3 شهر… و یک هشدار برای کانادا


اتاوا، کانادا

 

اولین بار در تاریخ 14 آوریل 2006 منتشر شد. 
 

اگر دیده بان ببیند که شمشیر می آید و شیپور نمی زند تا مردم هشدار داده نشوند ، و شمشیر می آید و هر یک را می گیرد. که انسان در گناه خود گرفته شده است ، اما خون او را به دست نگهبان نیاز دارم. (هزاره 33: 6)

 
من هستم
نه کسی که به دنبال تجربیات ماورا طبیعی باشد. اما آنچه هفته گذشته هنگام ورود من به اوتاوا ، کانادا اتفاق افتاد ، دیدار غیرقابل تردید پروردگار به نظر می رسید. تأیید یک قدرتمند هشدار و کلمه.

همانطور که تور کنسرت من و خانواده ام را به این روزه گذراند ، از ابتدا احساس انتظار داشتم ... که خدا قرار است "چیزی" را به ما نشان دهد.

 

علائم 

به عنوان راهنمای این انتظار ، یکی از سخت ترین آزمایش های درونی بود که مدتها تجربه کرده ام. در حقیقت ، این تور تقریباً از طریق یک سری حواس پرتی شدید اتفاق نیفتاده است. در آخرین ثانیه کاملاً معجزه آسا جمع شد - شانزده رویداد که در هفته برگزار می شد!

ما اینگونه برنامه ریزی نکردیم ، اما در پایان سفرهایمان ما را از سه بزرگترین فاجعه ایالات متحده در تاریخ آمریکا عبور داد. ما از آنجا عبور کردیم گالوستون ، تگزاس جایی که یک طوفان فوق العاده در سال 6000 بیش از 1900 نفر جان خود را از دست داد ... و سپس سال گذشته با طوفان ریتا دچار کبودی شد.

کنسرت های ما ما را به آنجا برد نیواورلئان جایی که ما دیدیم آنچه یکی از ساکنان به عنوان آسیب "نسبت کتاب مقدس" توصیف کرد. ویرانی توفان کاترینا وهم آور و باورنکردنی است ... توصیف وی ، کاملاً دقیق و دقیق.

در راه رسیدن به نیوهمپشایر ، داشتیم از آنجا عبور می کردیم شهر نیویورک. به طور تصادفی ، من اتوبان را که فقط برای اتومبیل های سواری در نظر گرفته شده بود ، در پیش گرفتم و قبل از این که بدانیم ، اتوبوس تور ما درست کنار بود زمین صفر: یک سوراخ شکافناک در زمین ، با حافظه های برجسته و منجمد برای پر کردن آن.

 

یک کلمه غیر منتظره 

چند شب بعد ، وقتی ما برای رفتن به اتاوا آماده شدیم -پایتخت کانادا- من مدام به لیا می گفتم که احساس می کردم خدا به دلایلی این شهرها را به ما نشان داده است -اما چی؟ همان شب که داشتم برای خواب آماده می شدم ، به کتاب مقدس همسرم نگاه کردم و این اصرار عظیم را داشتم که آن را بردارم. چشمهایم را بستم و کلمات "Amos 6" را شنیدم. نه دقیقاً کتابی که ازش زیاد خوانده باشم. اما با این وجود به اطاعت از شنیده هایم روی آوردم.

آنچه من خواندم یا یک تصادف قابل توجه بود ، یا خدا خیلی واضح صحبت می کرد:

چه وحشتناک خواهد بود برای شما که چنین زندگی آسانی در صهیون دارید و برای شما که در سامره احساس امنیت می کنید - شما رهبران بزرگ این قوم بزرگ اسرائیل ، شما که مردم برای کمک به آنها می روند! بروید و به شهر کلنه نگاه کنید. سپس به شهر بزرگ حمات بروید و به شهر فلسطینی گات بروید. آیا آنها از پادشاهی یهودا و اسرائیل بهتر بودند؟ آیا قلمرو آنها از خاک شما بزرگتر بود؟ شما قبول نمی کنید که یک روز فاجعه در راه است ، اما آنچه انجام می دهید فقط آن روز را نزدیکتر می کند.

خداوند متعال این هشدار جدی را داده است: "من از غرور بنی اسرائیل متنفرم. عمارت های مجلل آنها را تحقیر می کنم. من پایتخت آنها و هر آنچه در آن است را به دشمن می دهم ... من می خواهم ارتش بیگانه ای را برای اشغال شما از گردنه حمات در شمال به جویبار عربه در جنوب بفرستم. (خبر خوب کتاب مقدس کاتولیک)

بلافاصله ، من درک کردم که سه شهر باستانی نمادی از سه شهری است که ما دیدیم و از پایتخت این شهر یاد می شود دولت کانادا. همچنین ، احساس کردم پروردگار نه تنها به رهبران سیاسی کانادا بلکه با رهبران کلیسای کانادا و البته کل ملت صحبت می کند.

اما از خودم پرسیدم ، "آیا من این را می سازم؟ آیا این واقعاً سخنی از جانب پروردگار است؟ آیا فردا که می خواهم به پایتخت بروم آن را به مردم کانادا می دهم؟ " من تصمیم گرفتم به راحتی روی آن بخوابم ، در احتیاط خطا می کنم.

 

تائیدیه 

روز بعد هنگامی که به سمت مرزهای شهر حرکت می کردیم ، من دعای تسبیح و رحمت الهی را شروع کردم ، همانطور که جمعه بود و ساعت رحمت (3-4 بعد از ظهر). در همان لحظه ورود ما به محدوده شهر ، من ناگهان و کاملاً به معنای واقعی کلمه "در روح مستی" ، یا حداقل احساس اینگونه بود. من قبلاً چنین چیزی را تجربه نکرده ام ، جایی که تمام بدن ، روح و روان من غرق روح خدا بود. بدون هشدار آمد و 20 دقیقه طول کشید تا اینکه در اولین چهار کنسرت حاضر شدیم. بدنم لرزید ، انگار رعد مقدس آن را لرزاند! من به سختی می توانستم رانندگی کنم (اگرچه بقیه اعضای خانواده فکر می کردند این تجربه کاملاً طنزآمیز است!)

بنابراین در آن شب ، قسمت کتاب مقدس را که شب قبل دریافت کردم ، با مخاطبان در میان گذاشتم. و این را هم اضافه کردم ...

کتاب مقدس به ما می گوید که خدا هست عشق، خدا نیست عاشق. عشق او متناسب با گناهکاری ما کاهش نمی یابد ، بلکه دائمی و بدون قید و شرط است. با این حال ، چون او ما را دوست دارد ، بی راه تماشا نمی کند که جوامع در مسیری از بین می روند (نتیجه کنار گذاشتن اراده و احکام خیرخواهانه او).

همانطور که یک مادر دوست داشتنی هنگامی که فرزندش می خواهد اجاق گاز را لمس کند یک هشدار را فریاد می کشد ، همینطور خداوند پدر نیز از طریق بندگان خود هشدار می دهد که چه نتیجه ای برای بشریت ادامه خواهد یافت (دیدن رومیان 1: 18-20 ؛ مکاشفه 2: 4-5). خدا ما را رها نمی کند! ما ترجیح می دهیم پناهگاه حمایت او را ترک کنیم. و اکنون ، همانطور که یک کشیش آمریکایی گفته است ، "کانادا از این مصونیت برخوردار نیست."

آنچه در این کلمه می شنوم یک است پیام رحمت، فریادی از بهشت ​​برای بازگشت ما به آزادی توبه و شادی و برکت ارتباط با خدا از طریق تنظیم مجدد اراده ملی ما با اراده او. خدا فوق العاده صبور است. او "کند عصبانی و غنی از رحمت است." اما در حالی که کشور ما به سقوط آینده خود ادامه می دهد ، تعریف جدیدی از ازدواج ایجاد می کند ، و اقتصاد و مراقبت های بهداشتی را از اخلاقیات مقدم می دارد - آیا صبر خدا کم است؟ وقتی که اسرائیل تمام شد ، او ملتی را که دوست داشت ، با تحویل گرفتن آن به دشمنانش ، پاک کرد.

می خواهم یادآوری کنم ، همانطور که بسیاری از شما می دانید ، ما تقریباً به اوتاوا نرسیدیم زیرا همسرم ناگهان به یک عفونت شدید لوزه مریض شد و در بیمارستان بستری شد. اما با دعاهای شما و نشانه معجزه آسای پاپ ژان پل دوم ، لیا به سرعت گوشه ای چرخاند و ما توانستیم تور خود را کامل کنیم و این پیام عشق ، رحمت - و هشدار - را به ملت کانادا بدهیم.

سیاستمداران کانادا روشن ساخته اند که آنها قصد دارند در مسیر کنونی خود برای خروج از ریشه های تاریخی و اخلاقی این کشور باقی بمانند. ما باید برای آنها دعا کنیم و به صحبت درست ادامه دهیم. ما همچنین باید برای چوپانان خود که سکوت آنها ناراحت کننده است دعا کنیم (به جز تعداد معدودی). در حالی که بسیاری از گوسفندان همچنان در موج نسبی گرایی نسبی اخلاقی گم می شوند ، به ویژه جوان ، زمان آن است که آن گوسفندانی که هنوز قوی هستند ، صدای خود را از ترس بترسانند ...

شاید همانطور که جان پل دوم گفت ، "ساعت عوام".

وقتی دیگر عضو پارلمان نشویم ، متأسفانه احتمالاً توسط هم نوعمان فراموش خواهیم شد - اما نه توسط خدا ، که از نزدیک همه ما را می شناسد. اگر خدا خودش واقعاً نویسنده ازدواج است ، پس بگذارید وقتی جلوی او می ایستیم ، از خود حساب خوبی ارائه دهیم ، چون همه باید در مقابل او بایستیم. -پیر لمیو ، نماینده محافظه کار در انتاریو سخنرانی در تاریخ 6 دسامبر 2006 ، قبل از رای گیری در مورد آغاز دوباره بحث ازدواج همجنسگرایان در کانادا. حرکت شکست خورد.

اگر قوم من که به نام من خوانده می شوند ، فروتنی کنند ، و دعا کنند و چهره من را جویا شوند ، و از راه های شرور خود برگردند ، من از آسمان خواهم شنید ، و گناهان آنها را می آمرزم و سرزمین آنها را شفا می دهم. (2 کرون 7:14)

 

حمایت مالی و دعای شما به همین دلیل است
شما امروز این را می خوانید.
 برکت و ممنونم 

برای سفر با مارک در La حالا ورد,
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

 
نوشته های من در حال ترجمه است فرانسوی! (مرسی فیلیپ بی.!)
پور مایل به زرد در فرانسه ، کلیک در سورپوش:

 
 
چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در صفحه اصلی, علائم.