جنسیت و آزادی انسانی - قسمت اول

در مبانی جنسیت

 

امروز یک بحران کامل وجود دارد - یک بحران در جنسیت انسانی. این به دنبال نسلی دنبال می شود که تقریباً کاملاً در مورد حقیقت ، زیبایی و خوبی بدن ما و عملکردهای خداپسندانه آنها کاتنیک نشده است. مجموعه نوشته های زیر یک بحث صریح است در مورد موضوعی که سوالات مربوط به آن را پوشش می دهد اشکال جایگزین ازدواج ، استمنا، ، لواط ، رابطه جنسی دهانی و غیره زیرا جهان هر روز در رادیو ، تلویزیون و اینترنت در حال بحث در مورد این موضوعات است. آیا کلیسا در این زمینه حرفی برای گفتن ندارد؟ چگونه پاسخ می دهیم؟ در واقع ، او این کار را می کند - او حرف زیبایی برای گفتن دارد.

عیسی گفت: "حقیقت شما را آزاد خواهد کرد." شاید این واقعیت بیش از موضوعات مربوط به جنسیت انسان نباشد. این مجموعه برای خوانندگان بالغ توصیه می شود… اولین بار در ژوئن 2015 منتشر شد. 

 

زندگي كردن در مزرعه ، باروری زندگی در همه جا وجود دارد. در هر روز مشخص ، می توانید از پشت در خارج شوید و ببینید که اسب ها یا گاوها جفت می شوند ، گربه ها برای یک شریک زندگی خرناس می کنند ، گرده هایی از درخت صنوبر می وزد یا زنبورهای عسل در حال گرده افشانی گل ها هستند. انگیزه ایجاد زندگی در هر موجود زنده ای نوشته شده است. در حقیقت ، در بیشتر پادشاهی حیوانات و گیاهان ، موجودات و ارگانیسم ها ، به عنوان مثال ، برای تولید مثل ، تکثیر و انجام دوباره همه چیز سال دیگر وجود دارند. رابطه جنسی بخشی جدایی ناپذیر و زیبا از خلقت است. این یک معجزه زنده است روز به روز ، همانطور که ما شاهد "کلمه" قدرتمند در طلوع آفرینش هستیم که در سراسر جهان موج می زند:

... بگذارید آنها روی زمین فراوان باشند ، و حاصلخیز باشند و روی آن تکثیر شوند. (جن 1:17)

 

قانون زندگی

خداوند پس از خلق جهان و پر کردن آن از زندگی ، گفت که او کار بزرگتری نیز انجام خواهد داد. و این ایجاد چیزی است ، یا بهتر بگوییم ، کسی که در چهره او ساخته شده است.

خداوند بشریت را به شکل خود آفرید. آنها را به تصویر خدا آفرید. زن و مرد آنها را آفرید. (جن 1:27)

مانند بقیه خلقت ، نژاد بشر مطابق با "ریتم طبیعت" با دستور "بارور و تکثیر" اما با افزودن به "پر کردن زمین و تسلیمش کن [1]Gen 1: 28 بشریت ، که در ذات خداوند شریک است ، به عنوان سرپرست و استاد بر همه آفرینش ها تعیین شده بود - و این تسلط شامل بدن آفریده شده خود او نیز می شود.

بدن او برای چه منظور شده بود؟ به بارور و تکثیر شود. واضح است که دستگاه تناسلی ما به تنهایی حقیقتی را تحمل می کنند. این بدان معناست که "قانون طبیعی" در خلقت نوشته شده است ، که در بدن ما نوشته شده است.

قانون طبیعی چیزی نیست جز نور فهمی که خداوند در ما قرار داده است. از طریق آن می دانیم که چه کاری باید انجام دهیم و از چه چیزی باید خودداری کنیم. خداوند این نور یا قانون را در خلقت قرار داده است. -کاتکایسم کلیسای کاتولیک ، ن. 1955

و این قانون می گوید که رابطه جنسی ما برای تولید مثل بسیار مهم است. یک مرد بذر تولید می کند. یک زن تخمک تولید می کند ؛ و هنگامی که متحد باشند ، زن و مرد یک ویژگی منحصر به فرد تولید می کنند زندگی. بنابراین ، قانون طبیعی

حکم می کند که اندام های جنسی ما برای تولید مثل زندگی طراحی شده اند. این یک قانون ساده است که به طور کلی در تمام دوران آفرینش الگو گرفته و انسان نیز از آن مستثنی نیست.

با این حال ، اگر حیوانات و حیوانات گیاهی از قوانینی که بر اساس آن اداره می شوند سرپیچی کنند چه اتفاقی می افتد؟ اگر آنها دیگر از غرایز هدایت شده خود پیروی نکنند چه؟ چه اتفاقی برای آن گونه ها خواهد افتاد؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر ماه از مدار خود به دور زمین و زمین به دور خورشید پیروی کند؟ چه عواقبی رخ می دهد؟ واضح است که وجود آن گونه ها را به خطر می اندازد. این زندگی روی زمین را به خطر می اندازد. "هماهنگی" خلقت شکسته خواهد شد.

به همین ترتیب ، اگر چه اتفاقی بیفتد مرد و زن دیگر از پیروی از قوانین طبیعی که در بدن خودشان نوشته شده است ، دست کشید؟ چه اتفاقی می افتد اگر آنها به طور عمدی در این عملکردها دخالت کنند؟ عواقب مشابه خواهد بود: وقفه در هارمونی که بی نظمی به همراه می آورد ، زندگی را نفی می کند و حتی باعث مرگ می شود.

 

بیشتر از یک خلاقیت

تا این لحظه ، من فقط زن و مرد را به عنوان اساساً گونه دیگری خطاب کرده ام. اما ما می دانیم که زن و مرد چیزی فراتر از یک "حیوان" صرف ، بیش از "محصول جانبی تکامل" هستند. [2]شرح شگفت انگیز چارلی جانستون در مورد تقلب داروینیسم را بخوانید: "واقعیت یک چیز سرسخت است"

انسان یک اتم گمشده در یک جهان تصادفی نیست: او مخلوق خداوندی است که خداوند او را برگزید تا از نفسی جاودانه برخوردار شود و همیشه او را دوست داشته است. اگر انسان صرفاً ثمره تصادف یا ضرورت بود ، یا اگر مجبور بود آرزوهای خود را تا افق محدود جهانی که در آن زندگی می کند پایین بیاورد ، اگر همه واقعیت ها صرفاً تاریخ و فرهنگ بود و انسان ماهیتی نداشت که در یک زندگی ماورا طبیعی از خود فراتر رود ، در این صورت می توان از رشد ، یا تکامل صحبت کرد ، اما نه از توسعه.-POPE BENEDICT XVI ، Caritas در Veritate، شماره 29

باز هم این است که بگوییم زن و مرد "به شکل خدا" ساخته شده اند. بر خلاف حیوانات ، به انسان داده شده است روح که او خودش ایجاد نکرده و نمی تواند ایجاد کند زیرا روح "اصل معنوی" است [3]CCC ، ن. 363 از انسان

... هر روح معنوی بلافاصله توسط خدا ایجاد می شود - توسط والدین "تولید" نمی شود ... -CCC ، ن. 365

روح ما همان چیزی است که ما را از همه آفرینش ها متمایز می کند: یعنی ما نیز هستیم موجودات معنوی. طبق کاتکیسم ، "وحدت روح و بدن چنان عمیق است که شخص باید روح را "فرم" بدن ... اتحاد آنها یک ماهیت واحد را تشکیل می دهد. " [4]CCC ، ن. 365 دلیل اینکه ما به این ترتیب خلق شده ایم ، موهبت محض است: خداوند ما را در تصویر خود برای خود آفرید تا بتوانیم در عشق او شریک باشیم. بنابراین ، "از بین همه موجودات مشهود ، فقط انسان" قادر است خالق خود را بشناسد و دوست داشته باشد. " [5]CCC ، ن. 356

بنابراین ، جنسیت ما "الهیات" به خود می گیرد. چرا؟ زیرا اگر ما "به تصویر خدا" آفریده شده باشیم ، و روح و جسم ما شکل بگیرد تنها طبیعت ، سپس بدن ما بخشی از انعکاس "تصویر خدا" است. این "الهیات" به همان اندازه "قانون طبیعی" که در بالا توضیح داده شد مهم است و در واقع از آن سرچشمه می گیرد. در حالی که قانون طبیعی عملکرد کاملاً بیولوژیکی رابطه جنسی انسان ما و تا حدودی رابطه ما با یکدیگر را آگاه می کند (یعنی یک عضو مرد برای عضوی از ماده طراحی شده است و بنابراین اساس رابطه بین دو جنس است) ، بدن ما اهمیت معنوی آنها را توضیح می دهد (و بنابراین ماهیت رابطه بین دو جنس). بنابراین ، الهیات و قانون طبیعی حاکم بر بدن ما نیز "یک" است. وقتی این را فهمیدیم ، آنگاه می توانیم فعالیتهای جنسی را به دسته های اخلاقی درست و غلط تقسیم کنیم. این امر ضروری است زیرا خلاف قانون طبیعی این است که یک هماهنگی را در درون خود و با خدا از بین ببریم که نتیجه دیگری جز از دست دادن آرامش درونی نخواهد داشت ، که به نوبه خود منجر به قطع هماهنگی با یکدیگر می شود. [6]قس آیا آنها را برای مردگان می گذاری؟

 

الهیات بدن

با بازگشت دوباره به پیدایش ، توجه داشته باشید که آن را می گوید هر دو مرد و زن:

خداوند بشریت را به شکل خود آفرید. آنها را به تصویر خدا آفرید. زن و مرد آنها را آفرید. (جن 1:27)

یعنی ، "مرد" و "زن" با هم تصویر خدا را نشان می دهند.

اگرچه زن و مرد بخشی از آفرینش هستند ، اما ما جدا می شویم زیرا زن و مرد ، با هم ، او را تشکیل می دهند بسیار تصویر نه تنها مرد به عنوان چنین ، نه تنها زن به عنوان اینها ، بلکه زن و مرد ، به عنوان یک زن و شوهر ، تصویر خدا هستند. تفاوت بین آنها مسئله تضاد یا تبعیت نیست ، بلکه به جای ارتباط و نسل ، همیشه در تصویر و شباهت خداست. - POPE FRANCIS ، رم ، 15 آوریل 2015 ؛ LifeSiteNews.com

بنابراین ، "کمالات" مربوط به زن و مرد منعکس کننده چیزی از کمال بیکران خداوند است ... نه این که خداوند آنها را نیمه کاره و ناقص رها کرده است: اجتماع افراد… برابر با اشخاص… و ​​مکمل به عنوان مردانه و زنانه. ’ [7]CCC ، n 370 ، 372 در این مکمل ها است که ما الهیات را در ذات جنسی خود کشف می کنیم.

اگر ما "به تصویر خدا" ساخته شده باشیم ، این بدان معناست که ما در سیمای سه شخص تثلیث مقدس ساخته شده ایم: پدر ، پسر و روح القدس. اما چگونه این ترجمه فقط می تواند باشد دو افراد - زن و مرد؟ پاسخ در مکاشفه نهفته است خدا عشق است. همانطور که Karol Wojtyla (جان پل دوم) نوشت:

خدا در زندگی باطن خود یک الوهیت واحد است. این عشق به عنوان یک ارتباط غیرقابل درمان با افراد آشکار می شود. -Valutazioni su Max Scheler in Metafisica della persona، پ. 391-392؛ به نقل از در عفت زناشویی در پاپ ووتیلا توسط Ailbe M. O'Reilly ، ص. 86

عشق ، به عنوان ذات الهی ، چنین بیان می شود:

پدری که به دنیا می آورد پسری را متولد می کند و پسر پدر را با عشقی که با پدرش یکسان است دوست دارد ... اما رضایت متقابل آنها ، عشق متقابل آنها از آنها و از آنها ناشی می شود به عنوان یک فرد: پدر و پسر روح عاشقانه را با آنها "پراکنده" می کنند. - پاپ JOHN PAUL II ، نقل شده در عفت زناشویی در پاپ ووتیلا توسط Ailbe M. O'Reilly ، ص. 86

از عشق پدر و پسر شخص سوم ، روح القدس حاصل می شود. بنابراین ، زن و مرد ، ساخته شده در تصویر خدا ، همچنین این ذات الهی را از طریق جسم و روح منعکس می کند (از آنجا که آنها یک طبیعت را تشکیل می دهند): زن و مرد کاملاً یکدیگر ، جسم و روح را دوست دارند ، که از این رو است عشق متقابل شخص ثالثی را پیش می برد: یک کودک. علاوه بر این ، جنسیت ما ، بیان شده در ازدواج- که بازتاب یگانگی و وحدت خداوند است - الگویی از زندگی درونی ترینیتی است.

در واقع ، این پیوند بین زن و مرد چنان عمیق است که کتاب مقدس می گوید ، "هر دو آنها یک گوشت می شوند." [8]Gen 2: 24 از طریق رابطه جنسی ، بدن آنها واقعاً "یک" می شود ، همانطور که بود. و این وحدت تا روح گسترش می یابد. همانطور که سنت پل می نویسد:

... آیا نمی دانید هرکسی که خودش را به یک روسپی بپیوندد با او یک بدن می شود؟ برای "این دو ،" می گوید ، "یک گوشت می شوند." (اول قران 1:6)

بنابراین ، ما اساس را برای تک همسری: پیوند زناشویی با دیگری. این اتحادیه همان چیزی است که "ازدواج" نامیده می شود. این انحصار در این واقعیت بنا نهاده شده است دو تا یکی شدن. پس آن "پیمان" را بشکنید -2-باید-شود-یکشکستن پیوندی است که بین زن و مرد رخ می دهد و عمیق تر از پوست و استخوان است - به قلب و روح می رسد. هیچ کتابی از الهیات یا قانون شرعی لازم نیست که زن یا مرد عمق خیانت را که با قطع آن پیوند رخ می دهد ، درک کنند. زیرا این قانونی است که در صورت شکستن ، قلب را می شکند.

سرانجام ، ایجاد افراد دیگر در این پیوند زناشویی جامعه جدیدی به نام "خانواده" ایجاد می کند. و بدین ترتیب یک سلول منحصر به فرد و بی بدیل در تداوم نژاد بشر شکل گرفته است.

بنابراین ، تعریف ازدواج هم از قانون طبیعی و هم از الهیات بدن ناشی می شود. ازدواج قبل از تاریخ ایالت است ، توسط دولت تعریف نشده است ، و همچنین نمی تواند باشد، از آنجا که از نظمی که خود خدا از همان ابتدا تأسیس کرده است ، حاصل می شود. [9]رجوع کنید به جن 1: 1؛ 23-25 بنابراین دادگاه های عالی در سراسر جهان فقط یک وظیفه در این زمینه دارند: رد هرگونه تعریف مجدد از آنچه که نمی تواند دوباره تعریف شود.

در بخش بعدی ، ما با تأمل در نیاز به اخلاق یا یک "قانون اخلاقی" از قانون طبیعی ، فکر خود را ادامه می دهیم بالفعل یکی ایجاد می کند.

 

خواندن مرتبط

 

 

با تشکر از شما برای حمایت از این وزارتخانه تمام وقت.

اشتراک

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع
1 Gen 1: 28
2 شرح شگفت انگیز چارلی جانستون در مورد تقلب داروینیسم را بخوانید: "واقعیت یک چیز سرسخت است"
3 CCC ، ن. 363
4 CCC ، ن. 365
5 CCC ، ن. 356
6 قس آیا آنها را برای مردگان می گذاری؟
7 CCC ، n 370 ، 372
8 Gen 2: 24
9 رجوع کنید به جن 1: 1؛ 23-25
نوشته شده در صفحه اصلی, ایمان و اخلاق, جنسیت و آزادی انسان و برچسب , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , .

نظرات بسته شده است.