روز هشتم: عمیق ترین زخم ها

WE اکنون در حال عبور از نیمه راه عقب نشینی ما هستند. خدا تموم نشده، کار بیشتری هست. جراح الهی شروع به رسیدن به عمیق ترین نقاط زخم ما می کند، نه برای اینکه ما را اذیت و ناراحت کند، بلکه برای شفای ما. مواجهه با این خاطرات می تواند دردناک باشد. این لحظه از استقامت; این لحظه راه رفتن با ایمان و نه بینایی است، با اعتماد به روندی که روح القدس در قلب شما آغاز کرده است. در کنار شما مادر مبارک و برادران و خواهران شما، مقدسین، همه شفاعت شما را می کنند. آنها اکنون از آنچه در این زندگی بودند به شما نزدیکتر هستند، زیرا آنها کاملاً با تثلیث مقدس در ابدیت متحد شده اند، که به واسطه غسل ​​تعمید شما در درون شما ساکن است.

با این حال، ممکن است احساس تنهایی کنید، حتی زمانی که برای پاسخ دادن به سؤالات یا شنیدن سخنان خداوند با شما تلاش می کنید، رها شده اید. اما همانطور که مزمورنویس می گوید: «از روح تو به کجا بروم؟ از حضور تو کجا فرار کنم؟»[1]مزمور 139: 7 عیسی وعده داد: «من همیشه تا آخر زمان با شما هستم.»[2]مت 28: 20

بنابراین، از آنجایی که ما توسط ابر عظیمی از شاهدان احاطه شده‌ایم، بیایید خود را از شر هر بار و گناهی که به ما می‌چسبد خلاص کنیم و در مسابقه‌ای که پیش روی ما قرار دارد استقامت کنیم و در عین حال چشمان خود را به عیسی، رهبر و کامل‌کننده خدا دوخته باشیم. ایمان. او به خاطر شادی که در برابر او بود، صلیب را تحمل کرد و شرم آن را تحقیر کرد و در سمت راست تخت خدا نشست. (عبرانی 12″1-2)

به خاطر شادی که خدا برای شما در نظر گرفته است، لازم است گناه و زخم خود را به صلیب برسانیم. و بنابراین، روح القدس را دوباره دعوت کنید تا بیاید و شما را در این لحظه تقویت کند و استقامت کند:

بیا روح القدس و قلب آسیب پذیر من را پر کن. من به عشق تو نسبت به من اعتماد دارم. من به حضور تو اعتماد دارم و در ضعف خود کمک می کنم. قلبم را به روی تو می گشایم درد خود را به تو می سپارم من خودم را به تو می سپارم زیرا نمی توانم خودم را درست کنم. عمیق ترین زخم های من را به من آشکار کن، به ویژه زخم های خانواده ام، تا صلح و آشتی حاصل شود. شادی نجات خود را باز گردان و روحی درست را در من تجدید کن. بیا روح القدس، مرا بشوی و از بندهای ناسالم رها کن و به عنوان آفریده جدیدت آزادم کن.

خداوندا عیسی، من جلوی پای صلیب تو می آیم و زخم هایم را به زخم تو می پیوندم، زیرا "به واسطه زخم های تو شفا یافتیم." من از شما برای قلب مقدس شما که در حال حاضر سرشار از عشق، رحمت و شفا برای من و خانواده ام است سپاسگزارم. من قلبم را برای دریافت این شفا باز می کنم. عیسی، من به تو اعتماد دارم. 

حالا با آهنگ زیر از ته دل دعا کنید…

چشمانم را درست کن

چشمانم را به تو ثابت کن، چشمانم را به تو ثابت کن
چشمم را به تو دوخته (تکرار)
دوستت دارم

مرا به قلب خود هدایت کن، ایمانم را به تو کامل کن
راه را به من نشان بده
راه قلب تو، من به تو ایمان دارم
من به تو چشم دوخته ام

چشمانم را به تو ثابت کن، چشمانم را به تو ثابت کن
چشمم رو به تو دوخته
دوستت دارم

مرا به قلب خود هدایت کن، ایمانم را به تو کامل کن
راه را به من نشان بده
راه قلب تو، من به تو ایمان دارم
من به تو چشم دوخته ام

چشمانم را به تو ثابت کن، چشمانم را به تو ثابت کن
چشمم را به تو دوخته (تکرار)
دوستت دارم دوستت دارم

-مارک مالت، از مرا از دست من رهایی بخش، 1999©

خانواده و عمیق ترین زخم های ما

از طریق خانواده و به خصوص والدینمان که یاد می گیریم با دیگران پیوند برقرار کنیم، اعتماد کنیم، اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم و مهمتر از همه، رابطه خود را با خدا شکل دهیم.

اما اگر پیوند با والدین ما مختل شود یا حتی وجود نداشته باشد، نه تنها می تواند بر تصویر ما از خود، بلکه از پدر آسمانی تأثیر بگذارد. این واقعاً شگفت‌انگیز - و هشیارکننده - است که چقدر والدین، چه خوب و چه بد، بر فرزندان خود تأثیر می‌گذارند. رابطه پدر-مادر-فرزند، بالاخره، قرار است بازتابی قابل مشاهده از تثلیث مقدس باشد.

حتی در رحم، طرد شدن می تواند توسط روح نوزاد ما درک شود. اگر مادری زندگی در حال رشد در درون خود را رد کند و به خصوص اگر پس از تولد ادامه یابد. اگر او قادر به حضور ذهنی یا جسمی نبود؛ اگر او به فریادهای ما برای گرسنگی، عشق یا دلداری دادن ما در زمانی که بی‌عدالتی خواهر و برادرمان را احساس می‌کردیم پاسخ نمی‌داد، این پیوند شکسته می‌تواند فرد را ناامن کند، در جستجوی عشق، پذیرش و امنیت است که ابتدا باید از ما آموخت. مادران

در مورد یک پدر غایب، یا دو والدین شاغل هم همینطور. این تداخل پیوند ما با آنها می تواند ما را در آینده در زندگی با شک و تردید در مورد محبت و حضور خدا نسبت به خود رها کند و ناتوانی در پیوند با او ایجاد کند. گاهی اوقات ما به دنبال آن عشق بی قید و شرط در جای دیگری می گردیم. در مطالعه‌ای در دانمارک قابل توجه است که کسانی که تمایلات همجنس‌گرایانه داشتند اغلب از خانه‌هایی با والدین ناپایدار یا غایب می‌آمدند.[3]نتایج مطالعه:

• مردانی که با همجنسگرایی ازدواج می کنند به احتمال زیاد در خانواده ای با روابط ناپایدار والدین - به ویژه پدران غایب یا ناشناخته یا والدین مطلقه - تربیت شده اند.

• میزان ازدواج همجنسگرایان در بین زنانی که در دوران بلوغ مرگ مادرانه را تجربه کرده اند ، زنانی که مدت کوتاهی ازدواج والدین دارند و زنانی که مدت طولانی زندگی مشترک در غیاب مادر و پدر را دارند ، افزایش یافته است.

• زنان و مردان با "پدران ناشناخته" به طور قابل توجهی کمتر از همسن و سالان خود با پدران شناخته شده ازدواج می کنند.

• در مردانی که در دوران کودکی یا نوجوانی مرگ والدین را تجربه کرده اند ، میزان ازدواج دگرجنسگرایانه به طور قابل توجهی پایین تر از همسن و سالانی است که والدین هر دو در هجدهمین سالگرد تولدشان زنده بودند. 

• هرچه مدت ازدواج والدین کوتاهتر باشد ، احتمال ازدواج همجنسگرایانه بیشتر است.

• مردانی که والدین آنها قبل از تولد 6 سالگی خود طلاق گرفتند ، 39٪ بیشتر از همسن و سالهای ازدواج والدین دست نخورده احتمال ازدواج همجنسگرایانه داشتند.

ارجاع: "روابط خانوادگی دوران کودکی ازدواج های همجنسگرایانه و همجنسگرایان: یک مطالعه هم گروه ملی از دو میلیون دانمارکی ،”توسط مورتن فریش و آندرس هوید ؛ بایگانی رفتار جنسی 13 اکتبر 2006. برای مشاهده یافته های کامل ، به این قسمت بروید: http://www.narth.com/docs/influencing.html

بعداً در زندگی، چون در دوران کودکی خود نتوانستیم پیوندهای عاطفی سالم ایجاد کنیم، می‌توانیم تعطیل شویم، قلب‌هایمان را ببندیم، دیواری بسازیم و از ورود کسی جلوگیری کنیم. ما می‌توانیم با خود عهدهایی مانند «دیگر به کسی اجازه ورود نخواهم داد»، «من هرگز اجازه نمی‌دهم خودم آسیب‌پذیر باشم، «هیچ‌وقت دیگر کسی به من صدمه نمی‌زند» و غیره با خودمان بگذاریم و البته اینها برای خدا نیز صدق می‌کند. یا می‌توانیم با استفاده از چیزهای مادی، الکل، مواد مخدر، برخوردهای پوچ یا روابط وابسته، سعی کنیم خلأهای قلبمان یا ناتوانی‌هایمان در پیوند یا احساس وقار را کاهش دهیم. به عبارت دیگر، "در همه جاهای اشتباه به دنبال عشق می گردیم." یا سعی خواهیم کرد هدف و معنا را از طریق دستاوردها، موقعیت، موفقیت، ثروت و غیره پیدا کنیم - آن هویت دروغینی که دیروز از آن صحبت کردیم.

پدر

اما خدای پدر چگونه ما را دوست دارد؟

خداوند رئوف و بخشنده است، دیر خشمگین و سرشار از رحمت. او همیشه ایراد نخواهد گرفت. و تا ابد در خشم او پافشاری نکن. او با ما بر اساس عیب های ما رفتار نمی کند... تا آنجا که مشرق از مغرب دور است، گناهان ما را از ما دور می کند... او از آنچه آفریده شده ایم می داند. به یاد می آورد که ما خاک هستیم. (ر.ک. مزمور 103: 8-14)

آیا این تصویر شما از خداست؟ اگر نه، ممکن است با «زخم پدری» دست و پنجه نرم کنیم.

اگر پدران ما از نظر عاطفی دور بودند، دلسوزی نداشتند، یا زمان کمی را با ما سپری می کردند، ما اغلب می توانیم این را به خدا فرافکنی کنیم، بنابراین احساس می کنیم همه چیز در زندگی به ما بستگی دارد. یا اگر آنها مطالبه گر و خشن، سریع خشمگین و انتقادی بودند و انتظار چیزی کمتر از کمال نداشتند، در آن صورت ممکن است با این احساس بزرگ شویم که خدای پدر خطاها و ضعف ها را نمی بخشد و آماده است تا با ما مطابق با عیب های ما رفتار کند - خدایی. ترسیدن به جای دوست داشتن ممکن است دچار عقده حقارت شویم، اعتماد به نفس نداشته باشیم، احساس ترس از ریسک کنیم. یا اگر هیچ کاری که انجام دادید به اندازه کافی برای والدینتان خوب نبود، یا آنها به خواهر یا برادری لطف بیشتری نشان دادند، یا حتی هدایا و تلاش های شما را مسخره یا مسخره کردند، در این صورت می توانیم عمیقاً ناامن شویم، احساس زشتی، ناخواسته ای داشته باشیم و در تلاش باشیم. پیوندها و دوستی های جدید

باز هم، این نوع زخم ها می توانند به فرافکنی هایی روی خدا سرریز شوند. راز آشتی، به جای اینکه شروعی جدید باشد، به دریچه تسکینی برای منحرف کردن مجازات الهی تبدیل می شود - تا زمانی که دوباره گناه کنیم. اما این طرز فکر با مزمور 103 همخوانی ندارد، درست است؟

خداوند بهترین پدران است. او یک پدر کامل است. او شما را بدون قید و شرط دوست دارد، همانطور که هستید.

مرا رها نکن و رها مکن. خدایا کمکم کن! اگر چه پدر و مادر مرا ترک کنند، خداوند مرا خواهد پذیرفت. (مزمور 27:9-10)

از صدمه تا شفا

به یاد دارم سال‌ها پیش در یکی از هیئت‌های مذهبی، زمانی که با مردم برای شفا دعا می‌کردم، زنی در اواخر سی سالگی به من نزدیک شد. او با دردی که در چهره داشت، گفت که پدرش در دوران کودکی او را مورد آزار و اذیت قرار داده و او عمیقاً عصبانی است و نمی تواند او را ببخشد. بلافاصله تصویری به ذهنم رسید. به او گفتم: «تصور کن یک پسر بچه کوچک در گهواره خوابیده است. فرهای کوچک موهایش را ببینید، مشت های ریز گره کرده اش را در حالی که آرام می خوابد. اون پدرت بود...اما یه روز یکی اون بچه رو هم آزار داد و اون همون حرف رو برای تو تکرار کرد. آیا می توانی او را ببخشی؟» او به گریه افتاد، سپس من گریه کردم. ما در آغوش گرفتیم، و او ده‌ها سال درد را در حالی که من او را از طریق دعای بخشش هدایت می‌کردم، از خود بروز داد.

این برای کاهش تصمیماتی نیست که والدین ما گرفته اند یا وانمود کنیم که آنها مسئول تصمیمات خود نیستند. آن ها هستند. اما همانطور که قبلاً گفته شد، "آزار دادن به مردم به مردم صدمه می زند." ما به عنوان پدر و مادر، اغلب به روشی که پدر و مادر بوده ایم، تربیت می کنیم. در واقع، این اختلال می تواند نسلی باشد. جن گیر Msgr. استفن روستی می نویسد:

درست است که غسل ​​تعمید شخص را از لکه گناه اصلی پاک می کند. با این حال، تمام اثرات آن را از بین نمی برد. برای مثال، با وجود قدرت تعمید، رنج و مرگ به دلیل گناه اصلی در دنیای ما باقی می‌ماند. دیگران می آموزند که ما مقصر گناهان نسل های گذشته نیستیم. درست است. اما آثار گناهان آنها می تواند بر ما تأثیر بگذارد و می کند. به عنوان مثال، اگر پدر و مادرم هر دو معتاد به مواد مخدر بودند، من مسئول گناهان آنها نیستم. اما اثرات منفی بزرگ شدن در یک خانواده معتاد به مواد مخدر مطمئناً بر من تأثیر می گذارد. — «خاطرات جن گیر شماره 233: نفرین های نسلی؟»، 27 مارس 2023؛ catholicexorcism.org

بنابراین این خبر خوب است: عیسی می تواند شفا دهد تمام از این زخم ها مسئله این نیست که کسی را برای کمبودهایمان سرزنش کنیم، مثل والدینمان، یا اینکه قربانی باشیم. این به سادگی تشخیص این است که چگونه غفلت، فقدان عشق بی قید و شرط، احساس ناامنی، انتقاد، نادیده گرفتن و غیره به ما و توانایی ما برای بلوغ عاطفی و پیوند سالم آسیب رسانده است. اینها زخم هایی هستند که اگر با آنها روبرو نشده ایم باید درمان شوند. آنها می توانند در حال حاضر از نظر ازدواج و زندگی خانوادگی و توانایی شما در عشق ورزیدن و پیوند با همسر یا فرزندان خود یا ایجاد و حفظ روابط سالم روی شما تأثیر بگذارند.

اما ممکن است دیگران را نیز زخمی کرده باشیم، از جمله فرزندان خود، همسر و غیره. در جایی که داریم، ممکن است نیاز به بخشش داشته باشیم.

پس اگر هديه خود را به قربانگاه آوردي و در آنجا به ياد آوردي كه برادرت چيزي عليه تو دارد، هديه خود را در قربانگاه بگذار، ابتدا برو و با برادرت آشتي كن و سپس بيا و هديه خود را تقديم كن. (متی 5:21-23)

ممکن است همیشه محتاطانه یا حتی امکان پذیر نباشد که از دیگری طلب بخشش کنید، به خصوص اگر تماس خود را از دست داده باشید یا آنها را از دست داده باشید. فقط به روح القدس بگویید که از آسیبی که به بار آورده اید متاسف هستید و در صورت امکان فرصتی برای آشتی فراهم کنید و از طریق اعتراف به جبران (توبه) بپردازید.

آنچه در این خلوت شفابخش مهم است این است که همه چیز را به همراه داشته باشید این زخم های قلبت به نور تا عیسی آنها را با گرانبهاترین خون خود پاک کند.

اگر در نور راه برویم همانطور که او در نور است، آنگاه با یکدیگر شراکت داریم و خون پسرش عیسی ما را از هر گناهی پاک می کند. (اول یوحنا 1:5)

عیسی آمده است «تا به فقرا مژده دهد... تا اسیران را اعلام آزادی کند
و بینایی را به کوران بازگرداند تا مستضعفان را آزاد کند... به آنها گلدسته ای به جای خاکستر، روغن شادی به جای ماتم و ردای ستایش به جای روح ضعیف به آنها بدهم...» (لوقا 4: 18، اشعیا). 61:3). آیا او را باور می کنید؟ این را میخواهی؟

سپس در دفتر خود …

• خاطرات خوب دوران کودکی خود را هر چه که هستند یادداشت کنید. خدایا شکرت بابت این خاطرات و لحظات ارزشمند.
• از روح القدس بخواهید که هر خاطره ای را که نیاز به شفا دارد برای شما آشکار کند. پدر و مادر و تمام خانواده خود را به حضور عیسی بیاورید و هر یک از آنها را به خاطر هر راهی که به شما صدمه زده اند، ناامیدتان کرده اند یا در صورت لزوم دوستتان نداشته اند ببخشید.
• از عیسی بخواهید که شما را به خاطر هر راهی که به والدین و خانواده خود آنطور که باید دوست نداشته اید، احترام نکرده اید، یا به آنها خدمت نکرده اید، ببخشد. از خداوند بخواهید که آنها را برکت دهد و آنها را لمس کند و بین شما نور و شفا بیاورد.
• از هر عهد و پیمانی که داده اید پشیمان شوید، مانند «هرگز به کسی اجازه نمی دهم آنقدر به من صدمه بزند» یا «هیچ کس مرا دوست نخواهد داشت» یا «می خواهم بمیرم» یا «هرگز شفا نخواهم گرفت» و غیره. از روح القدس بخواهید که قلب شما را آزاد کند تا دوست داشته باشید و مورد محبت قرار بگیرید.

در پایان، تصور کنید که در برابر صلیب مسیح مصلوب شده با تمام خانواده خود ایستاده اید، و از عیسی بخواهید که رحمت را بر هر یک از اعضا جاری کند، و در حالی که با این آهنگ دعا می کنید، شجره خانواده شما را شفا دهد…

بگذار رحمت جاری شود

اینجا ایستاده، تو پسر من هستی، تنها پسر من
تو را به این چوب میخکوب کرده اند
اگر می توانستم تو را در آغوش می گرفتم… 

اما رحمت باید جاری شود، باید رها کنم
عشق تو باید جاری شود، باید همینطور باشد

تو را بی جان و بی حرکت نگه می دارم
وصیت نامه پدر
با این حال، این دست‌ها - می‌دانم که دوباره این کار را خواهند کرد
وقتی برخاستی

و رحمت جاری خواهد شد، باید رها کنم
عشق شما جاری خواهد شد، باید چنین باشد

اینجا ایستاده ام، عیسی من، دستت را دراز کن…
بگذار رحمت جاری شود، کمکم کن رها شوم
عشق تو باید جاری شود، من به تو نیاز دارم پروردگارا
بگذار رحمت جاری شود، کمکم کن رها شوم
من به تو نیاز دارم پروردگارا، من به تو نیاز دارم پروردگارا

-مارک مالت، از طریق چشمان او، 2004©

 

برای سفر با مارک در La حالا ورد,
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

هم اکنون در تلگرام کلیک:

مارک و "نشانه های زمان" روزانه را در MeWe دنبال کنید:


نوشته های مارک را اینجا دنبال کنید:

به موارد زیر گوش دهید:


 

 

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع
1 مزمور 139: 7
2 مت 28: 20
3 نتایج مطالعه:

• مردانی که با همجنسگرایی ازدواج می کنند به احتمال زیاد در خانواده ای با روابط ناپایدار والدین - به ویژه پدران غایب یا ناشناخته یا والدین مطلقه - تربیت شده اند.

• میزان ازدواج همجنسگرایان در بین زنانی که در دوران بلوغ مرگ مادرانه را تجربه کرده اند ، زنانی که مدت کوتاهی ازدواج والدین دارند و زنانی که مدت طولانی زندگی مشترک در غیاب مادر و پدر را دارند ، افزایش یافته است.

• زنان و مردان با "پدران ناشناخته" به طور قابل توجهی کمتر از همسن و سالان خود با پدران شناخته شده ازدواج می کنند.

• در مردانی که در دوران کودکی یا نوجوانی مرگ والدین را تجربه کرده اند ، میزان ازدواج دگرجنسگرایانه به طور قابل توجهی پایین تر از همسن و سالانی است که والدین هر دو در هجدهمین سالگرد تولدشان زنده بودند. 

• هرچه مدت ازدواج والدین کوتاهتر باشد ، احتمال ازدواج همجنسگرایانه بیشتر است.

• مردانی که والدین آنها قبل از تولد 6 سالگی خود طلاق گرفتند ، 39٪ بیشتر از همسن و سالهای ازدواج والدین دست نخورده احتمال ازدواج همجنسگرایانه داشتند.

ارجاع: "روابط خانوادگی دوران کودکی ازدواج های همجنسگرایانه و همجنسگرایان: یک مطالعه هم گروه ملی از دو میلیون دانمارکی ،”توسط مورتن فریش و آندرس هوید ؛ بایگانی رفتار جنسی 13 اکتبر 2006. برای مشاهده یافته های کامل ، به این قسمت بروید: http://www.narth.com/docs/influencing.html

نوشته شده در صفحه اصلی, خلوت شفا.