مامان

مامان پرستیFrancisco de Zurbaran (1598-1664)

 

او حضور ملموس بود ، صدای او در حالی که در قلب من صحبت می کرد پس از دریافت مقدس مقدس در مراسم ماس بود. روز بعد بعد از کنفرانس شعله عشق در فیلادلفیا بود که من در یک اتاق پر از صحبت در مورد نیاز به اعتماد کامل به مريم. اما هنگامی که بعد از ارتباط زانو می زدم ، و در حال تعمید درباره صلیب معلق که بر روی حرم معلق آویخته شده بود ، در مورد معنای "تقدیس" خود برای مریم فکر کردم. "اینکه من خودم را کاملاً به مری بدهم یعنی چه؟ چگونه می توان همه کالاهای گذشته و حال خود را به مادر تقدیم کرد؟ واقعن معنیش چی میشه؟ چه کلمات مناسبی هستند وقتی احساس ناتوانی می کنم؟ "

در همان لحظه بود که احساس کردم صدایی نامفهوم در قلبم صحبت می کند.

هنگامی که یک نوزاد کوچک برای مادر خود فریاد می زند ، نه کلمات واضح را بیان می کند و نه خود را کاملاً بیان می کند. اما گریه کودک کافی است و مادر سریع می آید ، او را برمی دارد و روی پستانش می بندد. بنابراین ، فرزندم ، کافی است به سادگی "مادر" را فریاد بزنم و من به شما می آیم ، شما را به سینه رحمت محکم می کنم ، و لطف های مورد نیاز شما را به شما می دهم. این ، در ساده ترین شکل ، تقدیس برای من است.

از آن زمان به بعد ، این کلمات رابطه من و مری را دگرگون کردند. از آنجا که من غالباً در موقعیت هایی قرار گرفته ام که نمی توانم دعا کنم ، نمی توانم قدرتی پیدا کنم که کلمات صحیح را کنار هم بیاورم و بنابراین می گویم: "مادر! و او می آید. من می دانم که او می آید ، زیرا او مادر خوبی است که هر وقت فرزندانش تماس گرفتند به سوی فرزندانش فرار می کند. من می گویم "می دود" ، اما او برای شروع هرگز دور نیست.

همانطور که در مورد این تصویر عمیق مادرانه ، که به اعماق وجودم نفوذ کرده بود ، تأمل می کردم ، احساس کردم پروردگار ما این کلمات را اضافه می کند:

پس به هر آنچه او به شما می گوید توجه کنید.

یعنی مادر ما منفعل نیست. او نه غرور ما را شلاق می زند و نه منافع ما را سکته می کند. بلکه او ما را در آغوش خود جمع می کند تا ما را به خود نزدیک کند بره-مریم-نگهدارنده-برهعیسی ، برای تقویت ما برای تبدیل شدن به حواریون بهتر ، پرورش دادن ما برای مقدس تر شدن. بنابراین ، پس از اینکه مادر را فریاد زدیم ، در نتیجه "خود را" به "پر فضل" متصل کردیم ، پس باید به خرد ، تعالیم و راهنمایی های او گوش فرا دهیم. چطور؟ خوب ، به همین دلیل دیروز گفتم که باید دعا کردن ، دعا کردن ، دعا کردن. زیرا در دعا است که یاد می گیریم صدای چوپان خوب را بشنویم ، خواه او مستقیماً با قلب ما صحبت کند ، از طریق مادرش یا از طریق روح یا شرایط دیگری. بنابراین ، ما باید در بخش ثبت نام کنیم مدرسه نماز بنابراین می توانیم یاد بگیریم که مطیع و پذیرای فضل باشیم. به این ترتیب ، بانوی ما نه تنها می تواند از ما پرستاری کند ، بلکه ما را به قد و قامت کامل مسیح ، تا بلوغ کامل به عنوان مسیحی ، تربیت می کند. [1]ج. اف 4:13

با تشبیه ، دوباره اینجا یادآوری می کنم که ، چندین سال پیش ، اولین تقدیس خود را به بانوی ما پس از سی و سه روز آمادگی انجام دادم. این در یک کلیسای کوچک کانادایی بود که چندین سال قبل با همسرم ازدواج کردیم. من می خواستم نشانه کوچکی از عشقم به مادرمان داشته باشم ، و به همین خاطر وارد داروخانه محلی شدم. آنچه آنها داشتند این میخک های نسبتاً رقت انگیز بودند. "متاسفم ، مادر ، اما این بهترین چیزی است که باید به شما بدهم." آنها را به كلیسا رساندم ، آنها را در كنار مجسمه او قرار دادم و تقدیس خود را انجام دادم.

عصر همان روز ، ما در مراسم مراقبت شنبه شب شرکت کردیم. وقتی به کلیسا رسیدیم ، نگاهی به سمت مجسمه انداختم تا ببینم گلهای من هنوز آنجا هستند. نبودند من فهمیدم که سرایدار احتمالاً یک نگاه به آنها انداخت و آنها را دور انداخت! اما وقتی به طرف دیگر حرم مقدس که مجسمه عیسی در آن قرار داشت نگاه کردم ، میخک های من کاملاً در گلدان چیده شده بودند! در واقع ، آنها با "نفس کودک" تزئین شده بودند ، که در گلهایی که من خریداری کردم وجود نداشت. بلافاصله ، در روحم فهمیدم: کی میخکما خودمان را به مریم می سپاریم به گونه ای که عیسی تمام زندگی خود را به او سپرد ، او ما را همانطور که هستیم می برد - کوچک و درمانده ، گناهکار و شکسته - و در مکتب عشق خود ، ما را کپی می کند از خودش. چندین سال بعد ، این کلمات را خواندم که بانوی ما با پدر لوسیا از فاطمه گفت:

او می خواهد در جهان ارادت خود را به قلب مطهر من ثابت کند. من به کسانی که آن را در آغوش می کشند وعده نجات می دهم ، و آن روح ها مانند گلهایی که من برای آراستن تاج و تخت او قرار داده ام ، مورد محبت خداوند قرار خواهند گرفت. - مادر مبارک به پدر لوسیای فاطیما. این آخرین خط: "گلها" در روایتهای قبلی ظواهر لوسیا آمده است. فاطیما در کلمات خود لوسیا: خاطرات خواهر لوسیا، لوئیس کندور ، SVD ، ص ، 187 ، پاورقی 14.

مری یک مادر است ، و ما فرزندان او هستیم - یکی در زیر صلیب به یکدیگر داده شده است. عیسی امروز به من و تو می گوید:

ببین مادرت (یوحنا 19:27)

گاهی اوقات ، تنها کاری که می توانیم در آن لحظه ها انجام دهیم - به خصوص هنگامی که مقابل صلیب های خود ایستاده ایم - این است که بگوییم "مادر" ، و او را به قلب خود بکشیم ... همانطور که او ما را در آغوش خود می گیرد.

از همان ساعت شاگرد او را به خانه خود برد. (یوحنا 19:29)

من خودم را با چیزهای خیلی بزرگ و خیلی شگفت انگیز مشغول نمی کنم. اما روحم را آرام و آرام کرده ام ، مانند کودکی که در سینه مادرش ساکت است. روح من مانند کودکی است که ساکت است. (مزمور 131: 1-2)

 

 

 لطفا توجه داشته باشید: اشتراک بسیاری از خوانندگان در این لیست پستی لغو می شود بدون اینکه بخواهند عضو شوند. لطفاً ارائه دهنده خدمات اینترنت خود را بنویسید و از آنها بخواهید که همه ایمیل های ایمیل را در "لیست سفید" قرار دهند markmallett.com. برای اطمینان از دسترسی به هر نوشتاری ، می توانید به سادگی هر روز این وب سایت را علامت گذاری کنید و از آن بازدید کنید. روزنامه دیلی ژورنال را در اینجا علامت گذاری کنید:
https://www.markmallett.com/blog/category/daily-journal/

 

از دهم و دعای شما متشکرم -
هر دو بسیار مورد نیاز است. 

 

برای سفر با مارک در La حالا ورد,
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

بنر NowWord

 

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع
1 ج. اف 4:13
نوشته شده در صفحه اصلی, MARY.

نظرات بسته شده است.