رفتن به افراط

 

AS تقسیم و سمیت افزایش در زمان ما ، آن است که مردم را به گوشه ای سوق می دهد. جنبش های پوپولیستی در حال ظهور هستند. گروه های چپ و راست افراطی مواضع خود را در دست می گیرند. سیاستمداران در حال حرکت به سمت سرمایه داری کامل هستند یا الف کمونیسم جدید. کسانی که در فرهنگ گسترده تر هستند و مطلق اخلاقی را در آغوش می کشند ، در حالی که کسانی را پذیرفته اند ، تحمل نمی کنند هر چیزی قهرمان در نظر گرفته می شوند. حتی در کلیسا ، افراط در حال شکل گیری است. کاتولیک های ناراضی یا از بارک پیتر به سمت فوق سنت گرایی می پرند یا به راحتی کلاً ایمان را کنار می گذارند. و در میان کسانی که عقب مانده اند ، جنگ بر سر پدر شدن است. کسانی هستند که پیشنهاد می کنند ، مگر اینکه علناً از پاپ انتقاد کنید ، شما یک فروشنده هستید (و خدای نکرده اگر جرات کنید از او نقل قول کنید!) و سپس کسانی که پیشنهاد می دهند هر انتقاد از پاپ زمینه ای برای تکفیر است (اتفاقاً هر دو موضع اشتباه است).

روزگار چنین است. این آزمایشاتی است که مادر مبارک قرن ها درباره آنها هشدار داده است. و حالا آنها اینجا هستند. طبق کتاب مقدس ، "آخرالزمان" با روی دادن بشر به خود بروز می دهد. 

اسب دیگری بیرون آمد ، یک اسب قرمز. به سوار آن قدرت داده شد تا صلح را از زمین دور کند ، تا مردم یکدیگر را ذبح کنند. و شمشیری عظیم به او دادند. (مکاشفه 6: 4)

وسوسه این است که در این افراط ها مکیده شود. این دقیقاً همان چیزی است که شیطان می خواهد. تفرقه جنگ را تصور می کند و جنگ نابودی را به وجود می آورد. شیطان می داند او نمی تواند در جنگ پیروز شود ، اما مطمئناً می تواند ما را وسوسه کند تا یکدیگر را از هم بپاکنیم ، خانواده ها و ازدواج ها ، جوامع و روابط را از بین ببریم و حتی ملت ها را وارد جنگ کنیم - اگر در دروغ های او همکاری کنیم. پس از هزاران سال وجود انسان و فرصتی برای یادگیری از بربریت گذشته ، در اینجا ما دوباره تاریخ را تکرار می کنیم. بدون توبه در وضعیت انسان پیشرفتی حاصل نمی شود. مسیح دوباره خودش (این بار از طریق غمهای خودساخته ما) فاش می کند که او مرکز جهان و هر پیشرفت اصیل انسانی است و خواهد بود. اما ممکن است یک دجال لازم باشد تا این نسل گردن سخت این حقیقت را بپذیرد.

شیطان ممکن است سلاحهای نگران کننده فریبکاری را به کار بگیرد - ممکن است خودش را پنهان کند - ممکن است سعی کند ما را در چیزهای کوچک اغوا کند و بنابراین کلیسا را ​​نه یک باره بلکه کم کم از موقعیت واقعی خود به حرکت درآورد. من معتقدم که او در طی چند قرن گذشته کارهای زیادی در این راه انجام داده است ... این سیاست او است که ما را از هم جدا کند و تقسیم کند ، و ما را به تدریج از سنگ قدرت ما خارج کند. و اگر قرار است آزار و شکنجه ای رخ دهد ، شاید در آن صورت باشد. آنگاه ، شاید ، وقتی همه ما در همه بخشهای مسیحیت بسیار تقسیم شده ، و بسیار کاهش یافته ، پر از انشقاق و بسیار نزدیک به بدعت هستیم. وقتی ما خودمان را به دنیا انداختیم و به حمایت از آن وابسته شدیم و استقلال و قدرت خود را رها کردیم ، آنگاه [دجال] تا جایی که خدا به او اجازه دهد ، با خشم بر ما خواهد سوخت. سپس ناگهان ممکن است امپراتوری روم شکسته شود ، و دجال به عنوان یک مظلوم ظاهر شود ، و ملل وحشیانه در اطراف شکستند. - بی جان جان هنری نیومن ، خطبه چهارم: آزار و شکنجه دجال 

 

افراطی های مسیحی

شما ممکن است پاپ فرانسیس را دوست داشته باشید یا نداشته باشید ، اما یک چیز مسلم است: پدر مقدس او تأثیر داشته است تکان دادن کلیسا، بدین وسیله ، آزمایش می کنیم که آیا ایمان ما به مسیح است ، به یک م institutionسسه یا به همین دلیل ، صرفاً به خود ما است.

عیسی خودش را اینگونه توصیف کرد:

من هستم راه و حقیقت و زندگی. هیچ کس به جز من به پدر نمی آید. (یوحنا 14: 6)

افراط در کلیسا را ​​می توان در این سه عنوان یافت. ابتدا مروری کوتاه:

راه

عیسی نه تنها حقیقت را بیان کرد ، بلکه به ما نشان داد که چگونه می توان آن را زندگی کرد - نه به عنوان یک عمل صرف ظاهری ، بلکه به عنوان یک حرکت قلب ، از عشق فداکارانه (آگاپه). عیسی دوست داشت ، یعنی خدمت کرده است تا آخرین نفس او. او راهی را به ما نشان داد که ما نیز باید در روابط خود با یکدیگر قرار بگیریم.

واقعیت

 عیسی نه تنها دوست داشت ، بلکه آنچه را تشکیل می دهد نیز آموزش داد راست راهی برای زندگی و زندگی نکردن یعنی باید عشق در حقیقت ، در غیر این صورت ، آنچه به عنوان "عشق" ظاهر می شود می تواند به جای زنده کردن ، از بین ببرد. 

زندگی

در ادامه راه بین محافظ های حقیقت ، شخص به درون هدایت می شود فوق العاده زندگی مسیح او در جستجوی خدا به عنوان هدف خود با اطاعت از دستورات او ، که دوست داشتن در حقیقت است ، او با دادن خود ، که زندگی عالی است ، آرزوی قلب را برآورده می کند.

عیسی هر سه اینهاست. بنابراین ، افراط و تفریط هنگامی رخ می دهد که ما یکی یا دو مورد دیگر را نادیده بگیریم.

امروز ، قطعاً کسانی هستند که "راه" را تبلیغ می کنند ، اما "حقیقت" را حذف می کنند. اما کلیسا صرفاً برای تغذیه و لباس پوشاندن فقرا وجود ندارد ، بلکه مهمتر از همه برای آنها نجات است. تفاوتی بین رسول و مددکار اجتماعی وجود دارد: این تفاوت وجود دارد "حقیقتی که ما را آزاد می کند." بنابراین ، کسانی هستند که از سخنان پروردگار ما که فرموده سو abuse استفاده می کنند "قضاوت نکن" گویی که او پیشنهاد می کند که ما هرگز نباید گناهان را شناسایی کنیم و دیگری را به توبه فراخوانیم. اما خوشبختانه ، پاپ فرانسیس این معنویت کاذب را در اولین کلیسای خود محکوم کرد:

وسوسه گرایش مخرب به خوبی ، که به نام یک رحمت فریبنده ، زخم ها را بدون اینکه آنها را درمان کرده و آنها را معالجه کند ، ببندد. که علائم را درمان می کند و نه علل و ریشه ها. این وسوسه "نیکوکاران" است ، از ترس ، و همچنین به اصطلاح "مترقی و لیبرال". -آژانس کاتولیک، 18 اکتبر 2014

از طرف دیگر ، ما می توانیم از حقیقت به عنوان لجن و دیواری استفاده كنیم تا ما را از خواسته های "راه" ، از جهان جدا كرده و از آنها دور سازیم و در نتیجه بشارت دهنده های م beingثر باشیم. فقط کافی است بگوییم که هیچ نمونه دیگری در کتاب مقدس وجود ندارد که مسیح یا رسولان انجیل را در بالای سر بوق بزنند. روی یک صخره بلکه آنها وارد روستاها شدند ، وارد خانه های خود شدند ، به میادین عمومی وارد شدند و صحبت کردند حقیقت در عشق بنابراین ، در کلیسا یک حالت افراطی نیز وجود دارد که از کتاب مقدس در جایی که عیسی معبد را تمیز یا به فریسیان سرزنش می کند ، سو استفاده می کند - گویی که این حالت پیش فرض بشارت است. این هست یک…

inf انعطاف ناپذیری خصمانه ، یعنی اینکه بخواهیم خود را در قالب کلمه نوشتاری ببندیم… در قانون ، در اعتبار آنچه می دانیم و نه در مورد آنچه هنوز باید یاد بگیریم و به دست آوریم. از زمان مسیح ، این وسوسه غیور ، متبحر ، باهوش و به اصطلاح - "سنت گرایان" امروز و همچنین روشنفکران است. -آژانس کاتولیک، 18 اکتبر 2014

هنگام رسیدگی به گناه دیگران احتیاط و تشخیص دقیق لازم است. تفاوت بین مسیح و ما به همان اندازه که بین قاضی و هیئت منصفه تفاوت دارد. هیئت منصفه در اعمال قانون مشارکت دارد ، اما در نهایت این قاضی است که حکم را صادر می کند.

برادران ، حتی اگر شخصی در معصیتی گرفتار شود ، شما که روحانی هستید ، باید آن شخص را با روحی ملایم اصلاح کنید ، به دنبال خود باشید ، بنابراین ممکن است وسوسه نشوید ... اما این کار را با ملایمت و احترام انجام دهید ، وجدان خود را پاک نگه دارید ، بنابراین هنگامی که بدخواهی می کنید ، کسانی که رفتار خوب شما را در مسیح بدنام می کنند ، خود شرم آور شوند. (غلاطیان 6: 1 ، 1 پطرس 3:16)

حقیقت را باید در "اقتصاد" خیرات جستجو کرد ، یافت و بیان کرد ، اما خیرات نیز به نوبه خود باید در پرتو حقیقت درک ، تأیید و عملی شوند. به این ترتیب ، ما نه تنها خدمتی به خیریه روشن شده توسط حقیقت می کنیم ، بلکه به اعتبار بخشیدن به حقیقت نیز کمک می کنیم ... کارهای بدون دانش کور است و دانش بدون عشق عقیم است. - پاپ بنیدکت شانزدهم، Caritas در Veritate ، n 2 ، 30

آخرین ، ما شاهد افراط و تفریط کسانی هستیم که چیزی جز "زندگی" یا اوج تجربه های مذهبی نمی خواهند. "راه" گاهی اوقات مورد توجه قرار می گیرد ، اما "حقیقت" اغلب در راه است.

 

افراطی خوب

با این حال ، یک افراط وجود دارد که ما قطعاً به آن فراخوانده می شویم. این ترک کامل و کامل خودمان نسبت به خدا است. این تبدیل کامل و کامل قلبهای ماست و زندگی گناه را پشت سر می گذارد. به عبارت دیگر، تقدس. اولین مطالعه گسترده امروز این کلمه را گسترش می دهد:

اکنون کارهای گوشتی آشکار است: بد اخلاقی ، ناپاکی ، ناسازگاری ، بت پرستی ، جادوگری ، نفرت ، رقابت ، حسادت ، طغیان خشم ، اعمال خودخواهانه ، اختلافات ، جناح ها ، موارد حسادت ، نوشیدن نوشیدنی ها ، عیاشی ها و مواردی از این دست. من به شما هشدار می دهم ، همانطور که قبلا به شما هشدار دادم ، که کسانی که چنین کارهایی می کنند ، پادشاهی خدا را به ارث نمی برند. در مقابل ، میوه روح عشق ، شادی ، آرامش ، صبر ، مهربانی ، سخاوت ، وفاداری ، نرمش ، خویشتنداری است. در مقابل چنین قانونی وجود ندارد. اکنون کسانی که به مسیح عیسی تعلق دارند ، گوشت خود را با شور و اشتیاقش مصلوب کرده اند. (گال 5: 18-25)

امروزه بسیاری از مسیحیان وجود دارند که هنگام بررسی وضعیت کلیسا و جهان ، وسوسه خشم می شوند. شما آنها را در سراسر وبلاگستان و شبکه های اجتماعی می بینید که اسقف ها را در می آورند و انگشت خود را به سمت پاپ تکان می دهند. آنها تصمیم گرفته اند که وقت آن رسیده است که شلاق را بردارند و معبد را خودشان تمیز کنند. خوب ، آنها باید از وجدان خود پیروی کنند.

اما من باید خودم را دنبال کنم. من اطمینان دارم که آنچه در این ساعت لازم است خشم نیست بلکه قداست است. منظور من از این تقوای حقه بازی نیست که باقی بماند سکوت در برابر گناه بلکه مردان و زنانی که به حقیقت متعهد هستند ، کسانی که راهی زندگی می کنند ، و بنابراین زندگی را گسترش می دهند ، که در یک کلام ، عشق از خدا این نتیجه ورود به راه باریک توبه ، تواضع ، خدمت و نماز استوار است. این راه باریک انکار نفس است تا با مسیح پر شود ، به طوری که عیسی دوباره در میان ما راه می رود ... از طریق ما. راه دیگری را بیان کنید:

آنچه کلیسا نیاز دارد منتقدان نیستند ، بلکه هنرمندان هستند ... وقتی شعر در بحران کامل قرار دارد ، مهم این نیست که انگشت خود را به سمت شاعران بد نشان دهید بلکه خود را برای نوشتن شعرهای زیبا نشان دهید ، بنابراین چشمه های مقدس را متوقف کنید. - ژرژ برنانوس (درگذشته 1948) ، نویسنده فرانسوی ، Bernanos: وجود کلیسایی ، مطبوعات Ignatius؛ ذکر شده در باشکوه ، اکتبر 2018 ، صص 70-71

من مرتباً نامه می گیرم که از من می خواهم درباره آنچه پاپ گفته یا انجام داده یا می کند نظر بدهم. مطمئن نیستم که چرا نظر من واقعاً مهم است. اما من اینقدر به یک سوال کننده گفتم: Wما می بینیم که اسقف ها و پاپ های ما مانند بقیه شخصاً خطاپذیر هستند. اما از آنجا که آنها در رهبری هستند ، آنها بیش از آنچه ما به نماز آنها نیاز داریم ، به نماز ما احتیاج دارند! بله ، صادقانه بگویم ، من بیشتر از روحانیت به عدم مقدس بودن خود فکر می کنم. از طرف من ، به همین دلیل که عیسی به آنها اعلام کرد ، سعی در شنیدن سخنان مسیح در مورد نقاط ضعف شخصی آنها را دارم.

هرکس به حرف شما گوش می دهد به حرف من گوش می دهد. هر که تو را رد کند مرا رد می کند. و هر که مرا رد کند ، فرستنده مرا رد می کند. (لوقا 10:16)

پاسخ خداوند به انحطاط فرهنگی همیشه مقدس است: زن و مردی که انجیل را تجسم کرده اند- مقدسات -این پادزهر فروپاشی اخلاقی اطراف ما است. جیغ زدن با صدای دیگران یا بالاتر از آن ممکن است یک بحث را به همراه داشته باشد ، اما بندرت یک روح را به دست می آورد. در حقیقت ، هنگامی که عیسی با شلاق معبد را تمیز کرد و به فریسیان سرزنش کرد ، در انجیل ها هیچ گزارشی وجود نداشت که کسی در آن لحظه توبه کند. اما ما به بسیاری از موارد اشاره داریم که عیسی با حوصله و عشق آن حقیقت را برای گناهکاران سخت گیر که قلب آنها ذوب شده است ، آشکار کرد. در واقع ، بسیاری خود مقدس شدند.

عشق هرگز شکست نمی خورد. (اول قرعه 1: 13)

فساد اخلاقی در کلیسا مسلماً فقط در زمان ما متولد نشده است ، بلکه از دور به وجود می آید و ریشه در عدم حرمت دارد ... در واقعیت ، ویرانی (کلیسا) هر بار که مقدسات در اولویت قرار نگیرد ، متولد می شود محل. و این مربوط به همه زمانها است. همچنین نمی توان ادعا کرد که برای داشتن یک کلیسای خوب ، حفاظت از آموزه صحیح کافی است ... فقط قداست نسبت به این نظم جهنمی که در آن غوطه ور هستیم ، برانداز است. آلساندرو گنوکی ، دانشمند و نویسنده کاتولیک ایتالیایی ، در مصاحبه ای با نویسنده کاتولیک ایتالیایی ، آلدو ماریا والی ، منتشر شده در نامه شماره 66 ، دکتر رابرت مونیهان ، داخل واتیکان

 

 

Now Word یک خدمت تمام وقت است
با پشتیبانی شما ادامه می یابد.
خوشا به حال شما ، و متشکرم 

 

برای سفر با مارک در La حالا ورد,
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در صفحه اصلی, محاکمات بزرگ.