خاموش به شب

 

AS از زمان طوفان شش ماه پیش ، مرمت و بازسازی و تعمیرات در مزرعه ما شروع شده است ، من خودم را در مکانی کاملا شکسته می بینم. هجده سال وزارت تمام وقت ، در مواقعی که در آستانه ورشکستگی ، انزوا و تلاش برای پاسخگویی به دعوت خدا برای "مراقب" بودن در حالی که هشت فرزند را بزرگ می کند ، وانمود می کند که یک کشاورز است و یک چهره صاف نگه داشته است ... . سالها زخمها باز است و من در شکستگی خود نفس می کشم. 

و بنابراین ، من در حال عزیمت هستم به شب، آن مکان از تاریکی ایمان در جایی که باید شخص او را برهنه کرد و بر روی صلیب cross صلیب من laid با تمام اختلالات ، گناهان و فقر من کاملاً آشکار کرد. این مکانی است که همه تسلیت ها مانند شبح از بین می رود و فقط زوزه گرگ صحرایی است که با دروغ ، وسوسه و ناامیدی قدم می زند. اما آن سوی تاریکی طلوع تازه ای است. من نمیتونم ببینمش. من نمی توانم آن را احساس کنم من نمی توانم آن را بدانم ... نه با ذهن خودم ، مگر اینکه بدانم عیسی مسیح قبلاً مسیر را جعل کرده است. بنابراین ، اکنون باید با او وارد مقبره شوم. من باید با او در هادس ساختم فرود بیایم تا من ، من ، درست من ساخته شده در تصویر خدا ، ممکن است افزایش یابد به این سمت است که من این شب را با دلی شکسته و پاره به راه می اندازم و همه چیز را پشت سر می گذارم. چون دیگر چیزی برای دادن ندارم. 

ما باید بدانیم که ، و به عبارت دیگر ، در استخوان های خود احساس کنیم که چه مشکلی برای ما وجود دارد. ما باید آن را در چهره نگاه کنیم و با صداقت سازش ناپذیر آن را تصدیق کنیم. بدون این "جستجوی موجودی اخلاقی" ، بدون این سفر به جهنم درونی خود ، ما برای تغییر نحوه وجود و دیدن خود احساس راحتی نخواهیم کرد. و در عین حال ، ما باید آنچه در ما خداگونه است ، آنچه ثروتمند و بارور و شکستنی است ، و آنچه در تداوم طرح های نجات دهنده خداوند است ، بیدار کنیم. - اسقف رابرت بارون ، و حالا می بینم نقل قول: catholicexchange.com

من همه شما را دوست دارم. همیشه ممنونم که در طول کریسمس به من تعطیل کردید.

تو دوست داری 

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در صفحه اصلی, محاکمات بزرگ.