موسیقی یک درب است…

رهبری عقب نشینی جوانان در آلبرتا ، کانادا

 

این ادامه شهادت مارک است. قسمت اول را می توانید در اینجا بخوانید: "بمان ، و سبک باش".

 

AT در همان زمان که خداوند قلب من را دوباره برای کلیسای خود آتش زد ، مرد دیگری ما را به عنوان "بشارت جدید" دعوت می کرد. پاپ ژان پل دوم این موضوع را به عنوان مضمون اصلی عهد مقدس خود قرار داد و با جسارت اظهار داشت که "بشارت دادن مجدد" به یک باره ملل مسیحی که اکنون ضروری است. وی گفت ، "كل كشورها و ملتهایی كه قبلاً دین و زندگی مسیحی در آنها رونق داشت ،" در حال حاضر "زندگی می كردند" مثل اینكه خدا وجود نداشته باشد. "[1]کریستیفیدل لایچی، n 34؛ واتیکان.وا

 

تبادل جدید

در واقع ، به هر كجای كشور خودم در كانادا نگاه كردم ، چیزی جز خودآرامی ، سكولاریسم و ​​حتی ارتداد فزاینده ندیدم. در حالی که مبلغینی که داشتیم به آفریقا ، کارائیب و آمریکای جنوبی می رفتند ، من دوباره شهر خودم را به عنوان قلمرو مبلغ دیدم. بنابراین ، در حالی که حقایق عمیق تر ایمان کاتولیک خود را می آموختم ، همچنین احساس کردم خداوند مرا صدا می کند تا وارد تاکستان های خود شوم - برای پاسخ به خلا بزرگ که نسل من را به بردگی روحانی می کشاند. و او به طور مختصر از طریق نایب السلطنه خود ، جان پل دوم صحبت می کرد:

در این لحظه مومنان غیر روحانی ، به واسطه مشارکت خود در رسالت نبوی مسیح ، هستند کاملا بخشی از این کار کلیسا. OPPOPE ST. جان پاول دوم ، کریستیفیدل لایچی، n 34؛ واتیکان.وا

پاپ همچنین می گوید:

با تعهد به یک بشارت جدید به آینده نگاه کنید ، مسیحی که در شور و هیجان جدید است ، در روش های جدید است و در بیان جدید است. - سخنرانی در کنفرانس های اسقفی آمریکای لاتین ، 9 مارس 1983 ؛ هائیتی

 

موسیقی یک درب است…

یک روز ، من با خواهر شوهرم در حال بحث در مورد بحران ایمان و مهاجرت گسترده جوانان از کلیسای کاتولیک بودم. من به او گفتم كه من تصور می كنم وزارت موسیقی باپتیست چقدر هیجان انگیز است (نگاه كنید بمان و باش نور) "خوب پس ، چرا این کار را نمی کنی شما گروه تمجید و ستایش راه اندازی کنید؟ " سخنان او رعد بود ، تأیید طوفان کوچکی است که در قلب من دمیده می شود و می خواهد بارانی تازه برای برادران و خواهرانم بیاورد. و با این حال ، از درون یک کلمه اصلی دوم که کمی بعد آمد ، شنیدم: 

موسیقی دری است برای بشارت. 

این می شود "روش جدید" که خداوند می خواهد من از آن استفاده کنم "بمان ، و نسبت به برادرانم سبک باش" استفاده از موسیقی ستایش و پرستش ، "در بیان جدید" ، برای جلب دیگران به حضور خدا در جایی که بتواند آنها را شفا دهد ، خواهد بود.

مسئله این است که من ترانه های عاشقانه و تصنیف می نوشتم - نه ترانه های عبادت. علی رغم زیبایی سرودها و سرودهای باستانی ما ، خزانه موسیقی در کلیسای کاتولیک کوتاه بود جدید بیان ستایش و موسیقی پرستش که در بین انجیلی ها می دیدیم. در اینجا ، من از كومبایا صحبت نمی كنم ، اما آهنگهای عبادت را می خوانم از صمیم قلب، اغلب از خود کتاب مقدس گرفته شده است. ما هم در مزامیر و هم در مکاشفه می خوانیم که چگونه خدا می خواهد "آهنگ جدید" قبل از او خوانده شود.

برای پروردگار آهنگ جدیدی بخوان ، ستایش او را در مجلس مومنان ... خدایا ، آهنگ جدیدی برای تو خواهم خواند. با آواز ده رشته ای برایت می نوازم. (مزمور 149: 1 ، 144: 9 ؛ رجوع کنید به احیای 14: 3)

حتی جان پل دوم برخی از پنطیکاستال ها را دعوت کرد تا این "آهنگ جدید" روح را به واتیکان بیاورند. [2]قس قدرت ستایش ، قانون تری بنابراین ، ما موسیقی آنها را وام گرفتیم ، اکثر آنها متعالی ، شخصی و عمیقاً تکان دهنده است.

 

مسح کردن

یکی از اولین رویدادهای جوانی که وزارت نوپای من به برگزاری آن کمک کرد ، "سمینار زندگی در روح" در لدوک ، آلبرتا ، کانادا بود. حدود 80 جوان در جایی جمع شدند که ما آواز می خوانیم ، انجیل را تبلیغ می کنیم ، و برای یک طوفان جدید روح القدس مانند "پنطیکاست جدید" بر آنها دعا می کنیم - چیزی که جان پل دوم ذاتاً احساس می کرد گره خورده به بشارت جدید. در پایان عصر دوم عقب نشینی ما ، شاهد بسیاری از جوانان بودیم که زمانی ترسو و ترسیده بودند ، ناگهان پر از روح شده و پر از نور ، ستایش و شادی خداوند شدند. 

یکی از رهبران پرسید که آیا من هم می خواهم دعا کنم. والدین من و من و سالها قبل این کار را با خواهر و برادرهایم انجام داده بودیم. اما می دانم که خدا می تواند روح خود را بارها و بارها بر روی ما بریزد (رجوع کنید به اعمال 4: 31) ، گفتم: "مطمئنا. چرا که نه." وقتی رهبر دستهایش را دراز کرد ، من ناگهان مثل یک پر روی زمین افتادم - چیزی که قبلاً هرگز برای من اتفاق نیفتاده بود (به نام "آرام گرفتن در روح"). بدن من به صورت متقاطع صلیبی شکل بود ، پاهایم ضربدر بود ، دستهایش دراز شده بود چون چیزی مانند "برق" از بدن من عبور می کرد. بعد از چند دقیقه ایستادم. نوک انگشتانم سوزن سوزن می شد و لب هایم بی حس شده بود. بعداً مشخص خواهد شد که این به چه معناست ... 

اما مسئله اینجاست. از آن روز به بعد شروع به نوشتن کردم آهنگ های ستایش و پرستش توسط ده ، گاهی اوقات دو یا سه در یک ساعت. دیوانه بود مثل این بود که نتوانستم رودخانه آواز را از درون متوقف کنم.

هرکس به من ایمان بیاورد ، همانطور که کتاب مقدس می گوید: رودخانه های آب زنده از درون او سرچشمه می گیرند. (یوحنا 7:38)

 

ONE VOICE متولد شده است

با این کار ، من شروع به ساخت یک گروه رسمی کردم. این یک امتیاز لذت بخش بود - شاید دریچه ای برای نحوه انتخاب عیسی دوازده رسول خود بود. ناگهان ، خداوند زنان و مردان را قبل از من قرار می داد که آنها را به راحتی در قلب من می گفت: "بله ، این یکی نیز." با بصیرت ، می بینم که چندین نفر ، اگر نه همه ما انتخاب شده ایم ، نه به خاطر توانایی های موسیقی یا حتی وفاداری ما ، بلکه به این دلیل که عیسی مایل بود ما را شاگرد کند.

با دانستن خشکسالی معنوی جامعه که در منطقه خودم تجربه می کردم ، اولین سفارش روز این بود که ما نه تنها با هم آواز بخوانیم ، بلکه با هم دعا کنیم و بازی کنیم. مسیح نه تنها یک باند بلکه یک جامعه ... یک خانواده مومن تشکیل می داد. برای پنج سال ، ما عاشق یکدیگر شدیم به طوری که عشق ما "قداست"از طریق آن عیسی دیگران را به خدمت ما می کشاند.

اگر از یکدیگر محبت داشته باشید ، همه از این طریق خواهند فهمید که شما شاگردان من هستید. (یوحنا 13:35)

... جامعه مسیحیان به نشانه حضور خدا در جهان تبدیل خواهند شد. -Ad Gentes Divinitus، واتیکان دوم ، شماره 15

در اواسط دهه 1990 ، گروه ما ، یک صدا، شبهای یکشنبه چند صد نفر را به رویداد ما با عنوان "رویارویی با عیسی" می کشاند. ما به راحتی از طریق موسیقی مردم را به حضور خدا سوق می دهیم و سپس انجیل را با آنها به اشتراک می گذاریم. ما عصر را با آوازهایی می بستیم که به مردم کمک می کند تا قلب خود را بیشتر و بیشتر به عیسی تسلیم کنند تا او بتواند آنها را شفا دهد. 

 

سرگرمی با عیسی

اما حتی قبل از شروع قسمت رسمی عصر ، تیم خدمات ما قبل از مقدسین در یک کلیسای کناری دعا می خواند و با حضور واقعی او را می خواند و عیسی را می پرستید. از قضا ، یک جوان تعمید دهنده مرد شروع به شرکت در رویدادهای ما کرد. وی سرانجام کاتولیک شد و وارد حوزه علمیه شد.[3]موری چوپکا عشق فوق العاده ای به عیسی داشت و خداوند نیز به او. علاقه موری به مسیح اثری پاک نشدنی در همه ما گذاشت. اما سفر او به کشیش کوتاه شد. یک روز هنگام رانندگی به خانه ، موری در حال نماز تسبیح بود و روی چرخ خوابید. او یک نیمه کامیون را قطع کرد و از کمر به پایین فلج شد. موری چندین سال بعد را به عنوان یک روح قربانی برای مسیح در صندلی چرخدار به سر برد تا اینکه خداوند او را به خانه خواند. خودم و بعضی از اعضای یک صدا در مراسم خاکسپاری او آواز خواند.  بعداً به من گفت كه بود چگونه ما عیسی را دعا کردیم و عبادت کردیم قبل از رویداد ما که سفر او را به کلیسای کاتولیک آغاز کرد.

ما یکی از اولین گروههای موسیقی در کانادا شدیم که گروهی از مردم را قبل از Blessed Sacrament با ستایش و ستایش هدایت می کردیم ، چیزی که تقریباً در دهه 90 شنیده نشده بود.[4]ما این "راه" پرستش را از طریق Friars Franciscan از نیویورک ، که برای آماده سازی مراسم "جوانی 2000" به کانادا آمده بود ، آموختیم. یک صدا آخر هفته موسیقی وزارت بود اگرچه در سال های اولیه ، ما می توانستیم تصویری از عیسی را در مرکز حرم قرار دهیم ... نوعی پیش درآمد تحسین مسیحی. این اشاره ای به محلی داشت که وزارتخانه ای که خدا به من داده بود به کجا می رسید. در واقع ، همانطور که در آن نوشتم بمان و باش نورمن و همسرم این گروه ستایش و پرستش باپتیست را دیدیم که واقعاً از این نوع ارادت الهام می گرفت.

پنج سال پس از تولد گروه ما ، تماس تلفنی غیر منتظره ای با من دریافت کردم.

"سلام. من یکی از دستیار شبان مجمع باپتیست هستم. ما تعجب می کردیم که آیا یک صدا می تواند خدمات ستایش و پرستش بعدی ما را هدایت کند ... "

آه ، یک حلقه کامل آمده بودیم!

و چگونه می خواستم. اما متاسفانه پاسخ دادم: "ما دوست داریم بیاییم. با این حال ، گروه ما تغییرات بزرگی را تجربه می کند ، بنابراین باید فعلاً نه بگویم. " در حقیقت ، فصل از یک صدا داشت به پایان دردناکی می رسید ... 

ادامه دارد ...

––––––––––––––

درخواست تجدید نظر ما در این هفته ادامه دارد. تقریباً 1-2٪ از خوانندگان ما کمک مالی کرده اند و ما از پشتیبانی شما بسیار سپاسگزاریم. اگر این خدمت تمام وقت برای شما نعمت است و شما می توانید ، لطفاً بر روی آن کلیک کنید اهدا دکمه زیر و کمک به من برای ادامه "بمان ، و سبک باش" به خواهران و برادرانم در سراسر جهان ... 

امروز ، وزارت دولتی من همچنان مردم را در "ملاقات با عیسی" هدایت می کند. یک شب طوفانی در نیوهمپشایر ، مأموریت کلیسایی دادم. فقط یازده نفر به دلیل برف حضور پیدا کردند. ما تصمیم گرفتیم به جای پایان دادن به عصر در Adoration شروع کنیم. من آنجا نشستم و بی سر و صدا شروع به نواختن گیتار کردم. در آن لحظه ، احساس کردم خداوند می گوید ، "کسی اینجاست که اعتقادی به حضور شادباش من ندارد." ناگهان ، او کلمات آهنگی را که من بازی می کردم قرار داد. من به معنای واقعی کلمه داشتم آهنگی را در حال پرواز می نوشتم ، زیرا او جمله به جمله ای به من داد. کلمات گروه کر:

شما دانه گندم هستید ، تا بره هایتان بخورند.
عیسی ، اینجا تو هستی.

در لباس مبدل نان ، دقیقاً همانطور که شما گفتید است. 
عیسی ، اینجا تو هستی. 

بعد از آن ، زنی به طرف من آمد و اشک از چهره اش جاری شد. "بیست سال نوار خودیاری. بیست سال درمانگر. بیست سال روانشناسی و مشاوره ... اما امشب ، "گریه کرد ،" امشب من شفا یافتم. " 

این همان آهنگ است ...

 

 

"هرگز جلوی آنچه را كه برای پروردگار انجام می دهید ، بگیرید. شما در این دنیای تاریک و آشفته یک نور واقعی بوده اید و می مانید. " —RS

"نوشته های شما برای من بازتاب دائمی است و من مرتباً کارهای شما را تکرار می کنم ، و حتی وبلاگ های شما را برای مردان زندانی چاپ می کنم که هر دوشنبه از آنها بازدید می کنم." - JL

"در این فرهنگ که ما در آن زندگی می کنیم ، جایی که خدا از هر نوبت" به زیر اتوبوس پرتاب می شود "، بسیار مهم است که صدایی مانند صدای شما شنیده شود." - شماس A.


برکت و ممنون!

 

برای سفر با مارک در La حالا ورد,
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

 

مجموعه ای از موسیقی ستایش و پرستش مارک:

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع
1 کریستیفیدل لایچی، n 34؛ واتیکان.وا
2 قس قدرت ستایش ، قانون تری
3 موری چوپکا عشق فوق العاده ای به عیسی داشت و خداوند نیز به او. علاقه موری به مسیح اثری پاک نشدنی در همه ما گذاشت. اما سفر او به کشیش کوتاه شد. یک روز هنگام رانندگی به خانه ، موری در حال نماز تسبیح بود و روی چرخ خوابید. او یک نیمه کامیون را قطع کرد و از کمر به پایین فلج شد. موری چندین سال بعد را به عنوان یک روح قربانی برای مسیح در صندلی چرخدار به سر برد تا اینکه خداوند او را به خانه خواند. خودم و بعضی از اعضای یک صدا در مراسم خاکسپاری او آواز خواند.
4 ما این "راه" پرستش را از طریق Friars Franciscan از نیویورک ، که برای آماده سازی مراسم "جوانی 2000" به کانادا آمده بود ، آموختیم. یک صدا آخر هفته موسیقی وزارت بود اگرچه در سال های اولیه ، ما می توانستیم تصویری از عیسی را در مرکز حرم قرار دهیم ... نوعی پیش درآمد تحسین مسیحی.
نوشته شده در صفحه اصلی, شهادت من.