کاریزماتیک! قسمت هفتم

 

L' نکته کل این مجموعه در مورد هدایای کاریزماتیک و جنبش این است که خواننده را تشویق کند که از این کار نترسد فوق العاده به خدا! برای این که نترسید "قلبهای خود را کاملاً باز کنید" به هدیه روح القدس که خداوند می خواهد در زمانه ما به روشی خاص و قدرتمند بریزد. همانطور که نامه های ارسالی به من را می خوانم ، روشن است که تجدید کاریزماتیک بدون اندوه و شکست ، کمبودها و ضعف های انسانی آن نبوده است. و با این حال ، این دقیقاً همان چیزی است که در کلیسای اولیه پس از پنطیکاست اتفاق افتاد. مقدسین پیتر و پائول فضای زیادی را به تصحیح کلیساهای مختلف ، تعدیل روابط عرفانی و تمرکز مجدد جوامع نوپا بر روی سنت شفاهی و کتبی که به آنها داده شده بود ، اختصاص دادند. آنچه رسولان انجام ندادند انکار تجربیات غالباً چشمگیر م believeمنان ، تلاش برای خنثی کردن منشورهای عفتی یا سکوت غیرت جوامع پر رونق است. بلکه گفتند:

روح را خاموش نکنید ... به دنبال عشق باشید ، اما مشتاقانه به دنبال هدایای معنوی باشید ، به ویژه اینکه پیشگویی کنید ... مهمتر از همه ، بگذارید عشق شما به یکدیگر شدید باشد (1 کلیسا 5:19 ؛ اول قرنتیان 1: 14 ؛ 1 حیوان خانگی 1: 4)

من می خواهم آخرین قسمت از این مجموعه را به اشتراک تجربیات و تأملات خودم اختصاص دهم از آنجا که اولین بار جنبش کاریزماتیک را در سال 1975 تجربه کردم. به جای اینکه تمام شهادت خود را در اینجا ارائه دهم ، آن را محدود به تجربه هایی می کنم که ممکن است "کاریزماتیک" نامیده شود.

 

امروز

امروز ، من به عنوان یک عضو به یک گروه دعا و یا به تجدید عمل کاریزماتیک تعلق ندارم ، اما گاهی اوقات از من دعوت می شود که در کنفرانس هایی که جنبش حمایت می کند سخنرانی کنم. من آهنگ های ستایش و پرستش را می نویسم و ​​ضبط می کنم ، اما وقتی موسیقی گوش می دهم ، معمولاً آواز Gregorian یا Sacred Russian Choral است. در حالی که هر آخر هفته با خانواده ام در مراسم مذهبی کاتولیک روم شرکت می کردم ، سالها به روزانه می رفتم مراسم مقدس الهی اوکراین ، آیین باستانی سنت جان داوودی. وقتی نماز می خوانم ، هر روز در مراسم عبادی ساعت به کلیسای جهانی می پیوندم ، اما در طول روز نیز چشمانم را می بندم و بی سر و صدا به زبان هایی که از کودکی دریافت کرده ام دعا می کنم. عبادتگاه موردعلاقه من در سالن اجتماعاتی نیست که مملو از کف زدن و آواز مسیحیان باشد ، تا آنجا که می تواند زیبا باشد ... بلکه در آن فضای مقدس قبل از مقدس است که گاهی اوقات دستانم را بالا می آورم و نام گرانقدر او را زمزمه می کنم. وقتی مردم از من می خواهند که برای آنها دعا کنم ، آنها را در تسبیح روزمره یا در دعاهای کلیسا حمل می کنم. در مواقع دیگر ، من مجبور شده ام كه ​​با اجازه آنها دستهای خود را بر روی سرشان بگذارم و بر روی آنها دعا كنم ، كه این امر باعث ترمیم جسمی و روحی برای برخی افراد شده است. و هنگامی که وبلاگهایم را می نویسم ، آموزه های ایمان کاتولیک خود را با دقت دنبال می کنم تا جایی که می توانم ، و در عین حال کلمات نبوی را که خداوند امروز به کلیسای خود گفت ، از قلب صحبت می کنم.

من در این صفحه زندگی شخصی خود را به روی شما باز می کنم ، نه به این دلیل که خودم را الگوی خود می دانم. در عوض ، این آرامش خاطر خوانندگانی است که "تعمید در روح" را با مجبور می دانند عمل به روشی "پنطیکاستی" یا "کاریزماتیک". من مطمئناً لذت بسیاری از مسیحیان را که به راحتی ایمان خود را در بیان ظاهری ابراز می کنند ، درک می کنم. آنچه من در طول سالها در مدرسه آرام روح القدس آموخته ام این است که این زندگی داخلی است که او بیش از هر چیز دیگری می خواهد آن را پرورش دهد ...

 

خانواده پنطیکاست

سال 1975 بود که پدر و مادرم به عنوان شرکت کننده و رهبر به کارزآماتیک تازه سازی پیوستند. من در آن زمان هفت ساله بودم. من می توانم به یاد بیاورم که آنجا ، تنها فرزند در میان گروهی از بزرگسالان ، که با عشق و علاقه ای که قبلاً ندیده بودم ، در حال آواز خواندن و ستایش عیسی بودند. هنگامی که آنها یا کشیش کلیسا ، که کاملاً از تجدید پذیرایی پذیرفته بودند ، سخنرانی می کردند ، من احساس مسحور و لطف بزرگی کردم که من نیز عاشق عمیق و عمیق تر عیسی شدم.

اما در مدرسه ، من کمی عقب بودم. من را به عنوان "دلقک کلاس" می شناختند و در کلاس پنجم ، معلم من کاملا از من خسته شده بود. درست است که من خیلی بیش از حد عالی بودم و ترجیح می دادم در زمین بازی باشم تا پشت میز. در حقیقت ، مادرم به عنوان یک کودک نوپا گفت که او به اتاق خواب من می آید تا من را پیدا کند که روی تخت می پردازم ... و هنوز یک ساعت بعد روی تخت می پردازم.

در تابستان بین کلاس های 5 و 6 ، والدینم احساس می کردند وقت آن رسیده که برادر ، خواهر من و من باید "تعمید در روح" را دریافت کنیم همانطور که معمولاً نامیده می شود [1]دیدن قسمت دوم برای توضیح در مورد "تعمید در روح القدس". در واقع ، من قبلاً بخشهای زیادی در آنجا دریافت می کردم جلسات نماز اما همانطور که رسولان نه تنها یک بلکه چندین طغیان روح القدس دریافت کردند ، [2]رجوع کنید به اعمال 4:31 والدین من احساس می کردند که عاقلانه است که برای طوفان جدیدی از فرزندان خود دعا کنند. پس از هفت هفته آماده سازی (آنچه "زندگی در روح سمینارها" نامیده می شد) ، ما در دریاچه اتاق خود جمع شدیم و در آنجا مادر و پدر دستان ما را گذاشتند و دعا کردند.

سپس لباس حمام را پوشیدم و برای شنا رفتم.

من به یاد نمی آورم که اتفاق خارق العاده ای در آن روز رخ داده باشد. اما چیزی انجام داد رخ دادن. هنگامی که در پاییز به مدرسه بازگشتم ، ناگهان گرسنگی به مراسم تبریک مقدس گرفتم. من به جای تماشای کارتون در ساعت ناهار ، اغلب شام را رها می کردم و می رفتم در مراسم روزانه مجاور منزل. من شروع به شرکت در اعتراف بیشتر کردم. من دیگر هیچ علاقه ای به فعالیت های مهمانی همسالان ارشد خود نداشتم. من یک دانش آموز ساکت و آرام شدم ، ناگهان از استرسی که نافرمانی و سر و صدا باعث معلمانم شد ، آگاه شدم. عطش داشتم کلام خدا را بخوانم و با پدر و مادرم درباره مسائل معنوی بحث کنم. و تمایل به کشیش شدن در وجود من وجود داشت ... آرزویی که به طرز عجیبی ، به طور کامل با یک همسر و هشت فرزند از بین نرفته است.

در یک کلام ، من به شدت تمایل داشتم عیسی. این "اولین هدیه" ای بود که از روح القدس دریافت کردم.

 

به وزارتخانه فراخوانده شد

در کلاس 10 ، من و برخی از هم تیمی هایم توسط مربی فوتبال خود مورد خشونت جنسی قرار گرفتیم. می دانم که احساساتی را که باید نهفته باقی می ماند در من بیدار کرد. بعد از اینکه تنها خواهرم در 19 سالگی در یک تصادف رانندگی فوت کرد ، من گیج و شکسته به دانشگاه بازگشتم. در حالی که خداوند را رها نکردم ، اما با وسوسه های قدرتمند برای شهوت و گناه مبارزه کردم. در طی یک دوره پنج ساله ، علی رغم حضور در مراسم روزانه نماز و نمازهای خصوصی ، این روحیه شهوت مکرر به من حمله می شد. آرزوی من برای وفاداری به پروردگار مانع از گناه کردن من در گناهان شدیدی شد ، و با این حال ، من آن مردی نبودم که باید می شدم. تا به امروز ، برای آن دسته از زنان جوانی که مستحق شاهد مسیحی بهتر از آنچه این مرد داده است ، توبه می کنم و دعا می کنم.

اندکی پس از ازدواج من ، خداوند در میان این سنگر بود که خداوند مرا به وزارت دعوت كرد. من فقط می توانم به سنت ماری مگدالن یا متی ، سنت پائول یا سنت آگوستین فکر کنم ، و اینکه چگونه خداوند همیشه روح مقدس را انتخاب نمی کند ، بلکه اغلب گناهکاران بزرگ برای پرورش باغ انگور او را انتخاب می کنند. خداوند مرا صدا می کرد تا از "موسیقی به عنوان دری برای بشارت" استفاده کنم (تماشا کنید شهادت من).

اندکی بعد ، گروه رهبران ما برای دعا و برنامه ریزی رویدادهای وزارت ما گرد هم آمدند. آن هفته دوباره در گناه هوس افتاده بودم. احساس می کردم گوسفندان سیاه در آن اتاق مردان دیگری هستند که آنجا بودند تا خدا را بندگی کنند. که بعد از همه آنچه در زندگی ام تجربه کرده ام ، تمام آنچه را که در مورد پروردگار ، هدیه های او ، نعمت های او می دانستم ... من هنوز در برابر او گناه کرد احساس کردم که برای پدر بسیار ناامید و شرم آور هستم. احساس کردم نباید آنجا باشم.

شخصی برگه های آهنگ را پخش کرد. دلم نمی خواست آواز بخوانم. و با این حال ، من می دانستم ، به عنوان یک رهبر ستایش و پرستش ، آواز خواندن برای خدا یک آواز است عمل ایمان (و عیسی چنین گفت ایمان به اندازه یک دانه خردل می تواند کوه ها را حرکت دهد) و بنابراین ، با وجود خودم ، من آواز را شروع کردم زیرا او شایسته ستایش بود. ناگهان احساس کردم موجی از قدرت در بدنم شلیک می شود ، گویا از برق گرفتگی می کنم ، اما بدون درد. من این عشق باورنکردنی را نسبت به خودم احساس کردم ، بسیار عمیق ، بسیار لطیف. این چگونه می تواند باشد ؟!

"پدر ، من در برابر بهشت ​​و در برابر تو گناه کردم. من دیگر لیاقت این را ندارم که پسر تو خوانده شوم. با من همان گونه رفتار کن که با یکی از کارگران اجیرت رفتار می کنی. " بنابراین [پسر ولگرد] برخاست و به نزد پدرش بازگشت. در حالی که او هنوز فاصله زیادی داشت ، پدرش او را دید و با شفقت پر شده بود. او به سوی پسرش دوید ، او را در آغوش گرفت و او را بوسید. (لوقا 15: 18-20)

آن شب وقتی که من رفتم ، قدرت آن گناهی که سالها با آن دست و پنجه نرم کردم ، و مانند یک برده مرا ببندد ، شکسته شده. من نمی توانم به شما بگویم که خداوند چگونه این کار را انجام داده است. تنها چیزی که من می دانم این است که پدر روح عشق خود را در روح من ریخت و مرا آزاد کرد. (همچنین مواجهه من با این روحیه را دوباره در) بخوانید یک معجزه رحمت. همچنین ، برای کسانی که در حال حاضر واقعا در گناهان جدی مبارزه می کنند ، بخوانید:  به کسانی که در گناه فانی هستند)

 

کریسمس های جدید

دقیقاً یادم نیست که چه زمانی شروع به صحبت کردن به زبانها کردم. من فقط به یاد می آورم که از منشور گرایی حتی در کودکی استفاده می کردم. به طور طبیعی و با یک حس غریزی جریان داشت که من شکم نمی کردم بلکه نماز می خواندم. به هر حال ، این همان چیزی است که عیسی گفت:

این نشانه ها کسانی را که ایمان دارند همراهی می کند: به نام من آنها شیاطین را بیرون می کنند ، آنها به زبانهای جدید صحبت خواهند کرد. آنها مارها را با دست خود برمی دارند و اگر هر چیز کشنده ای بنوشند به آنها آسیب نمی رساند. آنها دستهای خود را بر روی بیماران می گذارند و بهبود می یابند. (مارک 16: 17-18)

اما خدا چیز بیشتری داشت. در سال دوم خدمت من ، سمینار زندگی در روح را برنامه ریزی کردیم [3]یک قالب برنامه ریزی شده و صحبت هایی برای بشارت دادن و آماده سازی شرکت کنندگان برای دریافت "تعمید در روح القدس". برای حدود 80 نوجوان در طول آخر هفته ، ما انجیل ، شهادت ها و آموزه ها را به اشتراک گذاشتیم تا آنها را برای "تعمید در روح القدس" آماده کنیم. عصر آخر ، هنگامی که تیم ها دست به دست هم می دادند و بر روی جوانان دعا می کردند ، روح تقریباً بر همه جمع شده قدرت افتاد. جوانان شروع به خندیدن و گریه کردن و آواز خواندن به زبانها کردند. آن گروه ترسو از نوجوانان ناگهان به شعله ای زنده از عشق تبدیل شده و در قلب خدا می رقصیدند. [4]چندین جوان و رهبر به تشکیل وزارتخانه ها ادامه دادند. برخی به تحصیل الهیات و همچنین ورود به زندگی دینی یا روحانیت پرداختند. برخی از این وزارتخانه ها در حال حاضر در مقیاس بین المللی هستند و به طور منظم در EWTN و سایر رسانه های کاتولیک حضور می یابند.

تا آن زمان ، من هرگز آهنگ ستایش و پرستش ننوشته ام ، و در عوض از مجموعه بزرگی از آهنگ های ستایش و پرستش انجیلی که در دسترس بود استفاده می کردم. هنگامی که تیم ها شروع به جمع آوری دعای خود با جوانان کردند ، برخی از رهبران به من مراجعه کردند و از من س askedال کردند که آیا می خواهم "دعا کنم" (من تا آن زمان در پس زمینه موسیقی می خواندم.) من گفتم "مطمئنا" ، از آن زمان من می دانستم که روح می تواند ما را بارها و بارها پر کند. در حالی که امام جمعه دستانم را روی من دراز کرد ، ناگهان بدنم به عقب روی زمین افتادم صلیب. [5]زمین خوردن یا "استراحت در روح" نمود متداول "تعمید در روح" است. به دلایلی که کاملاً مشخص نیست ، روح القدس اغلب روح را به مکانی کامل برای استراحت و تسلیم منتقل می کند ، زیرا وی همچنان به کار خود در اعماق قلب ادامه می دهد. این یکی از آن راههایی است که خداوند کار می کند و در نتیجه با درک عمیق تری از خداوند بودن ، روح او را بسیار فروتن تر و متواضع تر می کند. من آرزوی شدیدی داشتم که از اعماق روحم بلند شوم و تمام زندگی خود را به آن بدهم عیسی ، برای او شهید شود. وقتی ایستادم ، همان قدرت تجربه قبلی ام را داشتم که از بدن عبور می کردم ، این بار از طریق بدنم نوک انگشتان و من دهان از آن روز به بعد ، من صدها آهنگ ستایش نوشتم ، گاهی اوقات دو یا سه در یک ساعت. مثل آبهای زنده جاری شد! من همچنین احساس نیاز غیرقابل مقاومت کردم حقیقت را بگو به نسلی که غرق در باطل است ...

 

به بخش RAM فراخوانده شد

در آگوست سال 2006 ، من پشت پیانو نشسته بودم و آواز می خواندم که نسخه ای از بخش توده ای "Sanctus" را نوشته بودم:مقدس ، مقدس ، مقدس ..."ناگهان ، من یک اشتیاق شدید احساس کردم که باید بروم و قبل از مقدس مقدس نماز بخوانم.

در کلیسا ، من شروع به نماز خواندن دفتر کردم. بلافاصله متوجه شدم که "سرود" همان کلماتی بود که من آواز می خواندم: "مقدس ، مقدس ، مقدس! پروردگار متعال"روحیه من شروع به سریع شدن کرد. من ادامه دادم ، و دعای کلام مزامیر را خواندم ،پیشکش سوخته را به خانه شما می آورم. به شما من عهد خود را می پردازم ..."در قلب من آرزوی بزرگی شد که بخواهم خودم را کاملاً به خدا ، با روشی جدید ، در سطح عمیق تر ، هدیه کنم. یک بار دیگر احساس کردم روح صلیبی شدن من در حال تجربه دعای روح القدس بودم که "با ناله های غیرقابل بیان شفاعت می کند”(روم 8:26).

در طی ساعت بعد ، من از طریق متن های Liturgy of the Hours و Catechism که اساساً کلماتی که تازه فریاد می زدم. [6]برای خواندن کل برخورد ، به اینجا بروید درباره مارک در این وب سایت من در کتاب اشعیا خواندم که چگونه سرافیم به سمت او پرواز کرد ، لمس کردن لب های خود را با زغال سنگ، دهان خود را برای مأموریت پیش رو تقدیس می کند. "چه کسی را بفرستم؟ چه کسی به دنبال ما خواهد رفت؟"اشعیا پاسخ داد ،"من اینجا هستم ، برایم بفرست"از نظر گذشته ، به نظر می رسد که منشأ کاری برای فعالیت در نبوی به من داده شده است سالها قبل در همان عقب نشینی جوانی هنگامی که احساس کردم لبهایم از قدرت روح القدس درهم می پیچد. اکنون به نظر می رسید که به شیوه ای بیشتر در حال انتشار است. [7]البته ، همه "مومنانی که با تعمید با مسیح گنجانیده شده و در خلق خدا ادغام می شوند ، به شیوه خاص خود در دفتر کشیشی ، نبوی و سلطنتی مسیح شریک می شوند." -کتک زدن کلیسای کاتولیک، 897

به نظر می رسید این تجربه در حالی که در نمازخانه مدیر معنوی خود بودم در هنگام ملاقات با وی در ایالات متحده تأیید شد. من قبل از مقدسین دعا می کردم که کلمات را در قلبم شنیدم ، "من خدمت جان باپتیست را به شما می دهم. " صبح روز بعد ، مرد سالخورده ای درب منزل حضور یافت و گفت که احساس می کند مجبور است چیزی به من بدهد. او یادگاری از کلاس اول را در دست من قرار داد سنت جان باپتیست. [8]یادگار درجه یک به معنای آن است که بخشی از بدن مقدس است ، مانند یک قطعه استخوان. همانطور که قبل از بعثت مقدس دوباره دعا می کردم ، این کلمات را در قلبم احساس کردم ، "دست روی بیماران بگذارید و من آنها را شفا می دهم."اولین پاسخ من غم و اندوه بود. من به این فکر کردم که چگونه مردم می توانند نسبت به روحی که به آنها عادت جسمی شفا داده شده سر و صدا کنند ، و من چنین چیزی را نمی خواستم. من از تاریکی خودم لذت بردم! بنابراین من گفتم ، "پروردگارا ، اگر این سخنی از جانب توست ، پس لطفا آن را تأیید کن." در آن لحظه "دستور" گرفتن کتاب مقدس خود را احساس کردم. من آن را به طور تصادفی باز کردم و چشمهایم مستقیماً به مارک 16 افتاد:

این علائم کسانی را که ایمان دارند همراهی می کند ... آنها روی بیمار دست خواهند گذاشت و بهبود می یابند. (مارک 16: 17-18)

در آن لحظه ، به سرعت صاعقه ، برای سومین بار احساس قدرت متمایز و غیرمنتظره ای از دستان لرزاننده ام را احساس کردم ... از آن زمان ، من منتظر بودم که خداوند به من نشان دهد که چگونه و چه زمانی می خواهد من استفاده کنم آن عرفان با این حال اخیراً فهمیدم که خانمی با علائم مولتیپل اسکلروزیس که من از او دعا کردم ، اکنون از نزدیک به دو سال از آن روز تاکنون این علائم را تجربه نکرده است ... راههای خدا چقدر مرموز هستند!

 

به روح باز

همانطور که به تمام لحظاتی که خداوند روح خود را ریخت ، نگاه می کردم ، غالباً منظور آنها این بود که من را قادر سازم تا به دعوت خاص خودم برای خدمت به پادشاهی پاسخ دهم. گاهی اوقات ، با گذاشتن دستها ، لطف ها صورت می گرفت ، بار دیگر فقط در حضور مقدس مقدس ... اما همیشه از قلب عیسی. او کسی است که پاراکلت را برای عروس خود می فرستد تا او را مسح کند و او را برای انجام مأموریت مقدسش مجهز کند.

شادی مقدس "منبع و قله" ایمان ما است. [9]قس کتک زدن کلیسای کاتولیک، ن. 1324 In قسمت چهارم، من درمورد اینکه چگونه ما ، برای اینکه کاتولیک کامل باشیم ، همیشه باید مرکز ایمان کاتولیک خود را بپذیریم ، یعنی همه آنچه سنت مقدس ما به ما می دهد ، صحبت کردم.

مركز اصلی ، بعثت مقدس ، "منبع و قله" ایمان ما است. ما از این هدیه کارآمد با پدر آشتی کرده ایم. از بشارت ، که قلب مقدس است ، آب زنده روح القدس را برای تجدید ، مقدس سازی و توانمند سازی فرزندان خدا بیرون می کشد.

بنابراین ، تجدید حیات کاریزماتیک ، یک هدیه تبریک مقدس نیز است. و بنابراین ، باید ما را هدایت کند بازگشت به مسجد مقدس. وقتی من نزدیک به 20 سال پیش وزارت موسیقی خود را شروع کردم ، ما مردم را "جایی که دو یا سه نفر جمع شده اند" هدایت کردیم [10]رجوع کنید به مات 18:20 به حضور خدا از طریق آواز و کلام. اما امروز ، من هر جا كه ممكن است با آوردن جماعت به حضور مسیحی مسیحی مسیحی برای زمان پرستش ، خدمت خود را به پایان می رسانم. نقش من کاهش این است که او ممکن است افزایش یابد زیرا من به منبع رحمت اشاره می کنم: "ببین بره خدا! "

تجدید کاریزماتیک نیز باید ما را به این سمت سوق دهد نماز تأمل با یک شخصیت متمایز و شامل ماریان ، از آنجا که او اولین تعمق ، الگوی نماز و مادر کلیسا بود. زمان و فصلی برای ستایش و پرستش وجود دارد ، آواز ظاهری قلب. همانطور که در مزامیر 100 می گوید:

با شکرگذاری ، درگاههای او را با ستایش وارد دروازه های او شوید. (مزمور 100: 4)

این اشاره به معبد سلیمان است. دروازه ها به دادگاه ها منتهی می شدند و سپس به درگاه ها منتهی می شدند مقدس مقدسات. در آنجا ، در حضور صمیمی خدا ، باید یاد بگیریم ،

بی حرکت باشید و بدانید که من خدا هستم! (مزمور 46:10)

و آنجا ،

همه ما که با چهره ای بی حجاب به جلال خداوند چشم دوخته ایم ، از جلال به جلال به همان تصویر یکسان تبدیل می شویم ، مانند پروردگار که روح است. (دوم قربانیان 2:3)

اگر ما بیشتر و بیشتر به عیسی تبدیل می شویم ، پس از آن تجدید کاریزماتیک باید ما را از این امر هدایت کند تأمل در عمل، به خدمات عمیق تر در بدن مسیح از طریق منشور روح القدس. این باید هرکدام از ما را وادار کند تا در بازار ، خانه ، مدرسه ، هر جا خدا ما را قرار دهد شاهد باشیم. این باید ما را به سمت دوست داشتن و خدمت به عیسی در بین فقیر و تنها سوق دهد. این باید ما را وادار کند تا جان خود را برای برادران خود بگذاریم. با این حال عامل بشارت ما روح القدس است و بنابراین ، تجدید کاریزماتیک باید ما را دوباره به آن منبع فیض برساند تا گفتار و کردار ما همیشه با قدرت الهی او پر شود:

تکنیک های بشارت خوب است ، اما حتی پیشرفته ترین آنها نیز نمی توانند جایگزین عمل آرام روح شوند. کاملترین آماده سازی بشارت بدون روح القدس اثری ندارد. بدون روح القدس ، متقاعد کننده ترین گویش هیچ قدرتی بر قلب انسان ندارد. -POPE PAUL VI ، Hearts Aflame: روح القدس در قلب زندگی مسیحی امروز توسط آلن شرک

به این معنی است که تجدید کاریزماتیک بیشتر "ایستگاه پر کردن" است تا "پارکینگ". این یک لطف است که تجدید کردن کلیسا هنگام گذر از خدمت خود. من اعتقاد ندارم که هرگز منظور این بوده است که یک باشگاه باشد ، فی نفسه. حتی پس از آن ، از طریق دعا ، مکرر در مقدسات و وساطت باورنکردنی مریم در زندگی ما ، این جگر ایمانی که در شعله ور شده است باید تا جایی که ما صادق هستیم و "در جستجوی اولین پادشاهی هستیم" همچنان روشن بماند.

نوازنده ای پس از اتفاقی به سراغ من آمد و از من پرسید چه کاری باید انجام دهد تا موسیقی اش در آنجا باشد. به چشمان او نگاه کردم و گفتم: "برادر من ، تو می توانی ترانه را بخوانی ، یا می توانی تبدیل شدن به آهنگ عیسی می خواهد شما ترانه شوید. " به همین ترتیب ، تجدید کاریزماتیک برای حفظ ماه عسل پس از تغییر دین به کلیسا داده نشده است ، بلکه برای کمک به روح ها برای ورود کاملتر به ازدواج ، یعنی گذاشتن زندگی برای همسر خود ، در این مورد ، مسیح و ما است. همسایه راهی جز صلیب وجود ندارد.

در این زمان ها ، تجدید شخصیت خاصی دارد. و آن تجهیز و تهیه بقایایی برای یک است بشارت جدید این اینجاست و در حالی رخ خواهد داد که ما با "تقابل نهایی بین کلیسا و ضد کلیسا ، انجیل و ضد انجیل روبرو شویم ...": [11]پاپ JOHN PAUL II ر.ک. درک رویارویی نهایی ما از این هدیه بزرگ که به زودی بر کل بشریت سقوط خواهد کرد ، نترسیم ، زیرا ما برای روح القدس دعا می کنیم که ما را در یک پنطیکاست جدید روشن کند!

 

[کلیسا] باید جریان های فرهنگی را که در آستانه تولد در این مسیر به سمت هزاره سوم هستند ، القا کند. ما نمی توانیم با اعلام آزادی مسیح مسیح برای جامعه ای که در یک لحظه چشمگیر و مهیج ، بین نیازهای عمیق و امیدهای عظیم تلاش می کند ، دیر برسیم. پاپ جان پائول دوم ؛ واتیکان ، 1996

من آرزو می کنم جوانان را دعوت کنم تا قلب خود را به انجیل باز کنند و شاهدان مسیح شوند. در صورت لزوم ، شهدای شاهد وی ، در آستانه هزاره سوم. پاپ جان پائول دوم ؛ اسپانیا ، 1989

جوامع عهد جدید ، [جان پل دوم] گفت ، با طغیان مجدد روح القدس "در لحظات ضروری" ، گوش دادن با توجه به کلام خدا از طریق تعالیم رسولان ، به اشتراک گذاشتن مساجد ، زندگی در اجتماع و خدمت به فقرا. -خبرنگار کاتولیک غربی ، دوازدهم ژوئن ۲۰۲۰

 

 


 

کمک مالی شما برای این خدمت تمام وقت بسیار قدردانی می شود!

برای ترجمه این صفحه به زبان دیگری روی زیر کلیک کنید:

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع
1 دیدن قسمت دوم برای توضیح در مورد "تعمید در روح القدس"
2 رجوع کنید به اعمال 4:31
3 یک قالب برنامه ریزی شده و صحبت هایی برای بشارت دادن و آماده سازی شرکت کنندگان برای دریافت "تعمید در روح القدس".
4 چندین جوان و رهبر به تشکیل وزارتخانه ها ادامه دادند. برخی به تحصیل الهیات و همچنین ورود به زندگی دینی یا روحانیت پرداختند. برخی از این وزارتخانه ها در حال حاضر در مقیاس بین المللی هستند و به طور منظم در EWTN و سایر رسانه های کاتولیک حضور می یابند.
5 زمین خوردن یا "استراحت در روح" نمود متداول "تعمید در روح" است. به دلایلی که کاملاً مشخص نیست ، روح القدس اغلب روح را به مکانی کامل برای استراحت و تسلیم منتقل می کند ، زیرا وی همچنان به کار خود در اعماق قلب ادامه می دهد. این یکی از آن راههایی است که خداوند کار می کند و در نتیجه با درک عمیق تری از خداوند بودن ، روح او را بسیار فروتن تر و متواضع تر می کند.
6 برای خواندن کل برخورد ، به اینجا بروید درباره مارک در این وب سایت
7 البته ، همه "مومنانی که با تعمید با مسیح گنجانیده شده و در خلق خدا ادغام می شوند ، به شیوه خاص خود در دفتر کشیشی ، نبوی و سلطنتی مسیح شریک می شوند." -کتک زدن کلیسای کاتولیک، 897
8 یادگار درجه یک به معنای آن است که بخشی از بدن مقدس است ، مانند یک قطعه استخوان.
9 قس کتک زدن کلیسای کاتولیک، ن. 1324
10 رجوع کنید به مات 18:20
11 پاپ JOHN PAUL II ر.ک. درک رویارویی نهایی
نوشته شده در صفحه اصلی, کاریزماتیک؟ و برچسب , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , .

نظرات بسته شده است.