیگری دفتر خود را بر عهده بگیرد. (اعمال 1: 17 ، 20) ؛ توجه داشته باشید که سنگهای بنیادین اورشلیم جدید در مکاشفه 21:14 به نام دوازده رسول نوشته شده است ، نه یازده. یهودا ، بدیهی است ، یکی از آنها نبود ، بنابراین ، ماتیاس باید دوازدهمین سنگ باقیمانده باشد ، و پایه و اساسی را که بقیه اعضای کلیسا بر روی آن ساخته شده است ، کامل کند (ر.ک: Ef 2: 20).

پس از فرود آمدن روح القدس ، قدرت رسولان از طریق گذاشتن دست منتقل شد (دیدن 1 تیم 4:14؛ 5:22؛ اعمال 14:23). این روشی کاملاً محکم است ، همانطور که از جانشین چهارم پیتر که در زمان سلطنت حضرت یحیی رسول سلطنت می کرد ، می شنویم:

از طریق حومه و شهر [رسولان] موعظه می كردند ، و آنها نخستین تازه گروندگان خود را كه آنها را توسط روح آزمایش می كردند ، به عنوان اسقف و شماس مrsمنان آینده منصوب كردند. این نیز چیز جدیدی نبود ، زیرا اسقف ها و شماسان مدت ها قبل از آن نوشته شده بودند. . . [نگاه کنید به 1 تیم 3: 1 ، 8 ؛ 5:17] حواریون ما از طریق پروردگار ما عیسی مسیح می دانستند که برای منصب اسقف درگیری خواهد بود. به همین دلیل ، پس از دریافت پیش دانایی کامل ، آنها کسانی را که قبلاً ذکر شده بودند منصوب کردند و بعداً شرط دیگری را اضافه کردند که اگر آنها بمیرند ، سایر مردان تایید شده باید به وزارت خود برسند. —POPE ST. CLEMENT OF ROM (80 میلادی) ، نامه به قرنتیان 42:4–5, 44:1–3

 

موفقیت اقتدار

عیسی اختیار خود را به این حواریان و بدیهی است جانشینان آنها داد. 

آمین ، من به شما می گویم ، هرچه در زمین ببندید ، در بهشت ​​بسته خواهد شد و هرچه روی زمین گشودید ، در بهشت ​​گشوده خواهد شد. (مت 18:18)

و دوباره،

گناهان آنها را می آمرزید و آنها را گناهان خود را حفظ می شود. (یوحنا 20:22)

عیسی حتی می گوید:

هرکس به حرف شما گوش می دهد به حرف من گوش می دهد. هر که تو را رد کند مرا رد می کند. (لوقا 10:16)

عیسی می گوید هر که به این رسولان و جانشینان آنها گوش فرا دهد ، به سخنان او گوش فرا می دهد! و ما می دانیم آنچه این مردان به ما می آموزند حقیقت است زیرا عیسی قول داد كه آنها را راهنمایی می كند. وی در شام آخر خطاب به آنها خصوصی گفت:

... وقتی او می آید ، روح حقیقت ، او شما را به سوی همه حقیقت هدایت می کند. (یوحنا 16: 12-13)

این منشأ کاری پاپ و اسقف ها برای آموزش حقیقت "عصمت" همیشه در کلیسا از همان اوایل درک شده است:

[من] موظف به اطاعت از پیشگویانی نیستم که در کلیسا هستند - کسانی که همانطور که نشان دادم جانشینی رسولان را دارند. کسانی که همراه با جانشینی اسقف اعظم ، مطابق با خشنودی پدر ، منشور معصومیت حقیقت را دریافت کرده اند. - St. ایرنئوس لیون (189 میلادی) ، علیه یونس، 4: 33: 8 )

بگذارید توجه داشته باشیم که همان سنت ، تعلیم و ایمان کلیسای کاتولیک از ابتدا ، که خداوند داد ، توسط رسولان تبلیغ شد و توسط پدران حفظ شد. بر این اساس کلیسایی تأسیس شد. و اگر کسی از این کار دور شود ، دیگر نه مجبور است که او مسیحی خوانده شود ... - St. آتاناسیوس (360 میلادی) ، چهار نامه به سراپیون ثمیوس 1، 28

 

پاسخ اساسی

کتاب مقدس نه توسط انسان ابداع شد و نه توسط فرشتگان در یک نسخه خوب جلد چرمی به دست آن رسید. جانشینان حواریون در قرن چهارم طی فرآیندی از تشخیص شدید که توسط روح القدس هدایت می شد ، مشخص کردند که کدام یک از نوشته های زمان آنها سنت مقدس - "کلام خدا" است و از نوشته های کلیسا الهام نگرفته اند. بنابراین ، انجیل توماس ، اعمال مقدس جان ، فرجام حضرت موسی و چندین کتاب دیگر هرگز نتیجه این کار را ندادند. اما 46 كتاب عهد عتیق و 27 كتاب جدید نیز شامل "شرع" كتاب مقدس است (اگرچه پروتستان ها بعداً برخی از كتابها را حذف كردند). بقیه مشخص شد که متعلق به سپرده ایمان نیستند. اسقف ها در مجالس کارتاژ (393 ، 397 ، 419 میلادی) و هیپو (393 میلادی) این را تأیید کردند. بنابراین مسخره است که بنیادگرایان از کتاب مقدس ، که بخشی از سنت کاتولیک است ، برای رد کاتولیک استفاده می کنند.

همه اینها به این معنی است که در چهار قرن اول کلیسا انجیلی وجود نداشته است. پس تعالیم و شهادتهای رسولی را در آن سالها کجا می توان یافت؟ مورخ اولیه کلیسا ، JND کلی ، یک پروتستان ، می نویسد:

واضح ترین پاسخ این بود که حواریون آن را به طور شفاهی به کلیسا متعهد کرده بودند ، جایی که این نسل از نسلی به نسل دیگر منتقل شده بود. - آموزه های اولیه مسیحی، 37

بنابراین ، روشن است که جانشینان رسولان کسانی هستند که به آنها اختیار داده شده است که تعیین کنند چه چیزی توسط مسیح تحویل داده شده است و چه چیزی داده نشده است ، نه بر اساس قضاوت شخصی خود ، بلکه بر اساس آنچه که آنها دارند اخذ شده.

پاپ یک حاکم مطلق نیست ، که افکار و خواسته های او قانون باشد. برعکس ، وزارت پاپ ضامن اطاعت از مسیح و کلام او است. - POPE BENEDICT XVI ، تشییع جنازه 8 مه 2005 سن دیگو اتحادیه - تریبون

اسقف ها در کنار پاپ ، در اختیار تعلیم مسیح برای "بستن و گشاد شدن" نیز مشارکت دارند (مت 18: 18). ما این مقام آموزشی را "جادوگری" می نامیم.

... این Magisterium برتر از کلام خدا نیست ، بلکه بنده آن است. فقط آنچه را که به آن تحویل داده شده است آموزش می دهد. به دستور الهی و با کمک روح القدس ، این را با وقف گوش می دهد ، با فداکاری از آن محافظت می کند و صادقانه آن را بیان می کند. تمام آنچه که برای اعتقاد به عنوان آشکار شدن خدایی پیشنهاد می کند از همین سپرده ایمان استاست. (کتک زدن کلیسای کاتولیک، 86)

آنها تنها اختیار تفسیر کتاب مقدس از طریق فیلتر سنت شفاهی را که با جانشینی رسولی دریافت کرده اند ، دارند. آنها به تنهایی سرانجام تعیین می کنند که آیا عیسی به معنای واقعی کلمه قصد داشته که بدن و خون خود را به ما عرضه می کند یا فقط یک نماد صرف است ، یا اینکه منظور او این بوده است که باید گناهان خود را به یک کشیش اعتراف کنیم. تشخیص آنها با هدایت روح القدس بر اساس سنت مقدس است که از ابتدا منتقل شده است.

بنابراین مهم این نیست که شما یا من فکر می کنم یک متن از کتاب مقدس به چه معناست مسیح به ما چه گفت؟  پاسخ این است: ما باید از کسانی که او به آنها گفته است بپرسیم. کتاب مقدس مسئله تفسیر شخصی نیست ، بلکه بخشی از مکاشفه این است که عیسی کیست و آنچه او به ما آموخته و امر کرده است.

پاپ بندیکت هنگام سخنرانی در اجلاس اکومنیکال که اخیراً در نیویورک برگزار شد ، درباره خطر تفسیر خود-مسح کاملاً صحبت کرد:

عقاید و شیوه های بنیادی مسیحی گاهی در جوامع با اصطلاح "اقدامات نبوی" تغییر می یابد که مبتنی بر هرمنوتیکی [روش تفسیر] است که همیشه با داده های کتاب مقدس و سنت مطابقت ندارد. در نتیجه جوامع از تلاش برای فعالیت به عنوان یک نهاد واحد منصرف می شوند و در عوض عملکرد خود را با توجه به ایده "گزینه های محلی" انتخاب می کنند. در جایی از این روند ، نیاز به ارتباط با کلیسا در هر عصری از دست می رود ، درست در زمانی که جهان تحمل خود را از دست می دهد و به یک شاهد مشترک متقاعد کننده برای صرفه جویی در اناجیل نیاز دارد. (ر.ک. روم 1: 18-23). —POPE BENEDICT XVI ، کلیسای سنت جوزف ، نیویورک ، 18 آوریل 2008

شاید بتوانیم از فروتنی سنت جان هنری نیومن (1801-1890) چیزی یاد بگیریم. او یک مذهب تازه تبدیل به کلیسای کاتولیک است ، که در تدریس در آخرالزمان (موضوعی آلوده به نظر) ، روند مناسب تفسیر را نشان می دهد:

نظر هر یک از افراد ، حتی اگر برای تشکیل یک فرد مناسب ترین باشد ، به سختی می تواند از هیچ مرجعی برخوردار باشد ، یا اینکه به تنهایی ارزش طرح داشته باشد. در حالی که قضاوت و دیدگاههای کلیسای اولیه ادعا و توجه ویژه ما را به خود جلب می کند ، زیرا برای آنچه می دانیم آنها ممکن است بخشی از سنتهای رسولان باشد ، و زیرا آنها بسیار پیوسته و متفق تر از هر مجموعه دیگری مطرح شده اند از معلمان- خطبه های ظهور در مورد ضد مسیح ، خطبه دوم ، "اول یوحنا 1: 4"

 

اولین بار در تاریخ 13 مه 2008 منتشر شد.

 

بیشتر خواندن:

  • کاریزماتیک؟  یک مجموعه هفت قسمتی در مورد تجدید کاریزماتیک ، آنچه پاپ ها و تعالیم کاتولیک در مورد آن می گویند و آینده جدید پنطیکاست. برای موتورهای جستجو از قسمت مجله روزانه برای بخشهای II - VII استفاده کنید.

 

 

اینجا را کلیک کنید لغو اشتراک or اشتراک به این مجله

از همه پشتیبانی شما متشکرم

www.markmallett.com

-------

برای ترجمه این صفحه به زبان دیگری روی زیر کلیک کنید:

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در صفحه اصلی, ایمان و اخلاق و برچسب , , , , , , , , , , , , .

نظرات بسته شده است.