اندازه گیری خدا

 

IN یک ملحد به من گفت:

اگر شواهد کافی به من نشان داده شود ، من از فردا شاهد عیسی مسیح می شوم. من نمی دانم که این شواهد چه می تواند باشد ، اما من مطمئن هستم که یک خدای قدرتمند و آگاه مانند یهوه می داند چه کاری طول می کشد تا من باور کنم. بنابراین این بدان معناست که یهوه نباید بخواهد من ایمان بیاورم (حداقل در این زمان) ، در غیر این صورت یهوه می تواند شواهد را به من نشان دهد

آیا این است که خدا نمی خواهد این ملحد در این زمان ایمان بیاورد ، یا این که این ملحد آماده ایمان به خدا نیست؟ یعنی آیا او اصول "روش علمی" را در مورد خود خالق به کار می برد؟

 

علوم در مقابل دین؟

ملحد ، ریچارد داوکینز ، اخیراً در مورد "علم در برابر دین" نوشت. این کلمات برای مسیحیان یک تناقض است. منافاتی بین علم و دین وجود ندارد ، به شرطی که علم با فروتنی محدودیت های خود و همچنین مرزهای اخلاقی را تشخیص دهد. به همین ترتیب ، ممکن است اضافه کنم ، دین همچنین باید تشخیص دهد که همه چیز در کتاب مقدس نباید تحت اللفظی قرار گیرد ، و علم همچنان درک عمیق تری از آفرینش برای ما دارد. نمونه موردی: تلسکوپ هابل شگفتی هایی را برای ما آشکار کرده است که صدها نسل قبل از ما هرگز ممکن فکر نمی کردند.

در نتیجه ، تحقیق روشمند در همه شاخه های دانش ، به شرط آنکه به روشی کاملاً علمی انجام شود و قوانین اخلاقی را نادیده نگیرد ، هرگز نمی تواند با ایمان منافات داشته باشد ، زیرا چیزهای دنیا و چیزهای ایمانی از همین امر ناشی می شود خداوند. -کتک زدن کلیسای کاتولیک، ن. 159

علم درباره جهانی که خدا آفریده است به ما می گوید. اما آیا علم می تواند درباره خود خدا به ما بگوید؟

 

اندازه گیری خدا

وقتی دانشمندی دما را اندازه می گیرد ، از دستگاه حرارتی استفاده می کند. وقتی اندازه را اندازه گرفت ، ممکن است از کولیس استفاده کند و غیره. اما چگونه یک شخص "خدا را اندازه گیری" می کند تا نیاز ملحد به اثبات اثبات وجود او را برآورده کند (از آنجا که همانطور که در کنایه دردناک، ترتیب خلقت ، معجزات ، نبوت و ... برای او معنایی ندارد)؟ دانشمند برای اندازه گیری دما بیش از اندازه گیری اندازه دماسنج از کولیس استفاده نمی کند. ابزارهای مناسب باید برای تولید شواهد درست. وقتی صحبت از خدا می شود که کیست روح، ابزار تولید مدارک الهی کولیس یا دماسنج نیست. چگونه می توانند باشند؟

اکنون ، ملحد نمی تواند به سادگی بگوید ، "خوب ، به همین دلیل است که خدایی وجود ندارد." به عنوان مثال ، عشق. وقتی یک ملحد گفت که دیگری را دوست دارد ، از او بخواهید "ثابت کند". اما عشق را نمی توان اندازه گیری ، توزین ، سوراخ کرد و یا تحریک کرد ، پس چگونه عشق می تواند وجود داشته باشد؟ و با این حال ، ملحد عاشق می گوید: "تنها چیزی که می دانم این است که او را دوست دارم. من این را با تمام وجود می دانم. " او ممکن است به عنوان شواهدی از عشق خود اعمال مهربانی ، خدمت یا اشتیاق خود را ادعا کند. اما این نشانه های ظاهری در بین کسانی که به خدا وقف دارند و توسط انجیل زندگی می کنند وجود دارد - نشانه هایی که نه تنها افراد بلکه کل ملت ها را متحول کرده است. با این حال ، ملحد این موارد را به عنوان مدرکی در مورد خداوند کنار می گذارد. بنابراین ، یک ملحد نمی تواند اثبات کند که عشق او نیز وجود دارد. به سادگی هیچ ابزاری برای اندازه گیری آن وجود ندارد.

همچنین ، صفات دیگری از انسان نیز وجود دارد که دانش قادر به توضیح کامل آنها نیست:

تکامل نمی تواند رشد اراده آزاد ، اخلاق یا وجدان را توضیح دهد. هیچ مدرکی برای رشد تدریجی این خصوصیات انسانی وجود ندارد - هیچ اخلاقی جزئی در شامپانزه ها وجود ندارد. بدیهی است که انسانها از مجموع نیروهای تکاملی و مواد اولیه ای که برای ایجاد آنها ترکیب شده اند ، بیشتر هستند. بابی جیندال ، خدایان الحاد ، کاتولیک دات کام

بنابراین وقتی صحبت از خدا می شود ، باید از ابزار مناسب برای "اندازه گیری" او استفاده کرد.

 

انتخاب ابزارهای مناسب

اول از همه ، همانطور که در علم می داند ، ملحد باید ماهیت موضوعی را که "مطالعه" آن را دنبال می کند ، درک کند. خدای مسیحی خورشید یا گاو نر یا گوساله مذاب نیست. او خالق روح.ملحد باید ریشه های انسان شناسی مردان را نیز در نظر بگیرد:

از بسیاری جهات ، در طول تاریخ تا به امروز ، مردان در اعتقادات و رفتارهای دینی خود به جستجوی خدا ابراز داشته اند: در دعاها ، فداکاری ها ، مناسک ، مراقبه ها و موارد دیگر. این اشکال بیان مذهبی ، با وجود ابهاماتی که اغلب با خود به همراه می آورند ، چنان جهانی هستند که به خوبی می توان انسان را a نامید موجود مذهبی. -CCC، ن. 28

انسان موجودی مذهبی است ، اما در عین حال موجودی باهوش است که قادر است با نور طبیعی عقل ، خدا را با اطمینان از جهان خلقت بشناسد. این ، زیرا او "به تصویر خدا" ساخته شده است.

با این وجود ، در شرایط تاریخی که در آن قرار دارد ، انسان برای شناختن خدا فقط با توجه به عقل ، مشکلات زیادی را تجربه می کند ... بسیاری وجود دارد موانعی که مانع استفاده منطقی و موثر از این دانشکده ذاتی می شود. زیرا حقایق مربوط به روابط بین خدا و انسان کاملاً از مرتبه قابل مشاهده امور فراتر می روند و اگر به عمل انسان تبدیل شوند و بر آن تأثیر بگذارند ، خود را تسلیم و تسلیم می کنند. ذهن انسان ، به نوبه خود ، در دستیابی به چنین حقایقی نه تنها در اثر تأثیر حواس و تخیل ، بلکه در اثر اشتهای بی نظمی که از پیامدهای گناه اصلی است ، دچار مشکل می شود. بنابراین اتفاق می افتد که مردان در چنین مسائلی به راحتی خود را متقاعد می کنند آنچه را که دوست ندارند درست باشد نادرست یا حداقل تردیدآمیز است. -CCC، ن. 37

در این بخش بینشی از Catechism ، ابزارهای "اندازه گیری خدا" آشکار شده است. از آنجا که ما طبیعتی سقوط کرده و مستعد شک و انکار داریم ، روح در جستجوی خدا "تسلیم خود و فرتوت" است. در یک کلمه، ایمان. کتاب مقدس اینگونه بیان می کند:

… بدون ایمان ، رضایت او غیرممکن است ، زیرا هر کسی که به خدا نزدیک شود باید باور کند که او وجود دارد و به کسانی که به دنبال او هستند پاداش می دهد. (هبر 11: 6)

 

استفاده از ابزارها

حالا ممکن است ملحد بگوید: "یک لحظه صبر کنید. من کار را انجام ندهید ایمان داشته باش که خدا وجود دارد ، پس چگونه می توانم با ایمان به او نزدیک شوم؟ "

اولین چیز این است که بفهمیم زخم گناه چقدر برای طبیعت انسان وحشتناک است (و مطمئناً ملحد اذعان می کند که انسان قادر به وحشت است). گناه اصلی فقط یک لغزش ناخوشایند در رادار تاریخی بشر نیست. گناه چنان مرگ را در انسان ایجاد کرد که ارتباط با خدا قطع شد. اولین گناه آدم و حوا یک قطعه میوه را نمی دزدید. این یک کمبود مطلق بود اعتماد در پدرشان آنچه می گویم این است که حتی مسیحی در بعضی مواقع ، علی رغم ایمان بنیادی به خدا ، مانند توماس شک می کند. ما شک داریم زیرا نه تنها آنچه خدا در زندگی ما انجام داده است فراموش می کنیم ، بلکه مداخلات قدرتمندانه خدا را در طول تاریخ بشر فراموش می کنیم (یا نسبت به آنها بی اطلاع هستیم). ما شک داریم چون ضعیف هستیم. به راستی ، اگر قرار بود خداوند در برابر بشر در جسم ظاهر شود ، ما او را دوباره از صلیب مصلوب می کنیم. چرا؟ زیرا ما از طریق ایمان و نه با بینایی توسط فیض نجات می یابیم بله ، طبیعت افتاده است که ضعیف (نگاه کنید به چرا ایمان؟) این واقعیت که حتی مسیحی مجبور است گاهی ایمان خود را تجدید کند اثبات عدم حضور خدا نیست بلکه وجود گناه و ضعف است. بنابراین ، تنها راه نزدیک شدن به خدا ایمان است -اعتماد.

این یعنی چی؟ باز هم باید از ابزار مناسب استفاده کرد. این به معنای نزدیک شدن به او است به روشی که به ما نشان داده است:

... مگر اینکه بچرخید و مانند کودکان نشوید ، به پادشاهی آسمان وارد نخواهید شد ... او را کسانی می یابند که او را امتحان نمی کنند ، و خود را به کسانی نشان می دهد که به او ایمان ندارند. (مات 18: 3 ؛ حکمت 1: 2)

این خیلی ساده نیست. "مانند کودکان" شدن ، یعنی شواهد خدا را تجربه کنید به معنای چندین چیز است. یکی این است که بپذیریم او کیست: "خدا عشق است". در حقیقت ، ملحد غالباً مسیحیت را رد می کند ، زیرا به او تصور تحریف شده ای از پدر به عنوان خدایی داده شده است که با چشمان برهم خورده هر خطای ما را تماشا می کند ، آماده مجازات گناه ما است. این خدای مسیحی نیست ، بلکه در بهترین حالت خدا سو تفاهم شده است. وقتی می فهمیم که بدون قید و شرط ما را دوست دارند ، این نه تنها درک ما از خدا را تغییر می دهد ، بلکه نواقص کسانی را که رهبران مسیحیت هستند نشان می دهد (و بنابراین نیاز آنها به نجات نیز).

دوم ، کودک شدن به معنای پیروی از دستورات پروردگار ما است. ملحدی که فکر می کند می تواند شواهد خدای خالق را تجربه کند ، در حالی که به عنوان دشمن در برابر نظم آفریده شده خود (یعنی قانون اخلاقی طبیعی) از طریق زندگی گناه آلود زندگی می کند ، اصول اساسی منطق را نمی فهمد. "شادی" و "صلح" ماورای طبیعی که مسیحیان شاهد آن هستند ، نتیجه مستقیم تسلیم شدن در برابر نظم اخلاقی خالق است ، روندی به نام "توبه". همانطور که عیسی گفت:

هر که در من بماند و من در او ثمر فراوانی خواهم داد ... اگر احکام مرا حفظ کنید ، در عشق من خواهید ماند ... این را به شما گفته ام تا شادی من در شما باشد و شادی شما کامل شود. (یوحنا 15: 5 ، 10-11)

بنابراین ایمان و اطاعت از ابزارهای لازم برای تجربه و مواجهه با خداست. اگر دانشمندی از قرار دادن پروب دما در مایع امتناع ورزد ، هرگز دمای صحیح مایعات را اندازه گیری نخواهد کرد. اگر افکار و اعمال او در تضاد با شخصیت خدا باشد ، ملحد با خدا رابطه نخواهد داشت. روغن و آب با هم مخلوط نمی شوند. از طرف دیگر ، از طریق ایمان، فارغ از اینکه گذشته او چه بوده است ، او می تواند عشق و رحمت خدا را تجربه کند. توکل به رحمت خدا ، فروتن اطاعت به کلام او ، فیض مقدسات ، و در آن مکالمه ما "دعا" می نامیم ، روح می تواند خدا را تجربه کند. مسیحیت روی این واقعیت می ایستد یا می افتد ، نه روی کلیساهای جامع تزئین شده و ظروف طلایی. خون شهدا نه برای ایدئولوژی یا امپراطوری بلکه برای یک دوست ریخته شد.

باید گفت که مطمئناً می توان حقیقت کلام خدا را از طریق زندگی مخالف نظم اخلاقی او تجربه کرد. همانطور که کتاب مقدس می گوید ، "مزد گناه مرگ است." [1]Rom 6: 23 ما "اثبات تاریک" این حداکثر را در غم و اندوه و بی نظمی در زندگی هایی که خارج از اراده خداوند زندگی می کنند ، در اطراف خود می بینیم. بنابراین عمل خدا می تواند با بی قراری در روح فرد مشهود باشد. ما توسط او ساخته شده ایم و برای او ، بنابراین ، بدون او ، ما بی قرار هستیم. خدا معبود دور نیست ، بلکه کسی است که بی وقفه هر یک از ما را تعقیب می کند ، زیرا او بی پایان ما را دوست دارد. با این حال ، چنین روحی غالباً به دلیل غرور ، تردید یا سختی قلب ، در این لحظه ها شناخت خدا دشوار است.

 

ایمان و دلیل

بنابراین ملحدی که می خواهد اثبات خدا باشد ، باید از ابزار درست استفاده کند. این شامل استفاده از هر دو ایمان و عقل.

... دلیل انسان قطعاً می تواند به تأیید وجود یک خدا برسد ، اما فقط ایمان ، که مکاشفه الهی را دریافت می کند ، می تواند از رمز و راز عشق به خدای سه گانه استنباط کند. - POPE BENEDICT XVI ، مخاطبان عمومی ، 16 ژوئن ، 2010 ، L'Osservatore Romano، نسخه انگلیسی ، 23 ژوئن 2010

بدون دلیل ، دین معنای کمی خواهد داشت؛ بدون ایمان ، خرد خرد می شود و از دیدن چیزی که فقط قلب می تواند بداند کوتاه می آید. همانطور که سنت آگوستین گفت ، "من برای درک این باور هستم. و من می فهمم ، بهتر است که ایمان بیاورم. "

اما ملحد غالباً فکر می کند که این خواست ایمان به این معناست که ، در نهایت ، او باید ذهن خود را ببندد و بدون کمک عقل ایمان بیاورد ، و این ایمان خود چیزی جز وفاداری مغزآمیز به دین نخواهد داشت. این یک تصور غلط از معنای "ایمان داشتن" است. تجربه هزاره مومنان این ایمان را به ما می گوید اراده شواهدی از خدا ارائه دهید ، اما تنها در صورتی که کسی به رمز و راز موجود در طبیعت سقوط کرده ما نزدیک شود - از همان کودکی.

انسان بنا به دلایل طبیعی می تواند خدا را با اطمینان و بر اساس آثار خود بشناسد. اما یک مرتبه دیگر از دانش وجود دارد ، که بشر با قدرت خود نمی تواند به آن برسد: نظم وحی الهی ... ایمان است معین. این از همه دانش بشر یقین تر است زیرا اساس آن کلام خداست که نمی تواند دروغ بگوید. مطمئناً ، حقایق آشکار می توانند برای خرد و تجربه بشری مبهم به نظر برسند ، اما "اطمینان نور الهی بیشتر از آن است که نور عقل طبیعی می دهد." "ده هزار دشواری باعث تردید نمی شود." -CCC 50، 157

اما این نیاز به ایمان کودکانه ، صریحاً ، برای یک انسان مغرور بسیار زیاد خواهد بود. ملحدی که بر روی صخره ای ایستاده و آسمان را فریاد می زند و خواستار این است که خداوند خود را نشان می دهد باید لحظه ای مکث کند و به این فکر کند. اینکه خداوند به هر نعره و هوی و هوس از انسان پاسخ دهد مغایر ذات اوست. این واقعیت که خدا در آن لحظه با شکوه و جلال ظاهر نمی شود ، شاید اثبات این امر باشد که او آنجا نیست. از طرف دیگر ، تا حدودی خداوند ساکت بماند ، بنابراین باعث می شود که انسان بیش از آنکه با بینش باشد ، با ایمان راه برود (تا خدا را ببیند!)خوشا به حال پاک دلها که آنها خدا را می بینند ...") ، همچنین اثبات است. خدا آنقدر به ما می دهد تا او را جستجو کنیم. و اگر او را جستجو کنیم ، او را پیدا خواهیم کرد ، زیرا او دور نیست. اما اگر او واقعاً خداست ، واقعاً خالق هستی است ، شاید ما نباید این کار را بکنیم فروتنانه او را جستجو کنید ، به راهی که نشان داده است که ما او را پیدا خواهیم کرد؟ آیا این منطقی نیست؟

ملحد فقط وقتی خدا را پیدا خواهد کرد که از سنگ خود پایین بیاید و در کنار آن زانو بزند. دانشمند وقتی خدا را پیدا می کند که وسایل و وسایل خود را کنار بگذارد و از ابزار مناسب استفاده کند.

نه ، هیچ کس نمی تواند عشق را از طریق فناوری اندازه گیری کند. و خدا is عشق!

این وسوسه انگیز است که فکر کنیم فناوری پیشرفته امروز می تواند پاسخگوی همه نیازهای ما باشد و ما را از تمام خطرات و خطرات موجود در امان بدارد. اما اینطور نیست. ما در هر لحظه از زندگی خود کاملاً به خدا وابسته هستیم ، که در آن زندگی می کنیم و حرکت می کنیم و وجودمان را داریم. فقط او می تواند ما را از آسیب محافظت کند ، فقط او می تواند ما را در طوفان های زندگی راهنمایی کند ، فقط او می تواند ما را به پناهگاهی امن برساند ... بیش از هر باری که ممکن است با خود حمل کنیم - از نظر دستاوردهای انسانی ، دارایی های ما ، فناوری ما - این رابطه ما با خداوند است که کلید خوشبختی و تحقق انسانی ما را فراهم می کند. -POPE BENEDICT XVI ، اخبار آسیا آوریل 18th، 2010

زیرا یهودیان نشانه می طلبند و یونانیان به دنبال حکمت هستند ، اما ما مسیح را مصلوب اعلام می کنیم ، که یک سنگ مانع برای یهودیان و حماقت برای غیر یهودیان است ، اما کسانی که یهود و یونانی نامیده می شوند ، مسیح قدرت خدا و حکمت خدا هستند. زیرا حماقت خدا از خرد انسان حکیمانه تر است و ضعف خدا از قدرت انسان قویتر است. (1 Cor 1: 22-25)

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع
1 Rom 6: 23
نوشته شده در صفحه اصلی, یک جواب و برچسب , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , .

نظرات بسته شده است.