قلب راکی

 

برای چندین سال است ، من از عیسی سال کردم که چرا اینقدر ضعیف هستم ، در دادگاه بی تاب هستم ، به ظاهر عاری از فضیلت هستم. من صد بار گفتم: "پروردگارا ،" من هر روز دعا می کنم ، هر هفته به اعتراف می روم ، تسبیح می گویم ، من دفتر را دعا می کنم ، سالها است که به مراسم روزمره می روم ... پس چرا من هستم خیلی نامقدس؟ چرا در کوچکترین آزمایشها سگک می زنم؟ چرا من خیلی زودرنج هستم؟ " من به خوبی می توانم سخنان سنت گریگوری بزرگ را تکرار کنم در حالی که سعی می کنم به دعوت پدر مقدس مبنی بر "نگهبان" برای زمانه خود پاسخ دهم.

پسر انسان ، من تو را نگهبان خانه اسرائیل قرار داده ام. توجه داشته باشید که مردی را که لردها به عنوان مبلغ می فرستد ، دیده بان نامیده می شود. یک دیده بان همیشه روی بلندی می ایستد تا بتواند از دور آنچه را می آید ببیند. هرکسی که به عنوان نگهبان مردم منصوب شود ، باید تمام عمر خود را بر روی بلندی بایستد تا با آینده نگری خود به آنها کمک کند.

چقدر گفتن این برای من سخت است ، زیرا با همین کلمات خودم را تقبیح می کنم. من نمی توانم با هیچ صلاحیتی موعظه کنم و با این وجود تا جایی که موفق می شوم ، هنوز هم خودم طبق موعظه های خودم زندگی نمی کنم.

من مسئولیت خود را انکار نمی کنم. من می دانم که من کاهل و سهل انگار هستم ، اما شاید تصدیق تقصیر من باعث عفو قاضی عادل من شود. - St. گریگوری بزرگ ، نماز شب، جلد چهارم ، ص 1365-66

همانطور که قبل از مقدس مقدس دعا می کردم ، از خداوند می خواستم که به من کمک کند تا بفهمم که پس از این همه تلاش چقدر گناهکار هستم ، به صلیب صلیب نگاه کردم و سرانجام پروردگار را شنیدم که به این سوال دردناک و فراگیر پاسخ داد ...

 

خاک راکی

پاسخ در مثل بذرپاش آمده است:

یک بذرپاش برای کاشت بیرون رفت ... بعضی ها روی زمین سنگلاخی افتادند ، جایی که خاک کمی داشت. این یک باره جوانه زد زیرا خاک عمیق نبود ، و هنگامی که خورشید طلوع کرد ، سوزانده شد و از کمبود ریشه پژمرده شد ... کسانی که روی زمین سنگلاخ هستند کسانی هستند که وقتی می شنوند ، کلمه را با خوشحالی دریافت می کنند ، اما آنها ریشه ندارند آنها فقط برای مدتی اعتقاد دارند و در زمان آزمایش از بین می روند. (مت 13: 3-6 ؛ لك 8:13)

همانطور که به بدن تازیانه و پاره شده عیسی که بالای خیمه آویزان شده بود نگاه کردم ، لطیف ترین توضیحات را در روح خود شنیدم:

شما قلب سنگی دارید. این قلب فاقد خیرات است. شما به دنبال من هستید ، تا مرا دوست داشته باشید ، اما قسمت دوم از فرمان بزرگ من را فراموش کرده اید: دوست داشتن همسایه خود مانند خود.

بدن من مثل یک مزرعه است. تمام زخمهای من در گوشت من شکسته شده است: ناخن ها ، خارها ، آفت ها ، خراشهای زانوهایم و سوراخ در کتف من پاره شده است. گوشت من توسط خیرات تزکیه شده است - با یک خودساختگی کامل که گوشت را کنده و خرد می کند و اشک می ریزد. این نوعی عشق به همسایه است که از آن صحبت می کنم به دنبال برای خدمت به همسر و فرزندان خود ، خود را انکار می کنید - در گوشت خود فرو می روید.

سپس ، برخلاف خاک سنگی ، قلب شما چنان عمیق خواهد شد که کلام من می تواند درون شما ریشه دواند و ثروتمندی به بار بیاورد ... به جای اینکه توسط گرمای آزمایشات سوزانده شود زیرا قلب سطحی و سطحی است.

بله ، پس از مرگ من - بعد از اینکه همه چیز را دادم -که قلب من از سنگ ، بلکه از گوشت سوراخ شده است. از این قلب عشق و فداکاری آب و خون جاری شد تا بر ملتها جاری شود و آنها را شفا دهد. همچنین ، هنگامی که شما به دنبال خدمت و دادن همه خود به همسایه خود هستید ، سپس کلام من ، به شما داده می شود از طریق تمام راههایی که من را جستجو می کنید - دعا ، اعتراف ، صلوات مقدس - در قلب شما جایی پیدا می کند گوشت برای جوانه زدن و از تو ، فرزندم ، از قلب تو زندگی خارق العاده و آن قداستی که اطرافیانت را لمس و تبدیل خواهد کرد ، جریان خواهد یافت.

بالاخره فهمیدم! وقتی همسر یا فرزندانم به من احتیاج داشتند ، چند بار در حال دعا یا "انجام خدمت" یا مشغول صحبت با دیگران در مورد "خدا" بوده ام. خودم را متقاعد می کنم: "من مشغول خدمت به پروردگار هستم". اما سخنان سنت پل معنای جدیدی می یابد:

اگر من به زبان انسانی و فرشته ای صحبت کنم اما عشق نداشته باشم ، من یک گونگ سرحال هستم یا یک سنج درگیری. و اگر من موهبت نبوت را داشته باشم و همه اسرار و همه دانش ها را درک کنم. اگر من تمام ایمان را داشته باشم تا کوه ها را حرکت دهم اما عشق نداشته باشم ، هیچ چیز نیستم. اگر هرچه متعلق به من است را بدهم و اگر بدنم را تحویل دهم تا لاف بزنم اما عشق نداشته باشم ، هیچ چیز نمی گیرم. (اول قرنتیان 1: 13-1)

عیسی خلاصه آن است:

چرا مرا صدا می کنی ، پروردگارا ، پروردگارا ، اما آنچه را فرمان می دهم انجام نمی دهی؟ (لک 6:46)

 

L' REAL ذهن مسیح

من در سال گذشته بارها و بارها سخنان خداوند را شنیده ام ،

با این حال من این را در برابر شما نگه می دارم: شما عشقی را که در ابتدا داشتید از دست داده اید. بفهمید که چقدر سقوط کرده اید. توبه کنید ، و کارهایی را که در ابتدا انجام دادید انجام دهید. (rev 2: 4-5)

او با کلیسا صحبت می کند ، او با من صحبت می کند. آیا ما چنان در عذرخواهی ، مطالعات کتاب مقدس ، دوره های الهیات ، برنامه های کلیسا ، قرائت معنوی ، نشانه های زمان ، دعا و تأمل فرو رفته ایم ... که حرفه خود را فراموش کرده ایم - عشق- با انجام کارهای فروتنانه و فداکارانه ، چهره مسیح را به دیگران نشان دهیم؟ زیرا این همان چیزی است که دنیا را متقاعد می کند ، راهی مانند Centurion - نه با موعظه مسیح - بلکه سرانجام با آنچه که شاهد بود قبل از او بر روی صلیب در گلگوتا اتفاق افتاد ، متقاعد شد. اکنون باید متقاعد شویم که جهان با خطبه های شیوا ، وب سایت های نرم افزاری یا برنامه های هوشمندانه ما تغییر شکل نخواهد داد.

اگر کلمه تبدیل نشده باشد ، خون است که تبدیل می شود.  - پاپ جان پل دوم ، از شعر "استانیسلاو"

هر روز نامه هایی به من می رسد که جزئیات طغیان کفرگویی است که همچنان از رسانه های غربی سرازیر می شود. اما آیا این کفر واقعی است؟

نام من دائماً توسط کافران فحش می شود ، خداوند می گوید. وای به حال مردی که باعث می شود نام مرا فحش دهد. چرا نام خداوند توهین می شود؟ چون ما یک چیز می گوییم و چیز دیگری. وقتی کافران سخنان خدا را بر لب ما می شنوند ، کافران از زیبایی و قدرت آنها متعجب می شوند ، اما وقتی می بینند که این کلمات هیچ تاثیری در زندگی ما ندارند ، تحسین آنها تبدیل به تمسخر می شود و کلماتی مانند افسانه ها و افسانه ها را کنار می گذارند. - از یک نوای شرعی که در قرن دوم نوشته شده است ، نماز شب ، جلد چهارم ، ص 521

این زراعت روزانه گوشت ماست ، پرورش قلبهای سنگلاخی ماست تا عشق خود در آنها شکوفا شود - این همان چیزی است که دنیا آرزو دارد مزه آن را بچشد و ببیند: عیسی در من زندگی می کند. سپس موعظه های من ، پخش های اینترنتی من ، کتابهایم ، برنامه هایم ، ترانه هایم ، تعالیم من ، نوشته هایم ، نامه ها ، کلمات من یک قدرت جدید - قدرت روح القدس به خود می گیرند. و بیشتر از آن - و این پیام واقعاً این پیام است - اگر هدف من این است که هر لحظه جان خود را برای دیگران بگذارم ، با این کار خدمت و دادن و پرورش و انکار نفس ، پس وقتی آزمایش ها و مصیبت ها فرا می رسد ، من دور نمی شوم زیرا که "ذهن مسیح را به ذهن خود بسپار" ، من قبلاً صلیب رنج را بر دوش گرفته ام. قلب من تبدیل به قلب گوشت ، خاک خوب شده است. بذرهای کمی از صبر و استقامت که او از طریق دعا ، مطالعه و ... داده است ، ریشه در این خواهد گرفت خاک عشق، و بنابراین ، آفتاب سوزان وسوسه آنها را سوزانده و باد آزمایشها آنها را نخواهد برد.

عشق همه چیز را تحمل می کند ... (اول قرنتیان 1: 13)

این وظیفه ای است که پیش روی من ، پیش روی همه ما قرار دارد:

بنابراین ، از آنجا که مسیح در جسم رنج کشید ، با همان نگرش مسلح شوید (زیرا هر کسی که در جسم رنج می برد ، از گناه شکسته است) ، تا آنچه را که از زندگی او باقی مانده است ، در جسم خود صرف هزینه های انسانی نکنید ، بلکه در اختیار اراده خود قرار دهید. از خدا (1 حیوان خانگی 4: 1-2)

این نگرش از عاشق انکار نفس ، این است که میثاق نامناسب ما با گناه را می شکند! این "ذهن مسیح" است که آزمایشات و وسوسه ها را تسخیر می کند تا برعکس. بله ، خیرات ایمان به عمل است.

پیروزی که جهان را تسخیر می کند ایمان ماست. (1 جن 5: 4)

 

تعمق و اقدامات

این نمی تواند دعا به تنهایی ، تأمل بدون عمل باشد. این دو باید باشند متاهل: دوست داشتن خداوند ، خدای خود را و همسایه ات وقتی دعا و عمل با هم ازدواج می کنند ، خدا را به دنیا می آورند. و این یک تولد واقعی است: زیرا عیسی مسیح در روح کاشته می شود ، با دعا و مقدسات پرورش می یابد ، و سپس با توجه و فداکاری من و خودم ، من مسئولیت می پذیرد گوشت. گوشت من

... همیشه مرگ در بدن عیسی را در بدن حمل می کنیم ، تا زندگی عیسی نیز در بدن ما آشکار شود. (2 Cor 4:10)

همانطور که در اسرار شاد تسبیح دیده می شود ، چه کسی مدل بهتری از مری است؟ او مسیح را از طریق "فیات" خود تصور کرد. او آنجا را در رحم خود فکر کرد. اما این همه ی ماجرا نیست. او علیرغم نیازهای خود ، از کوه تپه یهودا عبور کرد تا به پسر عموی خود الیزابت کمک کند. خیریه در این دو راز شاد اولین ازدواج ما است تفکر و عمل است. و این اتحادیه سومین رمز و راز شادی آور را ایجاد کرد: تولد عیسی

 

شهادت

عیسی کلیسای خود را می خواند تا برای شهادت آماده شود. این بالاتر از همه است ، و برای بیشتر ، a سفید شهادت وقت آن است ... خدایا ، وقت آن است که زندگی کن

در 11 نوامبر 2010 ، روزی که ما از کسانی که برای آزادی ما جان خود را به یاد می آورند به یاد می آوریم ، این کلمه را در دعا دریافت کردم:

نفسی که خالی شده است ، مانند پسرم که خودش را خالی کرده است ، روحی است که بذر کلام خدا ممکن است در آن مکانی آرامگاه پیدا کند. در آنجا ، دانه خردل جای رشد ، گسترش شاخه های خود را دارد و بنابراین هوا را با رایحه میوه روح پر می کند. آرزو دارم که باشی چنین روحیه ای فرزند من ، کسی که دائما عطر و بوی پسر من را می ریزد. در حقیقت ، در پرورش گوشت ، حفر سنگ ها و علف های هرز است که فضای لازم برای بذر برای یافتن مکان استراحت است. هیچ سنگی را پشت سر خود بگذارید ، حتی یک علف هرز ایستاده نگذارید. خاک را با خون پسر من غنی کنید ، و با خون خود آمیخته شده و از طریق انکار خود ریخته شده است. از این روند نترسید ، زیرا این میوه زیباترین و خوشمزه ترین میوه را به همراه خواهد داشت. هیچ سنگی روی سنگ واگذار نکنید و هیچ علف هرز ایستاده ای نداشته باشید. خالی-کنوز -و من تو را با خود من پر خواهم کرد.

عیسی:

به یاد داشته باشید ، بدون من هیچ کاری نمی توانید انجام دهید. دعا ابزاری است که به واسطه آن فضل زندگی یک زندگی فوق طبیعی را دریافت می کنید. وقتی م diedردم ، گوشت من تا آنجا كه انسان شدم نتوانست خود را به زندگی برگرداند ، اما به عنوان خدا ، من توانستم مرگ را فتح كنم و به زندگی جدیدی برسم. همچنین در گوشت خود ، تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که بمیرید - برای خود بمیرید. اما قدرت روح در شما ، که از طریق مقدسات و دعا به شما داده می شود ، شما را به زندگی جدید می رساند. اما باید چیزی برای پرورش دادن مرده باشد ، فرزند من! بنابراین ، خیرات قاعده زندگی است ، بخشیدن کامل خود به خود تا بتواند خود نو ترمیم شود.

 

دوباره شروع کنید

من در آستانه ترک کلیسا بودم که خداوند با رحمت خود (بنابراین ناامید نشوم) آن سخنان شگفت انگیز امید را به من یادآوری کرد:

عشق بسیاری از گناهان را پوشانده است. (اول پطرس 1: 4)

اجازه ندهیم که از طریق گاوآهن به خاکی نگاه کنیم که عشق به خودمان چرخانده و سنگلاخ است. اما تنظیمات نگاه به لحظه فعلی است ، دوباره شروع کنید. تا زمانی که نفسی در ریه های خود داشته باشید و کلمه ای بر زبان داشته باشید ، مقدس بودن برای عیسی مسیح هرگز دیر نیست: فیات

آمین ، آمین ، به شما می گویم ، مگر اینکه یک دانه گندم به زمین بیفتد و بمیرد ، فقط یک دانه گندم باقی می ماند. اما اگر بمیرد ، ثمرات زیادی به بار می آورد ... باشد که مسیح از طریق ایمان در قلب شما ساکن شود تا در عشق ریشه دوانید و ریشه دار شوید.

 

خواندن مرتبط:

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در صفحه اصلی, روح و روان.