در آستانه تغییر

image0

 

   همانطور که زنی در آستانه زایمان قرار گرفتن درد و فریاد است ، ما نیز در حضور تو بودیم ، ای خداوند. ما باردار شدیم و از درد خسته شدیم و باد آوردیم ... (اشعیا 26: 17-18)

... بادهای تغییر.

 

ON این ، در آستانه جشن بانوی گوادالوپ ، ما به دنبال او هستیم که ستاره بشارت جدید است. جهان خود در آستانه بشارت جدیدی که از بسیاری جهات آغاز شده است ، وارد شده است. و با این حال ، این بهار جدید در کلیسا زمانی است که تا زمان سختی زمستان به طور کامل تحقق نخواهد یافت. منظورم این است که هستیم در آستانه یک عذاب بزرگ.

 

شب قبل از تغییر

بسیاری از شما در طی سه سال گذشته نوشته اید ، که توسط روح خدا در قلب خود بیدار شده است. همانطور که من با هشدارهای جدی که بارها و بارها از وسط کمان کلیسا اخراج شده اند ، کشتی می گیرید. مردم ملل مسیحی سابق نمی توانند در این امر پافشاری کنند این ارتداد بدون اینکه دست مهربان خدا به عدالت عمل کند. چرا از پنجره به دنیا نگاه می کنی؟ در واقع ، شما در همه جا جنایات اسف بار را مشاهده می کنید. چهره انسان به سختی قابل تشخیص است زیرا انسان سفر دریایی را در زندگی آغاز کرده است که حتی آزادترین فرد اجدادش نیز با وحشت به آن نگاه می کنند. قانون طبیعی جای خود را به امر غیر طبیعی داده است؛ خیر را اکنون شر می نامند. اما همانطور که مسیح ، یک بار دیگر در قلب ما مصلوب شد ، به جهان نگاه می کند ، آیا او همان کلماتی را که در مورد گل گوتا گفت ، بر زبان نمی آورد؟

پدر ، آنها را ببخش. آنها نمی دانند چه می کنند!

اما در مورد كلیسای او كه به مدت دو هزار سال او روح خود را تعلیم داده ، تشكیل داده و دمیده است ، نمی توان همین را گفت. اگر امروز جهان گم شده است ، به این دلیل است که کلیسای او در بسیاری از کشورها گم شده ، نافرمانی ، سرگردان و غیرقابل حل شده است. برای بدن مسیح نیز ستاره ای است که در جهان برای هدایت ملتها به قلب مقدس عیسی برخاسته است. اما این چه چیزی است که می بینیم! این شورش در صفوف خودش چیست! این چه فسادی است که به بالاترین رده های او رسیده است؟

 آیا خداوند ما را فریاد نمی زند:

کلیسای من ، کلیسای من! به سختی قابل تشخیص است. حتی گرانترین فرزندانم نیز معصومیت خود را از دست داده اند! چقدر از عشق اولت فاصله داری! اسقف های من کجا هستند؟ کشیشان من کجا هستند؟ صدای حقیقت در برابر غرش شیر کجا بلند شده است؟ چرا این سکوت؟ آیا فراموش کرده اید چرا وجود دارید؛ چرا کلیسای من وجود دارد؟ آیا دیگر نجات دنیا ، روحهای از دست رفته ، اشتیاق شما نیست؟ این علاقه من است. این احساسات من است - خون و آبی که من ریختم و امروز نیز بر محرابهای شما ریخته ام. آیا استاد خود را فراموش کرده اید؟ آیا فراموش کرده اید که هیچ برده ای بزرگتر از ارباب خود نیست؟ آیا شما فراخوانده نشده اید که جان خود را برای گوسفندان خود ، برای من ، برای مأموریتی که من 2000 سال پیش به شما سپردم ، بگذارید؟ آیا شما هزینه را حساب نمی کنید؟ بله ، این زندگی شماست! و اگر آنها را به خاطر خود حفظ کنید ، آنها را از دست خواهید داد. و بدین ترتیب ما به ساعت بزرگی رسیده ایم که از آغاز زمان پیشگویی کردم. ساعت انتخاب. ساعت تصمیم گیری ساعت خون و جلال و عدالت و رحمت. این ساعت است! این ساعت است!

در مورد خودم ، به عنوان یک بشارت دهنده غیر روحانی ، من به سختی دست و پنجه نرم کرده ام ، و اغلب کلماتی را که اغلب برای گفتن به من داده می شود ، خنک می کنم. می خواهم آرامش گریه کنم! اما آنچه می بینم ابرهای طوفانی تخریب است که روز به روز ، لحظه به لحظه در افق این تمدن جمع می شوند. آیا لازم است آن را بگویم؟ آیا دیگر لازم است متقاعد شوم؟ با چشمان خود نگاه کنید. با روح خودت ببین آیا چنین نفرت و انحرافی و فساد می تواند ادامه یابد؟ بعلاوه ، آیا خواب بسیار زیاد بسیاری از افراد در کلیسا می تواند ادامه یابد ، در حالی که شیر دزدگیر بچه های جهان را به میل خود سرک می کشد و آنها را شکار می کند؟

 

این با کلیسا آغاز می شود

جام عدالت سرشار است. با چی؟ با خون متولد نشده. با گریه گرسنه ها. با ناله مظلوم. با اندوه آن روحهای از دست رفته که چون هیچ چوپانی ندارند از دست می روند. شگفت آور ، آستانه ای که اکنون بر سر ما قرار گرفته است ، به طرز شگفت آوری ، نه آستانه قضاوت یک جهان کج ، بلکه قضاوت خداوند درباره کلیسایی است که حیوانات وحشی و سارقان را به باغ های انگور خود راه داده است.

زیرا وقت آن است که قضاوت با اهل بیت خدا آغاز شود. اگر از ما شروع شود ، برای کسانی که از اطاعت از انجیل خدا کوتاهی می کنند ، پایان آن چگونه خواهد بود؟ (اول پیتر 1:4)

خدا عشق است. او همیشه عاشقانه رفتار می کند. و دوست داشتنی ترین کاری که باید انجام دهید ، به خاطر عروس او و از رحمت یک جهان در حال مرگ ، مداخله در قدرت و قدرت است. اما این مداخله چیست؟ مطمئناً این اجازه دادن به فرزندان آدم است که آنچه را که کاشته اند ، درو کنند!

وقت آن است که تبر به ریشه درخت ریخته شود. فصل هرس بزرگ اینجاست. آنچه در حال مرگ است هرس می شود و آنچه مرده است قطع می شود و به آتش می ریزد. و آنچه زنده است برای زمان بهار جدید آماده می شود که شاخه های کلیسا مانند یک درخت خردل گسترش می یابد تا چهار گوشه زمین را بپوشاند. میوه او از عسل - شیرینی خلوص ، عشق و حقیقت - می چکد. اما ابتدا ، باید آتش آتشین پالایشگاه را روی بدنه بگذارید.

خداوند می گوید ، در تمام سرزمین دو سوم آنها از بین رفته و نابود می شوند و یک سوم آنها باقی می مانند. من یک سوم را از طریق آتش می آورم ، و آنها را تصفیه می کنم همانطور که نقره تصفیه می شود ، و آنها را آزمایش می کنم همانطور که طلا آزمایش می شود. آنها نام مرا فرا خواهند خواند ، و من آنها را خواهم شنید. من خواهم گفت ، "آنها قوم من هستند" ، و آنها خواهند گفت ، "خداوند خدای من است." (Zec 13: 8-9)

 

عکس هشدار دهنده

تعداد کمی از مردم می دانند که بانوی ما در رواندا به عنوان بانوی ما Kibeho قبل از نسل کشی در آنجا در سال 1994 ظاهر شد ، در ظاهر که بعدا توسط خود پاپ پذیرفته شد. او بینندگان جوان را با تصاویری دقیق وحشتناک از آنچه در صورت توبه نکردن کشور از بدی که در قلب خود داشتند ، نشان می داد ، نشان داد. امروز نیز بانوی ما همچنان ظاهر می شود ، اما ما همچنان او را نادیده می گیریم. و مانند آنچه در آفریقا قبل از کشتار انجام داده بود ، او گریه می کند ، و می گرید ، و گریه می کند.

مادر ، لطفا! چرا جوابم نمیدی؟ حوصله ندارم اینقدر ناراحت شما رو ببینم… لطفا گریه نکنید! آه ، مادر ، من حتی نمی توانم بلند شوم تا از تو دلجویی کنم یا چشمانت را خشک کنم. چه اتفاقی افتاده است که شما را اینقدر ناراحت می کند؟ اجازه نمی دهید که برایتان آواز بخوانم و از گفتگو با من خودداری می کنید. خواهش می کنم مادر ، من تا به حال ندیده ام که گریه کنی و این مرا وحشت زده می کند! - آلفونسین تصویری در جشن عروج مقدس ، 15 آگوست ، 1982 ؛ بانوی ما از Kibeho، توسط Immaculée Ilibagiza ، ص. 146-147

بانوی ما پاسخ داد ، و از بیننده ، آلفونسین ، خواست که واقعاً آواز بخواند: "Naviriye ubusa mu Ijuru" (من برای هیچ چیز از بهشت ​​آمدم):

مردم سپاسگزار نیستند ،
آنها مرا دوست ندارند ، من هیچ چیز از بهشت ​​آمدم ،
من همه چیزهای خوب را بدون هیچ چیز در آنجا گذاشتم.
قلب من پر از غم و اندوه است ،
فرزندم ، عشق را به من نشان بده ،
تو من رو دوست داری،
به قلب من نزدیکتر

 

به قلب من نزدیکتر باشید

و بنابراین او از ما می پرسد ، این مادر گریان… کسانی که گوش خواهند داد به قلب من نزدیکتر او قول می دهد ، کسانی که این کار را انجام می دهند به این طوفان که در معرض شلیک قرار دارد پناه خواهند گرفت - من معتقدم که شکستن مهرها. مقداری کالا ، چند هفته غذا ، آب و دارو ذخیره کنید (و بقیه اش را به خدا بسپارید.) اما بیش از هر چیز زندگی خود را با خدا درست کنید. کت گناه را که هنوز به تو می چسبد ، بریز. دویدن در صورت نیاز اعتراف کنید! زمان بسیار کوتاه است. به عیسی اعتماد کنید. ساعت ایمان - قدم زدن کاملاً با ایمان - اینجاست. برخی از ما خانه خوانده خواهیم شد. دیگران به شهادت می رسند؛ و در عین حال دیگران توسط کشتی میثاق به سمت جدید هدایت می شوند دوران صلح که پدران اولیه کلیسا ، کتاب مقدس و بانوی ما پیشگویی کرده اند. همه ما برای دادن شهادت قدرتمند فراخوانده خواهیم شد ، مأموریتی که در این روزها برای آن آماده شده ایم سنگر و استحکامات. نترس. فقط بیدار باش همیشه به یاد داشته باشید ، خانه شما در بهشت ​​است. نگاه خود را به عیسی مینداز ، به یاد داشته باش که این جهان سایه ای گذرا است ، کسری کوتاه از زمان در اقیانوس ابدیت.

انشاالله در این ساعت تا زمانی که او اجازه دهد در کنار شما خواهم بود تا برای شما دعا کنم و همانطور که بسیاری از شما برای من انجام می دهند شما را محک بزنم. زمان خدا هرچقدر طول بکشد تا انجام شود ، برای ما ناشناخته است. و بنابراین ما تماشا می کنیم ، و دعا می کنیم ، و با هم امیدواریم ... برای همه آنچه که در اینجا است و در برنامه های مشیت الهی قرار دارد.

هنگامی که زمین در شر سخت شد ، خداوند سیل را برای مجازات و آزاد کردن آن فرستاد. او نوح را پدر یک دوره جدید خواند ، با سخنان مهربان او را ترغیب کرد و نشان داد که به او اعتماد دارد. او درمورد فاجعه کنونی به او پدرانه دستور داد و به لطف او با امید به آینده او را دلجویی کرد. اما خداوند صرفاً دستوراتی صادر نکرده است. بلکه با به اشتراک گذاشتن نوح در کار ، او کشتی را با دانه های آینده کل جهان پر کرد. - St. پیتر کریسولوگوس ، نماز شب، صفحه 235 ، جلد اول

ما البته پایان دنیا را نمی خواهیم. با این وجود ، ما می خواهیم این جهان ناعادلانه پایان یابد. ما همچنین می خواهیم جهان به طور اساسی تغییر یابد ، ما می خواهیم آغاز تمدن عشق ، ورود جهانی از عدالت و صلح ، بدون خشونت ، بدون گرسنگی باشد. ما همه اینها را می خواهیم ، اما چگونه می تواند بدون حضور مسیح اتفاق بیفتد؟ بدون حضور مسیح ، هرگز دنیایی واقعاً عادلانه و تجدید پذیر وجود نخواهد داشت. —POPE BENEDICT XVI ، مخاطبان عمومی ، ”چه در آخر زمان و چه در زمان فقدان غم انگیز صلح: بیا پروردگار عیسی!", L'Osservatore Romano، 12 نوامبر 2008

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در صفحه اصلی, محاکمات بزرگ.

نظرات بسته شده است.