روز دوازدهم: تصویر من از خدا

IN در مورد روز سوم صحبت کردیم تصویر خدا از ما، اما تصویر ما از خدا چطور؟ از زمان سقوط آدم و حوا، تصویر ما از پدر تحریف شده است. ما او را از دریچه طبیعت سقوط کرده و روابط انسانی خود می بینیم... و این نیز نیاز به شفا دارد.

شروع کنیم به نام پدر و پسر و روح القدس آمین.

روح القدس بیا و در داوری های من در مورد تو، خدای من، نفوذ کن. به من چشمانی تازه عطا فرما که با آن حقیقت خالقم را ببینم. گوش های تازه ای به من بده تا صدای لطیف او را بشنوم. به جای قلب سنگی که بارها بین من و پدر دیوار کشیده است، قلبی از گوشت به من عطا کن. بیا روح القدس: ترس من از خدا را بسوزان. اشک هایم را از احساس رها شدن پاک کن. و به من کمک کن تا اعتماد کنم که پدرم همیشه حاضر است و هرگز دور نیست. من از طریق خداوند من عیسی مسیح دعا می کنم، آمین.

بیایید به دعای خود ادامه دهیم و از روح القدس دعوت کنیم تا قلب ما را پر کند…

روح القدس بیا

بیا روح القدس، بیا روح القدس
بیا روح القدس، بیا روح القدس

بیا روح القدس، بیا روح القدس
بیا روح القدس، بیا روح القدس
و ترس هایم را بسوزان و اشک هایم را پاک کن
و با اعتماد به تو اینجایی، روح القدس

بیا روح القدس، بیا روح القدس
بیا روح القدس، بیا روح القدس

بیا روح القدس، بیا روح القدس
بیا روح القدس، بیا روح القدس
و ترس هایم را بسوزان و اشک هایم را پاک کن
و با اعتماد به تو اینجایی، روح القدس
و ترس هایم را بسوزان و اشک هایم را پاک کن

و با اعتماد به تو اینجایی، روح القدس
بیا روح القدس…

-مارک مالت، از بگذارید پروردگار بداند، 2005©

خرید سهام

همانطور که به آخرین روزهای این عقب نشینی می رسیم، می گویید تصویر امروز شما از پدر آسمانی چگونه است؟ آیا او را بیشتر به‌عنوان عنوانی می‌بینید که سنت پل به ما داده است: «آبا» که به عبری «بابا» است... یا به‌عنوان پدری دوردست، قاضی خشن که همیشه بالای نقص‌های شما معلق است؟ چه ترس ها یا تردیدهایی در مورد پدر دارید و چرا؟

چند لحظه در دفتر خاطرات خود وقت بگذارید و افکار خود را در مورد اینکه چگونه خدای پدر را می بینید یادداشت کنید.

شهادت کوچولو

من در گهواره کاتولیک به دنیا آمدم. من از کوچکترین سن عاشق عیسی شدم. من لذت دوست داشتن، ستایش و آموختن درباره او را تجربه کردم. زندگی خانوادگی ما در بیشتر موارد شاد و پر از خنده بود. اوه، ما دعواهایمان را داشتیم... اما می دانستیم چگونه ببخشیم. یاد گرفتیم با هم نماز بخوانیم. ما یاد گرفتیم که چطور با هم بازی کنیم. زمانی که خانه را ترک کردم، خانواده‌ام بهترین دوستانم بودند و رابطه شخصی من با عیسی همچنان رو به رشد بود. دنیا مثل یک مرز زیبا به نظر می رسید…

در تابستان سال نوزدهم، با یکی از دوستانم مشغول تمرین موسیقی دسته جمعی بودم که تلفن زنگ زد. پدرم از من خواست که به خانه بیایم. علت را از او پرسیدم اما او گفت: «فقط به خانه بیا.» من به سمت خانه رانندگی کردم، و همانطور که به سمت در عقب شروع کردم، این احساس را داشتم که زندگی ام تغییر خواهد کرد. در را که باز کردم خانواده ام آنجا ایستاده بودند و همه گریه می کردند.

"چی؟؟" من پرسیدم.

خواهرت در یک تصادف رانندگی فوت کرده است.

لری 22 ساله بود، یک پرستار تنفسی. او فردی زیبا بود که اتاق را از خنده پر می کرد. 19 مه 1986 بود. به جای دمای معمولی حدود 20 درجه، یک کولاک عجیب بود. او از کنار یک ماشین برف روب در بزرگراه رد شد و باعث سفید شدن هوا شد و از خط عبور کرد و وارد کامیونی شد که روبرو می شد. پرستاران و پزشکان، همکارانش، سعی کردند او را نجات دهند - اما اینطور نشد.

تنها خواهرم رفته بود... دنیای زیبایی که ساخته بودم به هم ریخت. گیج و شوکه شده بودم. من با تماشای هدیه دادن والدینم به فقرا، ملاقات با سالمندان، کمک به مردان در زندان، کمک به زنان باردار، راه اندازی یک گروه جوانان... و مهمتر از همه، دوست داشتن ما بچه ها با عشق شدید بزرگ شدم. و حالا خدا دخترشان را به خانه فراخوانده بود.

سال ها بعد، وقتی اولین دختر بچه ام را در آغوش گرفتم، اغلب به این فکر می کردم که پدر و مادرم لری را در آغوش گرفته اند. نمی‌توانستم فکر نکنم از دست دادن این زندگی کوچک ارزشمند چقدر سخت است. یک روز نشستم و این افکار را به موسیقی منتقل کردم…

دوستت دارم عزیزم

ساعت چهار صبح که دخترم به دنیا آمد
او چیزی را در عمق من لمس کرد
از زندگی جدیدی که دیدم و من در حیرت بودم
آنجا ایستادم و گریه کردم
بله، او چیزی را در داخل لمس کرد

دوستت دارم عزیزم دوستت دارم عزیزم
تو گوشت من و مال منی
دوستت دارم عزیزم دوستت دارم عزیزم
تا جایی که می روی، من تو را خیلی دوست خواهم داشت

خنده دار است که چگونه زمان می تواند شما را پشت سر بگذارد،
همیشه در حرکت
او هجده ساله شد، اکنون به ندرت دیده می شود
در خانه کوچک آرام ما
گاهی خیلی احساس تنهایی میکنم

دوستت دارم عزیزم دوستت دارم عزیزم
تو گوشت من و مال منی
دوستت دارم عزیزم دوستت دارم عزیزم
تا جایی که می روی، من تو را خیلی دوست خواهم داشت

گاهی اوقات در تابستان، برگ خیلی زود می افتد
مدتها قبل از اینکه به طور کامل شکوفا شود
پس اکنون هر روز رکوع می کنم و دعا می کنم:
"خداوندا، امروز دختر کوچکم را در آغوش بگیر،
وقتی او را دیدی به پدرش بگو:

"دوستت دارم عزیزم، دوستت دارم عزیزم
تو گوشت من و مال منی
دوستت دارم عزیزم دوستت دارم عزیزم
دعا می کنم همیشه بدانی،
باشد که پروردگار خوب به شما بگوید
دوستت دارم عزیزم"

-مارک مالت، از آسیب پذیر، 2013©

خدا خداست - من نیستم

وقتی 35 ساله شدم، دوست و مربی عزیزم، مادرم، بر اثر سرطان در گذشت. من یک بار دیگر متوجه شدم که خدا خداست و من نیستم.

چقدر قضاوتهای او و راههای او چقدر غیرقابل بررسی است! «زیرا چه کسی فکر خداوند را شناخته است یا چه کسی مشاور او بوده است؟ یا کسی که به او هدیه داده است تا شاید جبران شود؟» (رومیان 11:33-35)

به عبارت دیگر آیا خدا به ما بدهکار است؟ این او نبود که رنج را در دنیای ما آغاز کرد. او جاودانگی را در دنیایی زیبا به بشر هدیه داد، و طبیعتی که بتواند او را دوست داشته باشد و بشناسد، و تمام موهبت هایی که به همراه داشت. از طریق شورش ما، مرگ وارد جهان شد و شکافی بی انتها بین ما و الوهیت که فقط خود خدا می توانست و پر کرد. آیا ما نیستیم که بدهی محبت و سپاسگزاری داریم؟

این پدر نیست بلکه اراده آزاد ماست که باید از آن بترسیم!

زنده ها از چه باید شکایت کنند؟ درباره گناهانشان! بیایید راههای خود را جستجو و بررسی کنیم و به سوی خداوند بازگردیم! (لام 3:39-40)

مرگ و رستاخیز عیسی رنج و مرگ را از بین نبرد، بلکه آن را بخشید هدف اکنون، رنج می تواند ما را اصلاح کند و مرگ دریچه ای به سوی ابدیت می شود.

بیماری راهی برای تبدیل می شود… (کاتکایسم کلیسای کاتولیک ، ن. 1502)

در انجیل یوحنا آمده است که «خدا آنچنان جهان را دوست داشت که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی داشته باشد».[1]جان 3: 16 نمی گوید هر که به او ایمان بیاورد زندگی کامل خواهد داشت. یا زندگی بی دغدغه. یا زندگی مرفه. نوید زندگی ابدی را می دهد. رنج، زوال، غم و اندوه... اینها اکنون خوراکی می شوند که خدا بوسیله آن بالغ می شود، تقویت می کند، و در نهایت ما را برای جلال ابدی پاک می کند.

ما می دانیم که همه چیز برای کسانی که خدا را دوست دارند، که بر اساس هدف او خوانده شده اند، به نفع عمل می کند. (رومیان 8:28)

او با میل و رغبت به انسان مبتلا نمی شود و اندوهی نمی آورد. (لام 3:33)

در حقیقت، من با خداوند مانند یک ماشین خودکار رفتار کرده بودم: اگر کسی فقط رفتار کند، کارهای درست را انجام دهد، به مراسم عشا برود، دعا کند... همه چیز خوب پیش خواهد رفت. اما اگر این درست بود، آیا من خدا نبودم و او کسی بود که انجام می داد my مناقصه؟

تصویر من از پدر نیاز به شفا داشت. با درک این موضوع شروع شد که خدا همه را دوست دارد، نه فقط «مسیحیان خوب».

... خورشید خود را بر بدها و نیکان طلوع می کند و بر عادل و ظالم باران می بارید. (متی 5:45)

خوبی برای همه می آید و رنج هم همینطور. اما اگر به او اجازه دهیم، خدا شبان نیکو است که با ما در «دره سایه مرگ» قدم خواهد زد (مزمور 23). او مرگ را حذف نمی کند، نه تا پایان جهان - بلکه پیشنهاد می کند که از طریق آن از ما محافظت کند.

... او باید تا زمانی که همه دشمنان خود را زیر پای خود قرار دهد سلطنت کند. آخرین دشمنی که نابود می شود مرگ است. (اول قرنتیان 1:15-25)

در آستانه تشییع جنازه خواهرم، مادرم لبه تخت من نشست و به من و برادرم نگاه کرد. او آرام گفت: «پسرا، ما دو انتخاب داریم. ما می‌توانیم خدا را به خاطر این موضوع سرزنش کنیم، می‌توانیم بگوییم، بعد از تمام کارهایی که انجام داده‌ایم، چرا با ما اینطور رفتار کردی؟ یا مامان ادامه داد: ما می توانیم به آن اعتماد کنیم عیسی الان اینجا با ماست اینکه او ما را در آغوش می‌گیرد و با ما گریه می‌کند و به ما کمک می‌کند تا از این وضعیت عبور کنیم.» و او انجام داد.

پناهگاه وفادار

ژان پل دوم یک بار گفت:

عیسی طلبکار است ، زیرا او آرزوی خوشبختی واقعی ما را دارد. کلیسا به مقدسین احتیاج دارد. همه به مقدسات فراخوانده می شوند و افراد مقدس به تنهایی می توانند بشریت را تجدید کنند. - پاپ JOHN PAUL II ، پیام روز جهانی جوانان برای 2005 ، شهر واتیکان ، 27 اوت 2004 ، زنیت

پاپ بندیکت بعداً افزود:

مسیح قول یک زندگی آسان را نداد. کسانی که آرزوی راحتی دارند ، شماره اشتباهی را شماره گیری کرده اند. بلکه او راه رسیدن به چیزهای بزرگ ، چیزهای خوب ، به سمت یک زندگی اصیل را به ما نشان می دهد. —POPE BENEDICT XVI ، خطاب به زائران آلمانی ، 25 آوریل 2005

"چیزهای عالی، خوب، یک زندگی اصیل" - این ممکن است در در میان از رنج، دقیقاً به این دلیل که ما یک پدر مهربان داریم که از ما حمایت می کند. او پسرش را برای ما می فرستد تا راه بهشت ​​را باز کند. او روح را برای ما می فرستد تا بتوانیم زندگی و قدرت او را داشته باشیم. و او ما را در حقیقت حفظ می کند تا همیشه آزاد باشیم.

و زمانی که شکست می خوریم؟ «اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او امین و عادل است و گناهان ما را خواهد بخشید و ما را از هر گونه ظلم پاک خواهد کرد.»[2]1 جان 1: 9 خدا آن ظالمی نیست که ما او را ساخته ایم.

اعمال رحمت خداوند تمام نمی شود، رحمت او تمام نمی شود. آنها هر روز صبح تجدید می شوند - وفاداری شما عالی است! (لام 3:22-23)

بیماری، از دست دادن، مرگ و رنج چه می شود؟ در اینجا وعده پدر است:

خداوند که بر شما دلسوز است می‌گوید: «اگرچه کوه‌ها به لرزه درآیند و تپه‌ها از بین بروند، اما عشق بی‌وقفه من نسبت به شما متزلزل نخواهد شد و عهد صلح من از بین نخواهد رفت.» (اشعیا 54:10)

وعده های خدا در این زندگی حفظ آسایش شما نیست بلکه حفظ آرامش شماست صلح است. Fr. استن فورتونا CFR روزگاری می‌گفت: «همه ما رنج خواهیم برد. شما یا می توانید با مسیح رنج بکشید یا بدون او رنج بکشید. من با مسیح رنج خواهم برد.»

هنگامی که عیسی به پدر دعا کرد، او گفت:

من نمی خواهم که آنها را از دنیا ببری، بلکه آنها را از شریر حفظ کنی. (یوحنا 17:15)

به عبارت دیگر، "من از شما نمی خواهم که بدی های رنج را از بین ببرید - صلیب های آنها را که برای تطهیر آنها لازم است. من از شما می خواهم که آنها را از خود دور نگه دارید بدترین شر: فریب شیطانی که آنها را تا ابد از من جدا می کند.

این پناهگاهی است که پدر هر لحظه در اختیار شما قرار می دهد. اینها بالهایی هستند که او مانند مرغ مادر دراز می کند تا از نجات شما محافظت کند تا بتوانید پدر آسمانی خود را تا ابد بشناسید و دوست بدارید.

به جای پنهان شدن از خدا، شروع به پنهان شدن کنید in به او. خود را در دامان پدر تصور کنید، در حالی که با این آهنگ دعا می کنید، آغوش او در اطراف شماست، و عیسی و روح القدس شما را با محبت خود احاطه کرده اند…

جایی برای مخفی شدن

تو مخفیگاه منی
تو مخفیگاه منی
حضور در تو رو در رو
تو مخفیگاه منی

مرا احاطه کن پروردگار من
احاطه کن خدای من
ای عیسی مرا احاطه کن

تو مخفیگاه منی
تو مخفیگاه منی
حضور در تو رو در رو
تو مخفیگاه منی

مرا احاطه کن پروردگار من
احاطه کن خدای من
ای عیسی مرا احاطه کن
مرا احاطه کن پروردگار من
ای خدای من مرا احاطه کن
ای عیسی مرا احاطه کن

تو مخفیگاه منی
تو مخفیگاه منی
حضور در تو رو در رو
تو مخفیگاه منی
تو مخفیگاه منی
تو مخفیگاه منی
تو مخفیگاه منی
تو پناه منی، پناه منی
در حضور تو ساکن هستم
تو مخفیگاه منی

-مارک مالت، از خداوند بداند، 2005©

 

برای سفر با مارک در La حالا ورد,
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

هم اکنون در تلگرام کلیک:

مارک و "نشانه های زمان" روزانه را در MeWe دنبال کنید:


نوشته های مارک را اینجا دنبال کنید:

به موارد زیر گوش دهید:


 

 

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع
1 جان 3: 16
2 1 جان 1: 9
نوشته شده در صفحه اصلی, خلوت شفا.