قدرت عیسی

در آغوش امید ، توسط لئا مالت

 

بر فراز کریسمس ، من وقت خود را از این رسول گرفتم تا قلبم را ترساندم ، و از سرعت زندگی خسته شده ام که از زمان آغاز خدمت تمام وقت در سال 2000 به سختی کند نشده است ، اما به زودی فهمیدم که در برابر چیزها را از آنچه که تصور می کردم تغییر دهید این من را به جایی ناامید کرد که دیدم خودم را به ورطه بین مسیح و من ، بین خودم و بهبودی لازم در قلب و خانواده ام خیره کرده ام ... و تنها کاری که می توانستم انجام دهم گریه و فریاد بود. 

ناامنی های جوانی من ، گرایش به وابستگی مشترک ، وسوسه ترس در جهانی که در لبه های درزنده است و طوفانی در تابستان گذشته که "لرزش" در زندگی ما را تسهیل می کند ... همه من را به سمت احساس کاملاً شکسته شدن سوق داد و فلج شده قبل از کریسمس فهمیدم که یک شکاف بین همسرم و من نیز رشد کرده است. به طریقی ، طی چند سال گذشته ، چرخ دنده های ما دیگر همگام نشده بودند و این بی سر و صدا اتحاد بین ما را از بین می برد. 

فهمیدم که باید مدتی را به تنهایی سپری کنم تا سالها عادت ها و الگوهای فکری را که اکنون شخصیت من را شکل داده است ، دوباره ارزیابی کنم. آن وقت بود که نوشتم خاموش به شبکیسه ای را بسته و اولین شب عقب نشینی خود را در یک اتاق هتل در شهر انجام دادم. اما مدیر معنوی من به سرعت پاسخ داد و گفت ، "اگر این مسیح شما را به صحرا سوق دهد ، ثمرات زیادی خواهد داشت. اما اگر این ایده شما باشد ، گرگ است که شما را محاصره می کند و شما را از گله دور می کند ، نتیجه نهایی آن ، 'زنده خورده خواهی شد'… "این کلمات مرا متزلزل کرد زیرا تمایل به اجرا خیلی قوی بود چیزی ، یا بهتر بگوییم ، کسی به من می گفت "صبر کن"

در مورد من ، من به خداوند نگاه خواهم کرد ، منتظر خدای نجات خود خواهم ماند. خدای من من را خواهد شنید. (میکا 7: 7)

و بنابراین ، یک شب دیگر منتظر ماندم. سپس دیگری. و بعد دیگری. تمام مدت ، گرگ دور من حلقه می زد و سعی داشت مرا به بیابان بکشاند. فقط در عقب است که اکنون تفاوت بین را درک می کنم تنهایی و انزوا خلوت جایی در روح است ، تنها با خدا ، جایی که می توانیم صدای او را بشنویم ، در حضور او ساکن شویم ، و بگذاریم او ما را شفا دهد. می توان در وسط بازار در خلوت بود. اما انزوا محل تنهایی و ناامیدی است. این مکان خودفریبی است که منافع شخصی ما را با خود همراه می کند ، کسی که به عنوان گرگ با لباس گوسفند آمده است.

همچنان در برابر پروردگار باش. منتظر او باشید ... من منتظر خداوند هستم ، روح من صبر می کند و امیدوارم که کلام او باشد. (مزامیر 37: 7 ، مزامیر 130: 5)

کردم ، و آنجا بود تنهایی که عیسی شروع به صحبت کردن با قلب من الان هم خیلی فکر می کنم دلم گرفته. او تمام مدت به من لبخند می زد - مثل تصویر بالا که همسرم سالها پیش برای من ترسیم کرده بود. من ، در همان زمان ، شروع کردم نونا رها شدن که بسیاری از ما را لمس کرده است. کلمات زنده شدند. صدای قلب چوپان خوب را می توانستم در قلبم بشنوم ، "واقعاً ، من قصد دارم این مشکل را برطرف کنم. من قصد دارم این را بهبود بخشم. شما الان باید به من اعتماد کنی ... صبر کن… اعتماد کن… صبر کن ... من عمل خواهم کرد. " 

منتظر خداوند باش ، شجاعت کن احساس شهادت کنید ، منتظر خداوند باشید! (مزامیر 27:14)

هفته ادامه داشت ، من مسئولیت شخصیت اجباری خود را گذاشتم و دعا کردم و منتظر ماندم. و روز به روز ، خداوند به من بینشی درباره خودم ، ازدواجم ، خانواده ام و گذشته ام که مانند خرده های نوری بود که یک غار عمیق را سوراخ می کرد ، به من می داد. با هر بار آشکار شدن حقیقت ، می دیدم که از زنجیرهای نامرئی آزاد شده ام.

مطمئناً ، من منتظر خداوند هستم. که به من خم می شود و فریاد من را می شنود ... (مزامیر 40: 2)

در واقع ، چندین بار ، روح القدس من را بر آن داشت تا از آنچه ارواح خاص من را مبتلا به اضطراب ، ترس ، ناامنی ، عصبانیت و غیره می کند ، دست بکشم و آنها را ببندم. با هر تلفظ از اسم عیسی ، می توانستم احساس وزنه برداری و آزادی خدا شروع به پر کردن روح من می کند.[1]قس سوالات مربوط به رستگاری 

روز قبل از شب کریسمس ، آخرین بار توسط گرگ مورد حمله قرار گرفتم که ناامید بود مرا به انزوا بکشاند - از خانواده من و شما ، گله مسیح. آن روز صبح به مسعود رفتم ، به خانه ای که در آن اقامت داشتم بازگشتم و آنجا نشستم و گفتم: "خوب خداوندا. کمی بیشتر صبر می کنم. " با این حرف ، خدا یک کلمه به من داد: "وابستگی مشترک" من کمی از این الگوی رفتاری / فکری که بسیاری از مردم را رنج داده است ، می دانستم. اما وقتی توضیحات را می خواندم ، خودم را به وضوح دیدم ... از روزهای جوانی ام! من دیدم که این چگونه در روابط بازی می شود ، اما مهمتر از همه ، بین همسرم و من. ناگهان ، دهه ها ناامنی ، ترس و ناامیدی منطقی بود. عیسی برای من نازل کرده بود ریشه از درد من ... وقت آزادی بود! 

من نامه ای به همسرم نوشتم و شب بعد ، هر دوی ما شب کریسمس را تنها در صندلی های مقوایی نشسته و مشغول خوردن شام های تلویزیون ترکیه در میان خانه خود بودیم که از آخرین بازسازی و تعمیرات وارونه شده بود. نه اینکه از هر کششی عاشق شویم. ما فقط خام بودیم و صدمه می دیدیم ... اما اکنون در یک عشق سالم رشد کرده ایم. 

 

انتظار دارید قدرت عیسی را ببینید

در همان زمان که همه این اتفاقات می افتاد ، احساس کردم که عیسی یک کلمه صحبت می کند برای شما. این است که او شما را در سال آینده می خواهد قدرت او را بدانید. نه فقط شناختن او - بلکه دانستن قدرت او به تعبیری ، خداوند از این نسل عقب ایستاده و به ما اجازه داده است آنچه را که کاشته ایم ، درو کنیم. او دارد "مهار را بلند کرد"که در زمان ما در را به بی قانونی باز کرده است ، یک" گمراه کننده شیطانی "است که حتی مسیحیان را آزار می دهد. این "مجازات" برای این است که هر یک از ما را به صورت فردی و به عنوان ملتی به واقعیت تبدیل کنیم بدون خدا. امروز که به جهان نگاه می کنم ، دوباره این کلمات را می شنوم:

آیا وقتی پسر انسان بیاید ، آیا روی زمین ایمان خواهد یافت؟ " (لوقا 18: 8)

من بیشتر و بیشتر می بینم که چگونه این کلمات ممکن است محقق شوند - مگر اینکه ما یکبار دیگر صمیمانه خود را به خدا رها کنیم (که واقعاً به معنای افتادن به آغوش او ، به اراده الهی است). من معتقدم که عیسی می خواهد از طریق سه کشتی اصلی قدرت خود را برای ما آشکار کند: ایمان ، امید ، و دوست دارم. 

ایمان ، امید ، عشق باقی می ماند ، این سه؛ اما بزرگترین آنها عشق است. (اول قرنتیان 1:13)

این را در روزهای آینده توضیح خواهم داد. 

عیسی زنده است. او نمرده است. و او می خواهد قدرت خود را به جهانیان نشان دهد ...

 

 

Now Word یک خدمت تمام وقت است
با پشتیبانی شما ادامه می یابد.
خوشا به حال شما ، و متشکرم 

 

برای سفر با مارک در La حالا ورد,
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع
1 قس سوالات مربوط به رستگاری
نوشته شده در صفحه اصلی, روح و روان.