روز ششم: بخشش تا آزادی

LET ما این روز جدید را آغاز می کنیم، این آغازهای جدید: به نام پدر و پسر و روح القدس آمین.

پدر آسمانی، از محبت بی قید و شرطت سپاسگزارم که در زمانی که کمترین سزاوارش را دارم، بر من عطا کردی. از تو سپاسگزارم که جان پسرت را به من دادی تا واقعاً زندگی کنم. اکنون روح القدس بیا و وارد تاریک ترین زوایای قلب من شو که هنوز خاطرات دردناک، تلخی و نابخشودگی در آنجا باقی مانده است. نور حقیقت را بتابان تا من واقعاً ببینم. سخنان حق را بگو تا من واقعاً بشنوم و از زنجیر گذشته ام رها شوم. من این را به نام عیسی مسیح می پرسم، آمین.

زیرا ما خود روزگاری احمق، نافرمان، فریب خورده، برده امیال و خوشی‌های گوناگون بودیم، در کینه توزی و حسادت زندگی می‌کردیم، از خود متنفر بودیم و از یکدیگر متنفر بودیم. اما هنگامی که مهربانی و محبت سخاوتمندانه خدای نجات دهنده ما ظاهر شد، نه به دلیل اعمال صالحی که انجام داده بودیم، بلکه به دلیل رحمت او، او ما را از طریق حمام تولد دوباره و تجدید حیات توسط روح القدس نجات داد... (Tit 3: 3-7). )

قبل از اینکه جلوتر برویم، از شما دعوت می کنم که چشمان خود را ببندید و به این آهنگ نوشته دوست عزیزم جیم ویتر گوش دهید:

بخشش

میکی جانسون کوچولو بهترین دوست من بود
در کلاس اول ما قسم خوردیم که تا آخر همینطور بمانیم
اما در کلاس هفتم شخصی دوچرخه مرا دزدید
از میکی پرسیدم آیا می‌داند چه کسی این کار را کرده است و او دروغ گفت
چون اون بود…
و وقتی فهمیدم مثل یک تُن آجر به من برخورد کرد
و هنوز هم می توانم آن قیافه اش را وقتی که گفتم ببینم
"من دیگر نمی خواهم با شما صحبت کنم"

گاهی راه را گم می کنیم
ما چیزهایی را که باید بگوییم نمی گوییم
ما به غرور سرسخت چنگ می زنیم
زمانی که باید همه چیز را کنار بگذاریم
هدر دادن زمانی که به ما داده شده بسیار بی معنی به نظر می رسد
و یک کلمه کوچک نباید آنقدر سخت باشد ... بخشش

یک کارت کوچک در روز عروسی من رسید
"بهترین آرزوها از یک دوست قدیمی" تمام چیزی بود که باید می گفت
نه آدرس برگشتی، نه حتی نامی
اما طرز نوشته نامرتب آن را از بین برد
او بود…
و من فقط باید بخندم که گذشته در ذهنم هجوم آورده است
من باید همان موقع آن گوشی را برمی داشتم
اما من فقط وقت نکردم

گاهی راه را گم می کنیم
ما چیزهایی را که باید بگوییم نمی گوییم
ما به غرور سرسخت چنگ می زنیم
زمانی که باید همه چیز را کنار بگذاریم
هدر دادن زمانی که به ما داده شده بسیار بی معنی به نظر می رسد
و یک کلمه کوچک نباید آنقدر سخت باشد ... بخشش

روزنامه صبح یکشنبه روی پله ام رسید
اولین چیزی که خواندم قلبم را پر از پشیمانی کرد
اسمی را دیدم که مدتی بود ندیده بودم
گفته می شود از او یک همسر و یک فرزند به یادگار مانده است
و او بود…
وقتی فهمیدم اشک ها مثل باران سرازیر شدند
چون فهمیدم شانسم را از دست داده ام
تا دوباره با او صحبت کنم…

گاهی راه را گم می کنیم
ما چیزهایی را که باید بگوییم نمی گوییم
ما به غرور سرسخت چنگ می زنیم
زمانی که باید همه چیز را کنار بگذاریم
هدر دادن زمانی که به ما داده شده بسیار بی معنی به نظر می رسد
و یک کلمه کوچک نباید آنقدر سخت باشد ... بخشش
یک کلمه کوچک نباید آنقدر سخت باشد…

میکی جانسون کوچولو بهترین دوست من بود…

نوشته شده توسط جیم ویتر؛ 2002 Curb Songs (ASCAP)
Sony/ATV Music Publishing Canada (SOCAN)
آهنگ های مربعی کودک (SOCAN)
موسیقی مایک کرب (BMI)

همه ما صدمه دیده ایم

همه ما صدمه دیده ایم. همه ما دیگران را آزار داده ایم. تنها یک نفر وجود دارد که به هیچ کس صدمه نزده است، و آن عیسی است - همان کسی که گناهان همه را می بخشد. و به همین دلیل است که به هر یک از ما که او را مصلوب کردیم و همدیگر را مصلوب کردیم رو می کند و می گوید:

اگر دیگران را از گناهانشان ببخشید ، پدر آسمانی شما را می آمرزد. اما اگر دیگران را نبخشید ، پدر نیز گناهان شما را نمی بخشد. (مات 6: 14-15)

عدم بخشش مانند زنجیری است که به قلب شما بسته شده و سر دیگر آن در جهنم بسته شده است. آیا می دانید سخنان عیسی چه چیز جالبی است؟ او آنها را با گفتن «بله، می‌دانم که واقعاً صدمه دیده‌اید و آن شخص دیگر خیلی تند و تیز بود» یا «اشکالی ندارد که تلخ باشید، زیرا اتفاقی که برای شما افتاد، وحشتناک بود، از آنها حمایت نمی‌کند.» او فقط صاف می گوید:

ببخش و بخشیده خواهی شد. (لوقا 6:37)

این از این واقعیت نمی کاهد که من یا شما صدمه واقعی، حتی صدمه وحشتناکی را تجربه کرده ایم. زخم‌هایی که دیگران به ما داده‌اند، به‌ویژه در سال‌های جوان‌تر، می‌توانند شخصیت ما را شکل دهند، ترس‌ها را بکارند و مانع ایجاد کنند. آنها می توانند ما را به هم بریزند. آن‌ها می‌توانند باعث شوند که قلب‌های ما در جایی که دریافت عشق یا دادن عشق برایمان مشکل است، سخت شود، و حتی در آن صورت، می‌تواند تحریف، خود محور یا کوتاه مدت باشد زیرا ناامنی‌های ما مبادله عشق واقعی را تحت الشعاع قرار می‌دهد. به دلیل زخم های ما، به ویژه زخم های والدین، ممکن است برای بی حس کردن درد به مواد مخدر، الکل یا رابطه جنسی روی آورده باشید. راه‌های مختلفی وجود دارد که زخم‌های شما بر شما تأثیر گذاشته است، و به همین دلیل است که امروز اینجا هستید: اجازه دهید عیسی آنچه را که باقی مانده است شفا دهد.

و این حقیقت است که ما را آزاد می کند.

چگونه بفهمیم وقتی نبخشیده ایم

راه های ابراز عدم بخشش چیست؟ بدیهی ترین آن، نذر کردن است: «این کار را خواهم کرد هرگز او را ببخش.» ماهرانه تر، ما می توانیم نابخشودگی را با کناره گیری از دیگری بیان کنیم، چیزی که «شانه سرد» نامیده می شود. ما از صحبت با فرد خودداری می کنیم. وقتی آنها را می بینیم، به سمت دیگری نگاه می کنیم. یا ما عمداً با دیگران مهربان هستیم و سپس آشکارا نسبت به کسی که ما را مجروح کرده است، نامهربان هستیم.

عدم بخشش را می توان با شایعات بیان کرد و هر زمان که فرصت پیدا کنیم آنها را یک درجه پایین می آوریم. یا وقتی می بینیم که آنها لنگ می زنند یا وقتی چیزهای بدی به سراغشان می آید خوشحال می شویم. حتی ممکن است اعضای خانواده و دوستان آنها را بیمار کنیم، حتی اگر آنها کاملاً بی گناه باشند. در نهایت، نابخشودگی می تواند به شکل نفرت و تلخی ظاهر شود تا جایی که ما را از بین ببرد. 

هیچ کدام از اینها حیات بخش نیست، به خودمان یا دیگران از نظر احساسی به ما مالیات می دهد. ما از خودمان بودن دست می کشیم و بازیگرانی در اطراف کسانی می شویم که به ما صدمه زده اند. ما اجازه می دهیم اعمال آنها ما را به عروسک های خیمه شب بازی تبدیل کند تا ذهن و قلب ما دائماً از آرامش دور شود. ما در نهایت بازی می کنیم. ذهن ما درگیر خاطرات و سناریوها و برخوردهای تخیلی می شود. ما نقشه می کشیم و واکنش های خود را برنامه ریزی می کنیم. ما لحظه و آنچه را که فکر می کنیم باید انجام می دادیم دوباره زنده می کنیم. در یک کلام تبدیل به یک می شویم برده به عدم بخشش ما فکر می کنیم زمانی که واقعاً در حال از دست دادن جایگاه خود هستیم، آنها را در جای خود قرار می دهیم: مکان آرامش، شادی و آزادی خود را. 

بنابراین، اکنون برای یک لحظه مکث می کنیم. یک ورق کاغذ خالی بردارید (جدا از دفترچه یادداشت خود) و از روح القدس بخواهید تا افرادی را که در زندگی شما هستند، که هنوز نسبت به آنها نابخشوده هستید، به شما نشان دهد. وقت بگذارید، تا جایی که نیاز دارید به عقب برگردید. این حتی می تواند کوچکترین چیزی باشد که رها نکرده اید. خدا بهت نشون میده با خودت صادق باش. و نترس زیرا خداوند از اعماق قلب تو آگاه است. اجازه ندهید دشمن همه چیز را به تاریکی برگرداند. این آغاز یک آزادی جدید است.

نام آنها را همانطور که به ذهنشان می رسد بنویسید و سپس آن کاغذ را برای لحظه کنار بگذارید.

انتخاب بخشش

چند دهه پیش، همسرم که یک طراح گرافیک بود، در حال ایجاد یک لوگو برای یک شرکت بود. او زمان زیادی را صرف تلاش برای جلب رضایت مالک کرد و ده ها ایده برای لوگو ایجاد کرد. در نهایت، هیچ چیز او را راضی نمی کرد، بنابراین او مجبور شد حوله را پرتاب کند. او برای او اسکناس فرستاد که تنها کسری از زمانی را که او صرف می کرد را پوشش می داد.

وقتی آن را دریافت کرد، تلفن را برداشت و وحشتناک ترین پست صوتی را که می توانید تصور کنید - کثیف، کثیف، تحقیرآمیز - از جدول خارج کرد. من خیلی عصبانی بودم، سوار ماشینم شدم، به سمت محل کارش رفتم و او را تهدید کردم.

هفته ها این مرد ذهن من را سنگین می کرد. من می دانستم که باید او را ببخشم، بنابراین "کلمات" را می گویم. اما هر بار که از محل کار او که نزدیک محل کارم بود می‌رفتم، این تلخی و عصبانیت را در وجودم بالا می‌برد. روزی سخنان عیسی به ذهنم خطور کرد:

اما به شما که می شنوید من می گویم، دشمنان خود را دوست بدارید، به کسانی که از شما نفرت دارند نیکی کنید، به کسانی که شما را نفرین می کنند برکت دهید، برای کسانی که با شما بدرفتاری می کنند دعا کنید. (لوقا 6:27-28)

و به این ترتیب، دفعه بعد که در محل کار او رانندگی کردم، شروع به دعا برای او کردم: «پروردگارا، این مرد را می بخشم. از شما می خواهم که به او و تجارت و خانواده اش و سلامتی او برکت دهید. دعا می کنم از عیب های او چشم پوشی کنید. خودت را به او آشکار کن تا تو را بشناسد و نجات یابد. و از تو سپاسگزارم که مرا دوست داری، زیرا من نیز گناهکار فقیری هستم.»

این کار را هفته به هفته ادامه دادم. و سپس یک روز در حین رانندگی، من سرشار از عشق و شادی شدید نسبت به این مرد بودم، آنقدر که می خواستم با ماشین بروم و او را در آغوش بگیرم و به او بگویم که دوستش دارم. چیزی در من رها شد؛ اکنون عیسی از طریق من او را دوست می داشت. درجه ای که تلخی قلبم را درنوردید، درجه ای بود که مجبور بودم در آن استقامت کنم تا روح القدس آن زهر را بیرون بکشد... تا زمانی که آزاد شدم.

چگونه بفهمیم چه زمانی بخشیده ایم

بخشش یک احساس نیست بلکه یک انتخاب است. اگر در آن انتخاب استقامت داشته باشیم، احساسات به دنبال خواهد داشت. (پیش بینی احتیاطی: این به این معنی نیست که شما باید در یک موقعیت بد بمانید. این بدان معنا نیست که شما باید پشت درب برای اختلال عملکرد دیگری باشید. اگر مجبورید خود را از آن موقعیت‌ها دور کنید، به‌ویژه زمانی که آنها از نظر فیزیکی آزاردهنده هستند، این کار را انجام دهید.)

بنابراین، چگونه متوجه می شوید که کسی را می بخشید؟ وقتی بتوانید برایشان دعا کنید و برایشان آرزوی خوشبختی کنید، نه بیماری. وقتی واقعاً از خدا می خواهید که نجاتشان دهد، نه لعنتشان. وقتی دیگر خاطره زخم آن احساس غرق شدن را تحریک نمی کند. زمانی که بتوانید صحبت در مورد اتفاقی که افتاده را متوقف کنید. وقتی بتوانید آن خاطره را به خاطر بیاورید و از آن درس بگیرید، نه اینکه در آن غرق شوید. وقتی بتوانید در مجاورت آن شخص باشید و همچنان خودتان باشید. وقتی آرامش داری

البته در حال حاضر ما با این زخم ها سروکار داریم تا عیسی بتواند آنها را التیام بخشد. ممکن است هنوز در آن مکان نباشید، و این اشکالی ندارد. به همین دلیل است که شما اینجا هستید. اگر نیاز دارید که فریاد بزنید، فریاد بزنید، گریه کنید، سپس این کار را انجام دهید. به جنگل بروید، یا بالش خود را بردارید، یا در لبه شهر بایستید - و آن را رها کنید. ما نیاز داریم که غصه بخوریم، به خصوص زمانی که زخم های ما معصومیت ما را ربوده، روابط ما را به هم ریخته یا دنیای ما را زیر و رو کرده است. ما نیز نیاز داریم که برای این که دیگران را آزار داده‌ایم غمگین باشیم، اما بدون اینکه دوباره در آن بیزاری از خود بیفتیم (به یاد داشته باشید روز 5!)

یک جمله وجود دارد:[1]این به اشتباه به CS Lewis نسبت داده شده است. جمله مشابهی از نویسنده جیمز شرمن در کتاب سال 1982 او وجود دارد طرد شدن: "شما نمی توانید به عقب برگردید و شروع جدیدی داشته باشید، اما می توانید همین الان شروع کنید و یک پایان کاملا جدید بسازید."

شما نمی توانید به عقب برگردید و شروع را تغییر دهید،
اما می توانید از جایی که هستید شروع کنید و پایان را تغییر دهید.

اگر همه اینها سخت به نظر می رسد، پس از عیسی بخواهید که به شما کمک کند تا ببخشید، او که با الگوی خود آموزش داد:

پدر ، آنها را ببخش ، آنها نمی دانند چه کار می کنند. (لوقا 23:34)

حالا آن ورق کاغذ را بردارید و هر نامی را که نوشته اید تلفظ کنید و بگویید:

"من (نام) را برای داشتن ___________ می بخشم. من او را برای تو برکت می دهم و آزاد می کنم، عیسی.»

بگذارید بپرسم: آیا خدا در لیست شما بود؟ ما هم باید او را ببخشیم. نه اینکه خداوند هرگز به شما یا من ظلم نکرده است. اراده سهل گیر او به همه چیز در زندگی شما اجازه داده است تا بزرگترین خیر را به دست آورید، حتی اگر اکنون نتوانید آن را ببینید. اما ما باید خشم خود را نسبت به او نیز رها کنیم. امروز (19 مه) در واقع روزی است که خواهر بزرگتر من در یک تصادف رانندگی در حالی که تنها 22 سال داشت جان باخت. خانواده من مجبور شدند خدا را ببخشند و دوباره به او اعتماد کنند. او میفهمد. او می تواند خشم ما را کنترل کند. او ما را دوست دارد و می‌داند که روزی ما چیزهایی را با چشمان او خواهیم دید و از راه‌های او که بسیار فراتر از درک ماست، خوشحال خواهیم شد. (اگر در مورد شما صدق می کند، این چیز خوبی است که می توانید در مورد آن در مجله خود بنویسید و از خدا سؤال کنید). 

بعد از اینکه لیست را مرور کردید، آن را به شکل یک توپ مچاله کنید و سپس آن را داخل شومینه، آتشدان، باربیکیو یا یک قابلمه یا کاسه استیل خود بیندازید. سوختگی آی تی. و سپس به مکان مقدس خود بازگردید و بگذارید آهنگ زیر دعای پایانی شما باشد. 

به یاد داشته باشید، لازم نیست بخشش را احساس کنید، فقط باید آن را انتخاب کنید. در ضعف شما، اگر به سادگی از او بخواهید، عیسی قوت شما خواهد بود. 

آنچه برای انسان محال است برای خدا ممکن است. (لوقا 18:27)

من می خواهم مثل تو باشم

عیسی، عیسی،
عیسی، عیسی
دلم را عوض کن
و زندگی من را تغییر دهم
و همه مرا عوض کن
من می خواهم مثل تو باشم

عیسی، عیسی،
عیسی، عیسی
دلم را عوض کن
و زندگی من را تغییر دهم
ای، و همه مرا عوض کن
من می خواهم مثل تو باشم

چون تلاش کرده ام و تلاش کرده ام
و من بارها شکست خورده ام
ای در ضعف من تو قوی هستی
رحمت تو آواز من باشد

زیرا لطف تو برای من کافی است
زیرا لطف تو برای من کافی است
زیرا لطف تو برای من کافی است

عیسی، عیسی،
عیسی، عیسی
عیسی، عیسی،
دلم را عوض کن
اوه، زندگی من را تغییر دهید
همه منو عوض کن
من می خواهم مثل تو باشم
من می خواهم مثل تو باشم
(عیسی)
دلم را عوض کن
زندگی من را تغییر دهید
من می خواهم مثل تو باشم
من می خواهم مثل تو باشم
عیسی

-مارک مالت، از خداوند بداند، 2005©

 

 

برای سفر با مارک در La حالا ورد,
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

هم اکنون در تلگرام کلیک:

مارک و "نشانه های زمان" روزانه را در MeWe دنبال کنید:


نوشته های مارک را اینجا دنبال کنید:

به موارد زیر گوش دهید:


 

 

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع
1 این به اشتباه به CS Lewis نسبت داده شده است. جمله مشابهی از نویسنده جیمز شرمن در کتاب سال 1982 او وجود دارد طرد شدن: "شما نمی توانید به عقب برگردید و شروع جدیدی داشته باشید، اما می توانید همین الان شروع کنید و یک پایان کاملا جدید بسازید."
نوشته شده در صفحه اصلی, خلوت شفا.