پادشاهی تقسیم شده است

 

بیست سالها یا حدودا ، یک نگاه اجمالی به چیزی به من داده شد آینده که باعث لرز در ستون فقراتم شد.

من استدلال های چندین Sedevacantist را خوانده بودم - کسانی که معتقدند "صندلی پیتر" خالی است. گرچه آنها حتی درمورد اینکه آخرین پاپ "معتبر" چه کسی بوده است ، تقسیم شده اند ، بسیاری معتقدند که این سنت پیوس X یا XII یا… است. من یک دین شناس نیستم ، اما توانستم به وضوح ببینم که چگونه استدلال های آنها نتوانستند تفاوت های ظریف کلامی را درک کنند ، چگونه آنها نقل قول ها را از متن بیرون کشیدند و متون خاصی را تحریف کردند ، مانند اسناد واتیکان دوم یا حتی تعالیم سنت جان پل دوم من با فک کاملاً باز خواندم که چگونه زبان رحمت و شفقت توسط آنها به معنای "متوسط" و "سازش" پیچیده شده است. چگونه نیاز به مراجعه مجدد به روش دامپروری ما در جهانی که به سرعت در حال تغییر است ، مطابق با دنیا پذیری تلقی می شد. چطور تصور افرادی مانند سنت جان XXIII برای "انداختن پنجره های کلیسا" برای ورود هوای تازه روح القدس به هیچ وجه ارتداد نبود. آنها به گونه ای صحبت می کردند که گویی کلیسا مسیح را رها می کند و در بعضی از مناطق ممکن است این درست باشد. 

اما این دقیقاً همان کاری است که آنها انجام دادند وقتی که یکجانبه و بدون اقتدار ، این افراد صندلی پیتر را خالی و خود را جانشینان معتبر کاتولیک اعلام کردند.  

گویی که این موضوع به اندازه کافی تکان دهنده نبود ، وحشیانه بودن سخنان مکرر آنها نسبت به کسانی که با رم در ارتباط بوده اند ، ناراحت شدم. به نظر من وب سایت ها ، مجریان و انجمن های آنها خصمانه ، بی رحم ، غیر خیرخواهانه ، قضاوت کننده ، خود درستکار ، بی پروا و سرد نسبت به هرکسی که با موقعیت خود مخالف باشد ، هستند.

... یک درخت با میوه اش شناخته می شود. (مت 12:33)

این یک ارزیابی کلی از آنچه به عنوان جنبش "فوق سنتی" در کلیسای کاتولیک شناخته می شود ، است. به یقین ، پاپ فرانسیس چنین است مغایر نیست با کاتولیک های "محافظه کار" وفادار ، بلکه "کسانی که در نهایت فقط به قدرت خود اعتماد دارند و نسبت به دیگران احساس برتری می کنند زیرا برخی از قوانین را رعایت می کنند یا به سبک کاتولیک خاصی از گذشته و با صلابت فرض شده دکترین یا نظم [که] به جای آن به نخبه گرایی خودشیفته و اقتدارگرا منجر می شود ... " [1]قس اوانجلی گودیمن. 94 در حقیقت ، فریسیان و بی عاطفه بودن آنها عیسی را چنان عمیقاً خاموش کردند که آنها - نه قصابان رومی ، دزد باجگیران ، یا زنای زنا - که در انتظار دریافت ترین صفات او بودند.

اما من اصطلاح "سنت گرا" را برای توصیف این فرقه رد می کنم زیرا هر کاتولیک که به آموزه های 2000 ساله کلیسای کاتولیک پایبند است ، یک سنت گرای است. این همان چیزی است که ما را کاتولیک می کند. نه ، این شکل از سنت گرایی همان چیزی است که من آن را "بنیادگرایی کاتولیک" می نامم. هیچ تفاوتی با بنیادگرایی انجیلی ندارد ، که تفسیر آنها از کتاب مقدس (یا سنت های آنها) را تنها برداشت صحیح می داند. و ثمر fundamental بنیادگرایی اوانجلیسال تقریباً یکسان به نظر می رسد: از نظر ظاهری متقی ، اما در نهایت ، توهم آمیز نیز. 

اگر من صریح به نظر می رسم به این دلیل است که اخطاری که دو دهه پیش در قلبم شنیدم اکنون در برابر ما رواج دارد. Sedevacantism دوباره یک نیروی در حال رشد است ، اگرچه این بار ، معتقد است که بندیکت شانزدهم آخرین پاپ واقعی است. 

 

زمین مشترک - تفاوتهای واضح

در این مرحله ، ضروری است که بگوییم ، بله ، موافقم: بخش وسیعی از کلیسا در حالت ارتداد است. به نقل از خود سنت پیوس X:

چه کسی می تواند نتواند ببیند که جامعه در حال حاضر بیش از هر سن گذشته ، از یک بیماری وحشتناک و ریشه دار رنج می برد که با رشد هر روزه و خوردن به ذات خود ، آن را به سمت نابودی سوق می دهد؟ شما درک می کنید ، برادران محترم ، این بیماری چیست؟ارتداد از خدا ... OPPOPE ST. PIUS X ، ای سوپرمی، دایرycالمعارفی در مورد ترمیم همه چیزها در مسیح ، n. 3 ، 5؛ 4 اکتبر 1903

اما من جانشین وی را نیز نقل می کنم - که توسط Sedevacantists "ضد پاپ" قلمداد می شود:

ارتداد، از دست دادن ایمان ، در سراسر جهان در حال گسترش است و در بالاترین سطح در کلیسا قرار دارد. - پاپ پائول ششم ، سخنرانی در شصتمین سالگرد ظهور فاطمه ، 13 اکتبر 1977

در حقیقت ، من نسبت به کسانی که از وضعیت امور در بدن مسیح ابراز تاسف می کنند ، بیش از همه دلسوز هستم. اما من کاملاً با راه حلهای انشعابی آنها ، که اساساً کودک را تقریباً در هر نقطه با آب حمام بیرون می اندازند ، دلسوز نیستم. در اینجا من فقط به دو مورد می پردازم: مراسم تشییع جنازه و مقام مقدس. 

 

I. توده

شکی نیست که توده های آیین رومی ، به ویژه در دهه 70-90 ، با آزمایش های فردی و تغییرات غیرمجاز به شدت آسیب دیده است. دور انداختن از تمام استفاده از لاتین ، معرفی متن های غیر مجاز یا بداهه نوازی ، موسیقی پیش پا افتاده ، و سفیدپاشی واقعی و تخریب هنر مقدس ، مجسمه ها ، محراب های عالی ، عادات مذهبی ، ریل های محراب و بیش از همه احترام ساده به عیسی مسیح که در خیمه حضور دارد (که به یک طرف یا به طور کلی از حرم مقدس منتقل شد) ... باعث شد که اصلاحات مذهبی بیشتر شبیه انقلاب های فرانسه یا کمونیست باشد. اما این را باید به گردن کشیش ها و اسقف های مدرنیست یا رهبران غیر روحانی عصیان انداخت - نه شورای دوم واتیکان ، که اسناد آنها روشن است. 

شاید در هیچ منطقه دیگری فاصله (و حتی مخالفت رسمی) بین آنچه شورای کار کرده و آنچه در واقع داریم وجود ندارد ... -از جانب شهر متروک ، انقلابی در کلیسای کاتولیک، آن روشه موگرجیج ، ص. 126

چیزی که این بنیادگرایان با کنایه از آن با عنوان "Novus Ordo" یاد می کنند - اصطلاحی نه کلیسا (اصطلاح مناسب و اصطلاح کننده آن ، سنت پل ششم) استفاده شده است اردو میسا یا "نظم توده") - واقعاً بسیار فقیر شده است ، موافقم. اما آن است نه نامعتبر است - به اندازه یک توده در یک اردوگاه کار اجباری با خرده نان ، یک کاسه برای یک پیاله و آب انگور تخمیر شده ، فاقد اعتبار است. اینها بنیادگرایان معتقدند که توده Tridentine ، معروف به "شکل فوق العاده" ، عملا تنها شکل اصیل است. که عضو تنها وسیله ای است که می تواند عبادت را رهبری کند. و حتی کسانی که حجاب یا کت و شلوار نمی پوشند به نوعی کاتولیک درجه دو هستند. من همه برای مراسم مقدس زیبا و قابل تأمل نیز هستم. اما حداقل این یک واکنش بیش از حد است. در مورد تمام آداب و رسوم شرقی باستان که مسلماً حتی از عرف Tridentine نیز متعالی ترند ، چه می کنید؟

علاوه بر این ، آنها معتقدند که اگر ما فقط مراسم مقدس تریدنتین را دوباره معرفی کنیم ، فرهنگ را دوباره بشارت می دهیم. اما یک لحظه صبر کنید. توده Tridentine روز خود را داشت و در اوج خود در قرن بیستم ، نه تنها چنین شد نه انقلاب جنسی و بت پرستی فرهنگ را متوقف کنید ، اما خود مورد سو ab استفاده هم از سوی عامیان و هم روحانیون قرار داشت (بنابراین کسانی که در آن زمان زندگی می کردند به من گفته اند). 

در دهه 1960 ، زمان نوسازی مجدد مراسم مذهبی بود ، با شروع اجازه دادن به جماعت برای شنیدن انجیل به زبان خودشان! بنابراین ، من معتقدم که یک "میان" خوشی وجود دارد که هنوز هم پنجاه سال بعد ممکن است که تجدید حیات ارگانیک تر از مراسم مقدس است. در حال حاضر ، حرکات جوانه زنی در داخل کلیسا برای بازگرداندن برخی از زبانهای لاتین ، شعار دادن ، بخور دادن ، زعفران و آجیل و همه چیزهایی که باعث زیبایی و قدرت بیشتر مراسم مذهبی می شوند ، وجود دارد. و حدس بزنید چه کسی پیشگام است؟ جوانان

 

دوم پاپیسی

شاید دلیل تلخ و خیرخواهانه بودن بسیاری از بنیادگرایان کاتولیک این باشد که هیچ کس واقعاً توجه جدی به آنها نکرده است. از آنجا که جامعه St. Pius X دچار انشقاق شده بود ،[2]قس اکلسیا دی هزاران متکلم ، فیلسوف و عقل بارها و بارها استدلال های خالی بودن صندلی پیتر را رد کرده اند (توجه داشته باشید: این موضع رسمی SSPX نیست ، بلکه اعضای جداگانه ای هستند که یا از آنها جدا شده اند و یا درمورد پاپ فرانسیس به طور جداگانه این موقعیت را دارند ، و غیره.). دلیل این امر این است که این استدلالها مانند فریسیان گذشته بر اساس قرائت نزدیک بینی از قانون است. وقتی عیسی در روز شنبه معجزه کرد و مردم را از سالها برده رهایی داد ، فریسی ها قادر به دیدن چیزی جز شان تفسیر دقیق قانون. 

تاریخ در حال تکرار است. وقتی آدم و حوا سقوط کردند ، خورشید بر بشریت غروب کرد. در پاسخ به تاریکی فزاینده ، خداوند قوانینی را به مردم خود داد که براساس آن خودشان اداره کنند. اما اتفاق غیرمنتظره ای رخ داد: هر چه بشریت بیشتر از آنها دور شود ، پروردگار بیشتر او را آشکار کرد رحمت. وقتی عیسی به دنیا آمد ، تاریکی بزرگ بود. اما به دلیل تاریکی ، کاتبان و فریسیان انتظار داشتند که مسیحی که برای براندازی رومیان و حکومت عدالت بر مردم خواهد آمد. در عوض ، رحمت مجسم شد. 

... افرادی که در تاریکی می نشینند ، نوری عظیم دیده اند ، بر روی کسانی که در سرزمینی تحت الشعاع مرگ زندگی می کنند ، نوری پدید آمده است ... من نیامده ام تا جهان را محکوم کنم بلکه برای نجات جهان هستم. (متی 4:16 ، یوحنا 12:47)

به همین دلیل فریسیان از عیسی متنفر بودند. نه تنها او نه باجگیران و روسپی ها را محکوم کرد ، اما معلمان قانون را به دلیل کم عمقی و بی رحمی خود محکوم کرد. 

2000 سال بعد رو به جلو حرکت کنید ... جهان دوباره در تاریکی بزرگی فرو رفته است. "فریسیان" دوران ما همچنین انتظار دارند که خداوند (و پاپ های او) چکش قانون را بر سر نسل انحطاطی بگذارد. در عوض ، خداوند سنت فاوستینا را با سخنان متعالی و لطیف رحمت الهی برای ما می فرستد. او یک رشته از ما را می فرستد کشیش ها که هرچند بی توجه به قانون هستند ، اما بیشتر مشغول رسیدن به مجروحان ، باجگیران و فاحشه های زمان ما با کرگیما -ملزومات انجیل برای اولین بار. 

وارد شوید: پاپ فرانسیس. واضح است که او آشکار کرده است که این آرزوی قلب او نیز هست. اما آیا او بیش از حد رفته است؟ بعضی از آنها ، اگر نه بسیاری از متکلمین معتقد باشند ، باور کنید که شاید آموریس لائیتیتیا بیش از حد ظریف است تا جایی که دچار خطا شود. متکلمان دیگر اشاره می کنند که ، گرچه سند مبهم است ، اما می توان اگر به طور کلی خوانده شود به صورت ارتدوکس خوانده شود. هر دو طرف استدلال های معقولی ارائه می دهند و ممکن است موضوعی نباشد که تا زمان پدر شدن در آینده حل شود.

هنگامی که عیسی به عبور از مرز نازک بین رحمت و بدعت متهم شد ، تقریباً هیچ یک از معلمان قانون برای کشف نیت و درک قلب او به او نزدیک نشدند. در عوض ، آنها شروع به تفسیر هر آنچه او انجام داد از طریق "هرمنوتیک سو susp ظن" تا حدی کرد که حتی خیر واضحی که او انجام داد ، شر تلقی شد. آنها بجای تلاش برای درک عیسی مسیح ، یا حداقل - به عنوان آموزگاران شریعت - سعی می کنند او را مطابق سنت خود به آرامی اصلاح کنند ، آنها در عوض سعی در مصلوب کردن او داشتند. 

به همین ترتیب ، بنیادگرایان به جای اینکه در جستجوی درک قلب پنج پاپ اخیر (و محور واتیکان دوم) از طریق گفتگوی صادقانه ، دقیق و فروتنانه باشند ، سعی در مصلوب کردن آنها یا حداقل فرانسیس داشتند. اکنون یک تلاش هماهنگ در حال افزایش است تا انتخاب وی به مقام سلطنت باطل شود. آنها ، از جمله ، ادعا می کنند که پاپ برجسته بندیکت فقط "تا حدی" از سمت پیتر صرف نظر کرد و مجبور به اخراج شد (ادعایی که خود بندیکت گفته "پوچ" است) و بنابراین ، روزنه ای برای "مصلوب کردن" پیدا کرده اند جانشین او آیا همه اینها مانند چیزی خارج از روایت های Passion آشنا به نظر می رسد؟ خوب ، همانطور که قبلاً به شما گفته ام ، کلیسا در آستانه ورود به شور و هیجان خودش است ، و به نظر می رسد ، این نیز بخشی از آن است. 

 

رفتن از طریق شور و شوق

به نظر می رسد پیشگویی های مربوط به یک محاکمه وحشتناک برای کلیسا بر عهده ما است. اما ممکن است کاملاً آن چیزی نباشد که شما فکر می کنید. در حالی که بسیاری بر عدم تحمل احزاب سیاسی "چپ" نسبت به مسیحیت دل بسته اند ، اما آنچه را که در "راست" افراطی کلیسا در حال افزایش است نمی بینند: دیگری شقاق. و این درست به همان اندازه خشن ، قضاوت کننده و غیر خیرخواهانه است که هر سال گذشته از Sedevacantists خوانده ام. در اینجا ، سخنان بندیکت شانزدهم در مورد آزار و شکنجه به خصوص صادق است:

امروز ما آن را به شکل وحشتناکی می بینیم: بیشترین آزار و اذیت کلیسا از جانب دشمنان خارجی نیست ، بلکه از گناه در کلیسا متولد می شود. —POPE BENEDICT XVI ، مصاحبه در پرواز به لیسبون ، پرتغال ؛ NewsSiteNews ، 12 مه ، 2010

حالا که چی؟ پاپ واقعی کیست؟

ساده است. بیشتر شما که این را می خوانید ، اسقف یا کاردینال نیستید. شما حكمومت كلیسا را ​​به شما تحمیل نمی كنند. در حد توانایی شما یا من نیست که درمورد قانونی بودن شرعی انتخابات پاپ اعلامیه های عمومی بدهم. که متعلق به دفتر قانونگذاری پاپ یا پاپ آینده است. من همچنین از یک اسقف یا عضو کالج کاردینالها که پاپ فرانسیس را انتخاب کرده است ، مطلع نیستم پیشنهاد کرده است که انتخابات پاپ نامعتبر است. رایان گرانت در مقاله ای با رد مخالفان اینكه استعفای بندیكت معتبر نیست ، اظهار داشت:

اگر موردی است که بندیکت is هنوز پاپ و فرانسیس is نه ، در این صورت این امر توسط كلیسا ، تحت حمایت پپتی فعلی یا احكام بعدی ، مورد داوری قرار می گیرد. به رسما اعلام کنیدنه صرفاً افکار ، احساسات ، و یا پنهانی تعجب ، بلکه به طور قطعی استعفای بندیکت را نامعتبر و فرانسیس را به عنوان سرنشین معتبر اعلام نکرده ، چیزی فراتر از انشقاق است و همه کاتولیک های واقعی از آن اجتناب می کنند. - "ظهور خیرخواهان: پاپ کیست؟" ، یکی پیتر پنج، 14 دسامبر 2018

این بدان معنا نیست که شما نمی توانید نگرانی ، رزرو یا ناامیدی داشته باشید. این بدان معنا نیست که شما نمی توانید س questionsال کنید یا اسقف ها نمی توانند در صورت صلاحدید "اصلاح فرزندی" صادر کنند ... تا زمانی که همه کارها با احترام ، رویه و دکوراسیون مناسب انجام شود.

بعلاوه ، حتی اگر بعضی ها عقب بمانند که انتخاب پاپ فرانسیس فاقد اعتبار است ، اما تعیین دست او است است. او هنوز کشیش و اسقف مسیح است. او هنوز است به شخصه کریستی- در شخص مسیح - و لیاقت چنین رفتاری را دارد ، حتی هنگامی که لنگ می زند. من همچنان از زبانی که علیه این مرد به کار رفته در شوک هستم و نباید در برابر کسی قابل تحمل باشد ، چه رسد به کشیش. برخی از افراد بخوانند این قانون متعارف را بخوانند:

انشعاب عقب نشینی از تسلیم در برابر پاپی مقام عالی یا برقراری ارتباط با اعضای کلیسای تابع وی است. -می توان. 751

شیطان می خواهد ما را تقسیم کند. او نمی خواهد ما اختلافات خود را حل کنیم یا سعی کنیم دیگری را درک کنیم ، یا مهمتر از همه ، هر گونه خیریه ای را نشان دهیم ممکن است به عنوان نمونه قبل از جهان بدرخشد. بزرگترین پیروزی او این "فرهنگ مرگ" نیست که این همه ویرانی به بار آورده باشد. دلیل این امر این است که کلیسا ، با صدای متحد و شاهد او به عنوان "فرهنگ زندگی" ، به عنوان چراغی از نور در برابر تاریکی ایستاده است. اما وقتی که ما در برابر هم قرار بگیریم ، چه زمانی نور نمی تواند بدرخشد و در نتیجه بزرگترین پیروزی شیطان خواهد بود "پدری در برابر پسرش و پسری در برابر پدرش ، مادری در برابر دخترش و دختری در برابر مادرش ، مادر شوهر در برابر عروسش و عروس در برابر او تقسیم خواهند شد. مادر شوهر." [3]لوقا 12: 53

اگر پادشاهی علیه خودش تقسیم شود ، آن پادشاهی نمی تواند دوام بیاورد. و اگر خانه ای علیه خودش تقسیم شود ، آن خانه توانایی ایستادن نخواهد داشت. (انجیل امروز)

این سیاست [شیطان] است که ما را از هم بپاشد و تقسیم کند ، و ما را به تدریج از سنگ قدرت خارج کند. و اگر قرار است آزار و شکنجه ای رخ دهد ، شاید در آن صورت باشد. پس ، شاید ، وقتی همه ما در همه بخشهای مسیحیت به این اندازه تقسیم شده ، و بسیار کاهش یافته ، پر از انشقاق ، به بدعت بسیار نزدیک هستیم ... سپس [دجال] تا جایی که خدا به او اجازه می دهد ، با عصبانیت بر ما می شتابد ... و دجال به عنوان یک آزار و شکنجه ظاهر می شود ، و ملت های وحشی در اطراف حمله می کنند. - بی جان جان هنری نیومن ، خطبه چهارم: آزار و شکنجه دجال 

 

خواندن مرتبط

خانه ای تقسیم شده

لرزش کلیسا

بارک کردن درخت اشتباه

پاپ فرانسیس در

 

در این خدمت تمام وقت به مارک و لیا کمک کنید
همانطور که آنها برای نیازهای آن جمع آوری کمک می کنند. 
برکت و ممنون!

 

مارک و لیا مالت

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع
1 قس اوانجلی گودیمن. 94
2 قس اکلسیا دی
3 لوقا 12: 53
نوشته شده در صفحه اصلی, قرائت گسترده, محاکمات بزرگ.