یک زن و یک اژدها

 

IT یکی از برجسته ترین معجزات مداوم در دوران معاصر است و احتمالاً اکثریت کاتولیک ها از آن بی اطلاع هستند. فصل ششم در کتاب من ، تقابل نهایی، به معجزه باورنکردنی تصویر بانوی ما گوادالوپ و نحوه ارتباط آن با فصل 12 کتاب مکاشفه می پردازد. با توجه به افسانه های گسترده ای که به عنوان واقعیت پذیرفته شده اند ، نسخه اصلی من اصلاح شده است تا منعکس کند تایید واقعیت های علمی پیرامون طلیمی که تصویر بر روی آن مانند پدیده ای غیرقابل توصیف باقی مانده است. معجزه تیلما نیازی به تزئین ندارد. این به خودی خود به عنوان "نشانه ای از زمان" عالی ایستاده است.

من فصل ششم را برای کسانی که کتاب من را در اختیار دارند منتشر کردم. چاپ سوم اکنون برای کسانی که مایل به سفارش نسخه های اضافی هستند ، شامل اطلاعات زیر و هر گونه اصلاح تایپی موجود است.

توجه: شماره پاورقی های زیر متفاوت از نسخه چاپ شده است.

 

 

فصل ششم: یک زن و یک اژدها

علامت بزرگی در آسمان ظاهر شد ، زنی با خورشید پوشیده ، ماه زیر پاهایش و روی سرش تاجی از دوازده ستاره. او بچه دار بود و هنگام زحمت برای زایمان از درد بلند زوزه می کشید. سپس علامت دیگری در آسمان ظاهر شد. این یک اژدهای سرخ بزرگ بود ، با هفت سر و ده شاخ ، و روی سرهای آن هفت دیادم قرار داشت. دم آن یک سوم از ستارگان آسمان را از بین برد و به زمین انداخت. (Rev 12: 1-4)

 

آن آغاز می شود

آنها یکی از خونین ترین فرهنگهای روی زمین بودند. تخمین زده می شود که سرخپوستان آزتک ، در آنچه امروزه به مکزیک معروف است ، همراه با بقیه کشورهای مزاروآمریکا سالانه 250,000،XNUMX نفر جان خود را از دست دهند. [1]وودرو بورا ، احتمالاً مرجع اصلی جمعیت شناسی مکزیک در زمان فتح ، تعداد تخمینی افراد قربانی شده در مکزیک مرکزی در قرن پانزدهم را به 250,000 هزار نفر در سال تغییر داده است. -http://www.sancta.org/patr-unb.html این مراسم خونین گاهی اوقات شامل از بین بردن قلب قربانی در حالی که او هنوز زنده بود بود. آنها Quetzalcoatl خدای مار را پرستش کردند که به اعتقاد آنها سرانجام همه خدایان دیگر بی فایده خواهد بود. همانطور که خواهید دید ، این عقیده در تبدیل نهایی آن مردها مهم بود.

در میان این خون آغشته بود فرهنگ مرگ، در سال 1531 میلادی ، که "زن" در آنجا به نظر می رسد یک فرد عادی است که آغاز یک سال است تقابل بزرگ با مار. نحوه و زمان حضور او مهمترین ویژگی ظاهر او است ...

سحر بود که بانوی ما برای اولین بار وقتی در امتداد حومه شهر قدم می زد به سنت خوان دیه گو آمد. او تقاضا كرد كه كلیسایی در تپه محل رویا ساخته شود. سنت خوان با درخواست او به اسقف نزدیک شد ، اما از او خواسته شد که به ویرجین برگردد و درخواست یک نشانه معجزه آسا را ​​به عنوان اثبات ظاهر خود کند. پس او به سنت خوان دستور داد گلها را از تپه تپایاك جمع كرده و به اسقف بیاورد. حتی اگر زمستان بود و زمین آن ناهموار بود ، او گلهایی از هر نوع را در آنجا شکوفا کرد ، از جمله گل رزهای کاستیلی ، که بومی اسقف در اسپانیا بودند - اما تپه ایک نبود. سنت خوان گلها را در برنامه خود جمع کرد. [2]تیلما یا "خرقه" مریم مقدس آنها را مرتب کرد و سپس او را به راه خود فرستاد. وقتی او پیش از اسقف تیلما را باز کرد ، گلها به زمین افتادند و ناگهان تصویر معجزه آسایی بانوی ما روی پارچه ظاهر شد.

 

بانوی GUADALUPE ما: تصویری زنده

این معجزه واقعی چنان طاقت فرسا بود که اسقف هرگز آن را مورد اعتراض قرار نداد. برای قرن ها ، این تنها معجزه غیرقابل اعتراض کلیسا بود (اگرچه در سال 1666 ، تحقیق عمدتاً برای مرجع تاریخی انجام شد.) برای در نظر گرفتن ماهیت این واقعه معجزه آسا ، لحظه ای مکث مهم است ، زیرا این امر اهمیت زیادی را برجسته می کند از این ظهور

این پارچه از استثنایی ترین هاست مداوم معجزات در دوران مدرن آنچه در زیر توضیح می دهم از نظر علمی تأیید شده است ، و به طرز شگفت انگیزی ، تعداد کمی از افراد در کلیسا آن را می دانند. این واقعیت که در حال حاضر فناوری در حال حاضر قادر به کشف برخی از عناصر معجزه آسای تیلما است نیز قابل توجه است ، همانطور که توضیح خواهم داد.

در آگوست سال 1954 ، دکتر رافائل توریا لاووینت دریافت که چشمان او قانون پورکینژ-سانسون را نشان می دهد. یعنی آنها شامل سه بازتاب آینه از همان تصویر در قرنیه داخلی و خارجی و سطح لنز بیرونی بودند - ویژگی های متعلق به انسان چشم این امر مجدداً در سالهای 1974-75 توسط دکتر انریکه گراو تأیید شد. در سال 1985 ، تصاویری شبیه مو از رگهای خونی در پلک های فوقانی کشف شد (طبق برخی شایعات ، خون در گردش نبود).

شايد قابل توجه ترين كشف از طريق تكنولوژي ديجيتال بود چهره های انسانی در مردمک های او که هیچ هنرمندی احتمالاً نقاشی نکرده است ، مخصوصاً روی چنین الیاف خشن. همان صحنه در هر چشم منعکس می شود و آنچه را به نظر می رسد همان لحظه ظاهر شدن تصویر در tilma است ، نشان می دهد.

تشخیص یک هندی نشسته ، که به آسمان ها نگاه می کند ، وجود دارد. مشخصات یک مرد کچل و پیر با ریش سفید ، دقیقاً مانند تصویر اسقف زوماراگا ، که توسط میگوئل کابررا نقاشی شده است ، برای نشان دادن این معجزه. و جوان تر ، به احتمال زیاد مترجم خوان گونزالس. همچنین یک هندوستان ، به احتمال زیاد خوان دیگو ، دارای ویژگی های چشمگیر ، دارای ریش و سبیل ، حضور دارد که برنامه خود را قبل از اسقف باز می کند. زنی با رنگ تیره ، احتمالاً یک برده سیاه پوست که در خدمت اسقف بود. و مردی با ویژگی های اسپانیایی که با تأمل به او نگاه می کند و با دست ریش خود را نوازش می کند. —Zenit.Org ، 14 ژانویه ، 2001

این ارقام دقیقاً در محلی که قرار است در هر دو چشم قرار داشته باشند ، وجود دارد که در تصاویر موافق انحنای قرنیه انسان است. گویی بانوی ما عکس خود را با tilma گرفته است که به عنوان یک صفحه عکاسی عمل می کند ، چشم های او صحنه را تحمل می کند آنچه در لحظه ظاهر شدن تصویر در مقابل اسقف اتفاق افتاد.

پیشرفت های دیجیتالی بیشتر تصویری را پیدا کرده اند که مستقل از دیگری است و در آن واقع شده است مرکز از چشمانش این مربوط به یک هندی است خانواده از یک زن ، یک مرد و چند فرزند تشکیل شده است. بعداً درباره اهمیت این موضوع بحث خواهم کرد.

تیلما ساخته شده است آیات، پارچه درشت بافته شده از الیاف گیاه ixtle. ریک سخت کوهن ، برنده جایزه نوبل در شیمی ، دریافت که تصویر اصلی دارای رنگ های طبیعی ، حیوانی و معدنی نیست. با توجه به اینکه در سال 1531 هیچ رنگ مصنوعی وجود ندارد ، منبع رنگدانه ها غیرقابل توصیف است. خبرگزاری زنیت گزارش داده است که در سال 1979 ، آمریکایی ها فیلیپ کالاهان و جودی بی اسمیت با استفاده از اشعه مادون قرمز این تصویر را مطالعه کردند و همچنین با کمال تعجب کشف کردند که هیچ اثری از رنگ و ضربات قلم مو وجود ندارد و پارچه با آن درمان نشده است. هر نوع تکنیک ضخامت رنگدانه ای وجود ندارد ، بنابراین این جنبه معمول وجود ندارد که ما عادت داشته باشیم در مثلاً در یک نقاشی رنگ روغن که رنگ ها با هم "ذوب می شوند" ببینیم. الیاف ixtle از طریق قسمتهایی از تصویر نیز قابل مشاهده هستند. یعنی سوراخهای پارچه از طریق رنگدانه قابل مشاهده هستند و این حس را به تصویر می دهد که تصویر "شناور است" ، اگرچه در واقع پارچه را لمس می کند.

یک مهندس سیستم زیست محیطی پرو با ارائه این واقعیت ها در یک کنفرانس پاپی در رم ، پرسید:

[چگونه] توضیح این تصویر و ثبات آن در زمان بدون رنگ ، روی پارچه ای که درمان نشده است ، امکان پذیر است؟ [چگونه] این امکان وجود دارد که با وجود عدم وجود رنگ ، رنگ ها درخشندگی و درخشندگی خود را حفظ کنند؟ خوزه آسته تونسمان ، مرکز مطالعات گوادالوپان مکزیک ؛ رم ، 14 ژانویه ، 2001 ؛ زنیت.org

بعلاوه ، وقتی این واقعیت مورد توجه قرار می گیرد که هیچ نقاشی زیر ، سایز یا لاک اضافی وجود ندارد و از بافت پارچه نیز برای عمق بخشیدن به عمودی استفاده می شود ، هیچ توضیحی در مورد پرتره با تکنیک های مادون قرمز امکان پذیر نیست . قابل توجه است که در طی بیش از چهار قرن ، هیچ محو یا ترک خوردگی شکل اصلی در هیچ بخشی از طلسم آیات ، که اندازه آن نبود ، باید قرن ها پیش خراب شده باشد. -دکتر. فیلیپ سی کالاهان ، مریم آمریکا، توسط کریستوفر رنجرز ، OFM Cap. ، نیویورک ، سنت پائولز ، خانه آلبا ، 1989 ، ص. 92f

در واقع ، تیلما تا حدی غیر قابل تخریب به نظر می رسد. طول عمر پارچه آیات بیش از 20-50 سال نیست. در سال 1787 ، دکتر خوزه ایگناسیو بارتولاچه با تهیه دو نسخه از تصویر ، سعی در بازآفرینی اصل با حداکثر دقت ممکن داشت. او دو نسخه از این نسخه ها را در Tepeyac قرار داد. یکی در ساختمانی به نام El Pocito و دیگری در حرم مقدس ماری گوادالوپه. هیچکدام از آنها حتی ده سال دوام نیاوردند ، و این نشان دهنده فساد ناپذیری شگفت آور تصویر اصلی است: بیش از 470 سال از حضور بانوی ما در مراسم سنت خوان گذشته است. در سال 1795 ، اسید نیتریک به طور تصادفی در سمت راست بالای تیلما ریخته شد ، که باید این فیبرها را حل می کرد. با این حال ، یک لکه قهوه ای صرف روی پارچه باقی مانده است که برخی ادعا می کنند با گذشت زمان روشن می شود (اگرچه کلیسا چنین ادعایی نکرده است) در یک مناسبت بدنام در سال 1921 ، یک مرد یک بمب پرقدرت را در یک گل آرایی پنهان کرد و قرار داد آن را در پای تیلما. این انفجار قسمت هایی از محراب اصلی را نابود کرد ، اما تیلما که باید خسارت می دید کاملاً سالم باقی ماند. [3]به www.truthsoftheimage.org ، یک وب سایت دقیق تولید شده توسط شوالیه های کلمبوس مراجعه کنید

در حالی که این اکتشافات فن آوری بیشتر با انسان مدرن صحبت می کند ، شبیه سازی on tilma همان چیزی است که با مردم Mezzo-American صحبت کرد.

مایاها معتقد بودند که خدایان خود را فدای انسانها می کنند ، بنابراین انسان اکنون باید زنده بماند و از طریق فداکاری خون ارائه دهد. در تیلما ، ویرجین یک باند معمول هندی پوشیده است که نشان می دهد فرزند است. نوار سیاه رنگ است انحصاری به بانوی ما گوادالوپ زیرا سیاه رنگی است که برای نشان دادن کویتزالکواتل ، خدای آفرینش آنها استفاده می شود. کمان سیاه و سفید در چهار حلقه مانند یک گل چهار گلبرگ بسته شده است که می تواند نماد بومیان محل زندگی خدا و پیدایش خلقت باشد. بنابراین ، آنها می فهمیدند که این زن - باردار یک "خدا" - بزرگتر از کویتزالکواتل است. سرش به آرامی خم شد ، اما نشان داد که کسی که بزرگتر از او بود. بنابراین ، تصویری که مردم هند فهمیدند که عیسی - و نه کویتزالکواتل - خدایی است که همه دیگران را بی فایده می کند "بشارت" داد. سپس سنت خوان و مبلغان اسپانیایی می توانند توضیح دهند که فداکاری خونین او تنها مورد لازم بود ...

 

تصویر کتاب مقدس

اجازه دهید دوباره به مکاشفه 12 بازگردیم:

علامت بزرگی در آسمان ظاهر شد ، زنی با خورشید پوشیده ، ماه زیر پاهایش و روی سرش تاجی از دوازده ستاره.

هنگامی که سنت خوان اولین بار بانوی ما را در Tepeyac دید ، این توصیف را ارائه داد:

... لباس او مانند خورشید می درخشید ، گویی که امواج نوری را به بیرون می فرستد ، و سنگی که بر روی آن ایستاده بود ، به نظر می رسید که اشعه می دهد. - Nican Mopohua، Don Antonio Valeriano (حدود 1520-1605 میلادی ،) ، n. 17-18

به نظر می رسد این تصویر در حالی كه پرتوهای نوری در اطراف تیلما امتداد دارند ، این صحنه را به تصویر می كشد.

او از کمال زیبایی خود می درخشید و چهره اش به همان اندازه که دوست داشتنی بود شاد بود… (استر د: 5)

کشف شده است که ستاره های جبه بانوی ما قرار گرفته اند درست همانطور که ظاهر می شدند در آسمان مکزیک در 12 دسامبر 1531 در ساعت 10:40 صبح ، با آسمان شرقی بالای سرش ، و آسمان شمالی در سمت راست او (گویا روی استوا ایستاده است). صورت فلکی لئو (به لاتین "شیر") در بالاترین نقطه اوج خود قرار داشت به این معنی که رحم و چهار گلبرگ - مرکز آفرینش ، محل زندگی خدا - مستقیماً در بالای محل ظهور واقع شده است ، امروز ، کلیسای جامع در مکزیکو سیتی است که اکنون تیلما در آن آویزان است. به طور تصادفی ، در همان روز ، نقشه های ستاره ای نشان می دهد که آن شب هلال ماه در آسمان وجود دارد. دکتر رابرت سانگنیس ، که در آن زمان رابطه تلما و صورتهای فلکی را مطالعه کرد ، نتیجه گرفت:

از آنجایی که تعداد و قرارگیری ستارگان روی تیلما نمی تواند چیزی جز یک دست الهی باشد ، مواد به کار رفته در ساخت تصویر به معنای واقعی کلمه از این جهان خارج شده اند.  -اکتشافات جدید صورت های فلکی در تیلما بانوی ما گوادالوپ، بین المللی کاتولیک Apologetics ، 26 ژوئیه 2006

با تفسیر از "نقشه" ستاره های گوشته خود ، به طرز قابل توجهی ، Corona Borealis (Boreal Crown) صورت فلکی واقع شده است دقیقاً بالای سر باکره. بانوی ما به معنای واقعی کلمه با توجه به الگوی روی تیلما با ستاره های تاج گذاری می شود.

سپس علامت دیگری در آسمان ظاهر شد. این یک اژدهای سرخ بزرگ بود ، با هفت سر و ده شاخ ، و روی سرهای آن هفت دیادم قرار داشت. دم آن یک سوم از ستارگان آسمان را از بین برد و به زمین انداخت. سپس اژدها در مقابل زنی که قصد زایمان داشت ایستاد تا فرزند خود را هنگام زایمان ببلعد. (Rev 12: 3-4)

صورت های فلکی ، بیشتر ، به ویژه ، وجود رویارویی با شر را نشان می دهد:

دراکو ، اژدها ، عقرب ها ، عقرب گزنده و هیدرا مار ، به ترتیب در شمال ، جنوب و غرب قرار دارند و یک مثلث یا شاید یک تثلیث مسخره را تشکیل می دهند ، که زن را از هر طرف ، به جز آسمانی ، احاطه کرده است. این نشان دهنده این است که بانوی ما در نبرد مداوم با شیطان است ، همانطور که در Rev 12: 1-14 شرح داده شده است ، و شاید همزمان با اژدها ، جانور و پیامبر دروغین باشد (رجوع کنید به Rev 13: 1-18). در حقیقت ، دم هیدرا که روی تصویر به شکل چنگال دیده می شود ، دقیقاً زیر زن باکره است ، گویی که در انتظار بلعیدن کودکی است که او به دنیا خواهد آورد -دکتر. رابرت سانگنیس ، -اکتشافات جدید صورت های فلکی در تیلما بانوی ما گوادالوپ، بین المللی کاتولیک Apologetics ، 26 ژوئیه 2006

 

نام

بانوی ما همچنین خود را به عموی بیمار سنت خوان نشان داد ، و بلافاصله او را شفا داد. او خود را "سانتا ماریا Tecoatlaxopeuh" نامید: ویرجین کامل ، مریم مقدس گوادالوپه. با این حال ، "Guadalupe" اسپانیایی / عربی است. کلمه ناتال ازتک "کتلاکسوپوه، "quatlasupe تلفظ می شود ، به طرز چشمگیری مانند کلمه اسپانیایی"گوادالوپ" اسقف ، که زبان ناهوآت را نمی دانست ، تصور می کرد که عمو به معنای "گوادالوپه" و نام "گیر کرده" است.
کلمه کوا به معنای مار است؛ Tla، پایان دادن به اسم ، می تواند به عنوان "the" تفسیر شود. در حالی که xopeuh به معنی خرد کردن یا کوفتن است. بنابراین برخی معتقدند که بانوی ما ممکن است خود را "کسی که مار را خرد می کند" خوانده باشد [4]http://www.sancta.org/nameguad.html; رجوع کنید به جن 3:15 اگرچه این تعبیر بعدی غربی است. در غیر این صورت ، کلمه Guadalupe که از اعراب گرفته شده است ، به معنی است وادی ال لوب، یا کانال رودخانه - "آنچه که آب را هدایت می کند" بنابراین ، بانوی ما همچنین به عنوان کسی که به آب منتقل می شود - "آبهای زنده" مسیح دیده می شود (یوحنا 7:38). با ایستادن بر روی هلال ماه ، که نماد مایاها از "خدای شب" است ، مادر مبارک ، و بنابراین خدایی که او حمل می کند ، قدرتمندتر از خدای تاریکی است. [5]نمادگرایی تصویر، 1999 دفتر احترام به زندگی ، اسقف آستین

از طریق همه این نمادهای غنی ، ظواهر و طلسم کمک کرد تا طی یک دهه تبدیل حدود 7-9 میلیون بومی ، پایان دادن به قربانیان بشر در آنجا. [6]به طرز غم انگیزی ، در زمان انتشار این مقاله ، مکزیکوسیتی تصمیم گرفته است تا با قانونی کردن سقط جنین در سال 2008 ، فداکاری انسان را بازگرداند. در حالی که بسیاری از مفسران دلیل وقوع حضور مادر ما در آنجا را وقایع و فرهنگ مرگ رایج در زمان این ظهور می دانند ، من معتقدم که زمین شناسی اهمیتی که فراتر از فرهنگ آزتک باشد. این به یک مار می لغزد که در چمنزارهای بلند و فرهنگی دنیای غرب می لغزد ...

 

اژدها ظاهر می شود: SOPHISTRY

شیطان بندرت خودش را نشان می دهد. در عوض ، او مانند اژدهای کومودو اندونزیایی پنهان می شود و منتظر می ماند تا طعمه اش رد شود و سپس با سم کشنده خود آنها را می زند. هنگامی که طعمه توسط سم خود غلبه کرد ، کومودو برمی گردد تا آن را تمام کند. به همین ترتیب ، او سرانجام سر خود را عقب می اندازد ، فقط وقتی جوامع کاملاً در برابر دروغها و فریب های مسموم شیطان تسلیم شوند. مرگ. پس از آن می دانیم که مار برای آشکار کردن طعمه های خود آشکار شده است:

او از ابتدا قاتل بود ... او دروغگو و پدر دروغ است. (یوحنا 8:44)

شیطان دروغ خود را کاشته و ثمره آن مرگ است. در سطح اجتماعی ، به یک فرهنگ در جنگ با خودش و دیگران تبدیل می شود.

با حسادت شیطان ، مرگ به دنیا آمد: و آنها به دنبال او می روند که از طرف او باشند. (حکمت 2: 24-25 ؛ Douay-Rheims)

در اروپا در قرن شانزدهم ، اندکی پس از ظهور بانوی ما گوادالوپ ، اژدهای سرخ شروع به وارد کردن دروغ نهایی خود در ذهن انسان کرد: اینکه ما نیز می توانیم "مانند خدایان باشیم" (پیدایش 16: 3-4).

سپس علامت دیگری در آسمان ظاهر شد. این یک اژدهای قرمز بزرگ بود ...

قرن های گذشته خاک را برای این دروغ آماده کرده بود زیرا انشعاب در کلیسا اقتدار او را تضعیف می کند و سو mis استفاده از قدرت به امانت داری او آسیب می رساند. هدف شیطان - تبدیل شدن به عبادت به جای خدا [7]مکاشفه 13: 15- با ظرافت شروع می کند ، زیرا در آن زمان عجیب به نظر می رسید که به خدا ایمان نیاورید.

فلسفه دیسم توسط ادوارد هربرت ، متفکر انگلیسی (1582-1648) معرفی شد که در آن اعتقاد به یک حق تعالی دست نخورده حفظ شد ، اما بدون آموزه ها ، بدون کلیسا و بدون افشاگری عمومی:

خدا عالی ترین موجودی بود که جهان را طراحی کرد و سپس آن را به قوانین خودش واگذار کرد. - پدر فرانک چاکون و جیم برنهام ، آغاز عذرخواهی 4 ، ص. 12

ثمره این تفکر بلافاصله بدیهی است: پیشرفت با شکل گیری "عقل" و "آزادی" به عنوان ستاره های هدایتگر ، و شکل گیری بنیادین آن شکل جدیدی از امید انسان می شود. [8]پاپ بندیکت شانزدهم ، صحبت سالوی، ن. 17 ، 20 پاپ بندیکت شانزدهم به اغفال از آغاز آن اشاره می کند.

این چشم انداز برنامه ای خط سیر معاصر را مشخص کرده است ... فرانسیس بیکن (1561-1626) و کسانی که جریان فکری مدرنیته را که به او الهام می کرد دنبال کردند ، باور نکردن انسان برای نجات یافتن از طریق علم اشتباه بود. چنین انتظاری بیش از حد از علم می پرسد؛ این نوع امید فریبنده است. علم می تواند کمک بزرگی به انسان سازی جهان و بشر کند. با این وجود می تواند بشریت و جهان را نابود کند مگر اینکه توسط نیروهای خارج از آن هدایت شود. - نامه دائره المعارف ، صحبت سالوی، ن. 25

و بنابراین این جهان بینی جدید تکامل یافته و جهش یافته و فعالیتهای انسان را بیشتر و بیشتر می کند. در حالی که حقیقت نجیبانه دنبال می شد ، فیلسوفان شروع به کنار گذاشتن الهیات به عنوان یک افسانه خرافی کردند. متفکران برجسته شروع به ارزیابی جهان پیرامون خود به طور انحصاری با آنچه می توانند اندازه گیری کنند و از نظر تجربی اعتبار سنجی کنند (تجربی) خدا و ایمان قابل اندازه گیری نیستند و بنابراین نادیده گرفته شدند. در عین حال ، پدر دروغ ، با تمایل به حفظ حداقل برخی از رشته های ارتباط با ایده الهی ، ایده قدیمی پانتزیسم: این باور که خدا و خلقت یکی است. این مفهوم از هندوئیسم ناشی می شود (جالب است که یکی از خدایان اصلی هندو شیوا است که با a ظاهر می شود هلال ماه روی سرش. نام او به معنی "ویرانگر یا ترانسفورماتور" است.)

روزی از حالت بی آبی کلمه "سفسطه" به ذهنم خطور کرد. من آن را در فرهنگ لغت جستجو کردم و دریافتم که تمام فلسفه های فوق و سایر فلسفه هایی که در این دوره از تاریخ معرفی شده اند ، دقیقاً تحت این عنوان قرار می گیرند:

سفسطه: یک استدلال عمداً نامعتبر و نشان دهنده نبوغ در استدلال به امید فریب کسی.

منظور من از این امر این است که فلسفه خوب با سفسطه تزریق شده است - "خرد" انسانی ، که بیش از آنکه به خدا برسد ، از خدا دور می شود. این سفسطه شیطانی سرانجام در آنچه "روشنگری" نامیده می شود به جرم بحرانی رسید. این یک جنبش فکری بود که در فرانسه آغاز شد و در قرن هجدهم در سراسر اروپا را فرا گرفت و جامعه و در نهایت دنیای مدرن را متحول کرد.

روشنگری جنبشی جامع ، کاملاً سازمان یافته و درخشان برای حذف مسیحیت از جامعه مدرن بود. این کار با Deism به عنوان مرام مذهبی خود آغاز شد ، اما سرانجام همه تصورات متعالی از خدا را رد کرد. سرانجام این آیین به "پیشرفت بشری" و "الهه عقل" تبدیل شد. -پدر فرانک چاکون و جیم برنهام ، آغاز عذرخواهی جلد 4: نحوه پاسخگویی به آتئیست ها و جدیدین ها ، ص 16

این جدایی بین ایمان و عقل باعث ایجاد "ایسم های" جدیدی شد. توجه داشته باشید:

دانشمندی: طرفداران از هر چیزی که قابل مشاهده ، اندازه گیری یا آزمایش نباشد ، خودداری می کنند.
خردگرایی: این باور که تنها حقایقی را که می توانیم با اطمینان بدانیم تنها از طریق دلیل حاصل می شود.
ماتریالیسم: این باور که تنها واقعیت جهان مادی است.
تکامل گرایی: این باور که زنجیره تکاملی را می توان به طور کامل با فرایندهای بیولوژیکی تصادفی توضیح داد ، بدون نیاز به خدا یا خدا به عنوان علت آن.
سودآور بودن: این ایدئولوژی که اگر عملکردها مفید یا سودآور برای اکثریت باشد توجیه می شود.
روانشناسی: تمایل به تفسیر رویدادها از نظر ذهنی یا اغراق در رابطه با عوامل روانشناختی. [9]زیگموند فروید پدر این انقلاب فکری / روانی بود که می توان آن را فرویدیسم نیز نامید. معروف بود که وی گفته بود ، "دین چیزی نیست جز روان رنجوری وسواس فکری عملی". (کارل استرن ، انقلاب سوم ، ص 119)
بی تفاوتی: نظریه یا اعتقاد به عدم وجود خدا.

این اعتقادات در انقلاب فرانسه (1789-1799) به اوج خود رسید. طلاق بین ایمان و عقل به طلاق بین تبدیل شد کلیسا و دولت. "اعلامیه حقوق بشر" به عنوان مقدمه قانون اساسی فرانسه تدوین شد. کاتولیک مذهب دولت متوقف شد. [10]در اعلامیه حقوق در مقدمه خود ذکر شده است که در حضور و تحت حمایت حق تعالی ساخته می شود ، اما از سه ماده پیشنهادی روحانیت ، تضمین احترام به مذهب و عبادت عمومی ، دو مقاله پس از سخنرانی های پروتستان ، راباوت سنت اتین و میرابو ، و تنها مقاله مربوط به دین به شرح زیر بود: " - کاتولیک آنلاین ، دائرyclالمعارف کاتولیک, http://www.catholic.org/encyclopedia/view.php?id=4874 حقوق بشر به اعتبار جدید تبدیل شد و زمینه را برای تعیین قدرتها - نه قانون طبیعی و اخلاقی خدا و حقوق مسلم ذاتی ناشی از آن - برای تعیین عدالت که آن حقوق را دریافت می کند ، یا که نمی کند. لرزش های دو قرن گذشته جای خود را به این زمین لرزه معنوی داد و باعث ایجاد سونامی تغییر اخلاقی شد زیرا اکنون این دولت است ، نه کلیسا که آینده بشر را هدایت می کند - یا آن را غرق می کند ...

 

فصل هفتم در ادامه توضیح می دهد كه بانوی ما همچنان به ظاهر خود ادامه داد ، درست مانند اژدها تقریباً در همان زمان در طی چهار قرن آینده ، و ایجاد "بزرگترین تقابل تاریخی" كه انسان طی كرده است. سپس در فصل های زیر جزئیات ما نشان می دهد که اکنون ، به قول مبارک جان پل دوم ، "در مواجهه نهایی بین کلیسا و ضد کلیسا ، انجیل و ضد انجیل قرار گرفته ایم." اگر می خواهید کتاب را سفارش دهید ، این آدرس در دسترس است :

www.thefinalconfrontation.com

 

برای ترجمه این صفحه به زبان دیگری روی زیر کلیک کنید:

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع
1 وودرو بورا ، احتمالاً مرجع اصلی جمعیت شناسی مکزیک در زمان فتح ، تعداد تخمینی افراد قربانی شده در مکزیک مرکزی در قرن پانزدهم را به 250,000 هزار نفر در سال تغییر داده است. -http://www.sancta.org/patr-unb.html
2 تیلما یا "خرقه"
3 به www.truthsoftheimage.org ، یک وب سایت دقیق تولید شده توسط شوالیه های کلمبوس مراجعه کنید
4 http://www.sancta.org/nameguad.html; رجوع کنید به جن 3:15
5 نمادگرایی تصویر، 1999 دفتر احترام به زندگی ، اسقف آستین
6 به طرز غم انگیزی ، در زمان انتشار این مقاله ، مکزیکوسیتی تصمیم گرفته است تا با قانونی کردن سقط جنین در سال 2008 ، فداکاری انسان را بازگرداند.
7 مکاشفه 13: 15
8 پاپ بندیکت شانزدهم ، صحبت سالوی، ن. 17 ، 20
9 زیگموند فروید پدر این انقلاب فکری / روانی بود که می توان آن را فرویدیسم نیز نامید. معروف بود که وی گفته بود ، "دین چیزی نیست جز روان رنجوری وسواس فکری عملی". (کارل استرن ، انقلاب سوم ، ص 119
10 در اعلامیه حقوق در مقدمه خود ذکر شده است که در حضور و تحت حمایت حق تعالی ساخته می شود ، اما از سه ماده پیشنهادی روحانیت ، تضمین احترام به مذهب و عبادت عمومی ، دو مقاله پس از سخنرانی های پروتستان ، راباوت سنت اتین و میرابو ، و تنها مقاله مربوط به دین به شرح زیر بود: " - کاتولیک آنلاین ، دائرyclالمعارف کاتولیک, http://www.catholic.org/encyclopedia/view.php?id=4874
نوشته شده در صفحه اصلی, محاکمات بزرگ و برچسب , , , , , , , , , , , , , , , , .

نظرات بسته شده است.