به دنبال معشوق

کلمه اکنون در مورد بازخوانی های عظیم
برای 22 ژوئیه 2017
شنبه هفته پانزدهم به وقت عادی
جشن مقدس مریم مجدلی

متون مذهبی اینجا کلیک نمایید

 

IT همیشه زیر سطح است ، من را صدا می زند ، ندا می دهد ، هم می زند و من را کاملاً بی قرار می گذارد. این دعوت به اتحاد با خدا. این مرا بی قرار می کند زیرا می دانم که هنوز "در اعماق" غوطه ور نشده ام. من خدا را دوست دارم ، اما هنوز نه با تمام قلب ، روح و قدرت. و با این حال ، این همان چیزی است که من برای آن ساخته شده ام ، و بنابراین ... تا زمانی که در او آرام نگیرم ، آرام نیستم. 

منظور من از گفتن "اتحاد با خدا" فقط دوستی یا همزیستی مسالمت آمیز با خالق نیست. منظور من از این حرف ، اتحاد کامل و کامل وجود من با اوست. تنها راه برای توضیح این تفاوت مقایسه رابطه دو دوست است در مقابل یک زن و شوهر اولی ها از گفتگوها ، وقت و تجربیات خوب با هم لذت می برند. دومی ، اتحادیه ای که فراتر از کلمات و ملموس باشد. این دو دوست مانند همراهانی هستند که دریاهای زندگی را با هم سوار می شوند ... اما زن و شوهر در اعماق آن دریای بیکران ، اقیانوس عشق فرو می روند. یا حداقل این همان چیزی است که خدا در آن قصد دارد ازدواج

سنت سنت مریم مجدلیه را "رسول رسولان" نامیده است. او برای همه ما نیز هست ، مخصوصاً وقتی که می خواهیم در مراحل بعدی مانند ماری ، اتحاد با خداوند را دنبال کنیم که به طور خلاصه سفری را که هر مسیحی باید طی کند خلاصه می کند ...

 

I. بیرون مقبره

در اولین روز هفته ، مریم مجدلیه صبح زود در حالی که هنوز تاریک بود به مقبره آمد و سنگ را از مقبره برداشته دید. بنابراین او دوید و نزد سیمون پیتر و شاگرد دیگری که عیسی او را دوست داشت رفت ... (انجیل امروز)

ماری ، در ابتدا ، برای دلجویی به مقبره آمد ، زیرا "هنوز تاریک است". این نمادی از مسیحی است که نه به مسیح بلکه به دلجویی و هدیه های او نگاه می کند. این نمادی از کسی است که زندگی او "در خارج از مقبره" باقی مانده است. کسی که با خدا دوست است ، اما صمیمیت و تعهد "ازدواج" را ندارد. این کسی است که ممکن است صادقانه تسلیم شود "سیمون پیتر" ، یعنی تعلیم كلیسا ، و كسی كه خداوند را از طریق كتابهای خوب معنوی ، فضل مقدس ، سخنرانان ، كنفرانس ها ، به دنبال می آورد. "شاگرد دیگری که عیسی او را دوست داشت." اما هنوز یک روح است که به طور کامل وارد آن مکان که خداوند است ، نمی شود در اعماق مقبره جایی که روح نه تنها همه عشق به گناه را رها کرده است ، بلکه جایی که دیگر تسلی خاطر احساس نمی شود ، روح خشک است و چیزهای معنوی اگر مطبوع جسم نباشند ، بی مزه هستند. در این "تاریکی معنوی" ، گویی خدا کاملاً غایب است. 

شب روی تختم دنبال او می گشتم که قلبم او را دوست دارد - او را جستجو کردم اما او را پیدا نکردم. (اولین خواندن) 

به این دلیل که آنجا ، در "مقبره" است ، جایی که فرد کاملاً برای خود می میرد تا عاشق بتواند خود را کاملاً به روح ببخشد. 

 

II. در آرامگاه

مریم در بیرون قبر گریه کرد.

خوشا به حال آنها که عزادارند ، عیسی گفت ، و دوباره ، bکمتر کسانی که گرسنه و تشنه عدالت هستند. [1]رجوع کنید به مات 5: 4 ، 6

خدایا ، تو خدای من هستی که به دنبالش هستم. برای تو کاجهای گوشتی من و روح من مانند زمین تشنه است ، بی روح و بی آب. (مزامیر امروز)

یعنی خوشا به حال کسانی که به کالاهای این دنیا اکتفا نمی کنند؛ کسانی که گناه خود را بهانه نمی کنند ، اما آن را تصدیق و توبه می کنند. کسانی که خود را در برابر نیاز خود به خدا فروتن می کنند ، و سپس برای یافتن او به راه می افتند. مریم به مقبره بازگشته است ، اکنون دیگر به دنبال تسلیت نیست ، اما در پرتو خودشناسی ، فقر کامل خود را بدون او تشخیص می دهد. گرچه نور روز شکسته است ، اما به نظر می رسد دلجویی هایی که او در گذشته می خواست و او را آرام می کرد ، اکنون گرسنه تر از سیر بودن ، تشنگی بیشتر از سیری اش است. مانند معشوقی که در آواز آوازها به دنبال معشوق است ، دیگر در "تختخواب" خود ، جایی که روزگاری از او دلجویی می کردند ، منتظر نمی ماند

من آن وقت قیام خواهم کرد و به شهر می پردازم. در خیابان ها و گذرگاه ها او را که قلبم دوست دارد جستجو خواهم کرد. او را جستجو کردم اما او را پیدا نکردم. (اولین خواندن)

هیچ یک از عزیزان خود را پیدا نمی کنند زیرا آنها هنوز وارد "شب قبر" نشده اند ...

 

III. داخل آرامگاه

... وقتی گریه می کرد ، خودش را به درون مقبره خم کرد ...

سرانجام ، مری وارد مقبره می شود "همانطور که گریه می کرد." یعنی تسلیت هایی که او از خاطراتش می فهمید ، شیرینی کلام خدا ، ارتباط او با سیمون پیتر و جان و ... اکنون از او سلب شده است. او احساس می کند ، حتی به نظر می رسد ، حتی توسط پروردگار خود رها شده است:

آنها پروردگار من را گرفته اند و من نمی دانم که کجا او را گذاشته اند.

اما مریم فرار نمی کند. او تسلیم نمی شود او در وسوسه عدم وجود خدا غافل نمی شود ، اگرچه تمام حواسش چنین چیزی را به او می گوید. او به تقلید از پروردگار خود فریاد می زند ، "خدای من ، خدای من ، چرا مرا ترک کرده ای ،" [2]مت 27: 46  اما سپس اضافه می کند ، "به دست شما روح خود را تحسین می کنم.[3]لوقا 23: 46 بلکه, او کجا او را دنبال خواهد کرد "آنها او را گذاشتند" هر کجا که باشد ... حتی اگر خدا جز مرده ظاهر شود. 

دیده بانان هنگامی که شهر را دور می زدند به من رسیدند: آیا او را که قلب من دوست دارد دیده ای؟ (اولین خواندن)

 

IV. یافتن معشوق

مریم که نه تنها به گناه ، بلکه به دلگرمی ها و کالاهای معنوی در وجود خود پاک شده است ، در تاریکی مقبره در انتظار آغوش معشوق خود است. تنها تسلی او سخنان فرشتگانی است که می پرسند:

زن چرا گریه می کنی؟

یعنی وعده های پروردگار برآورده خواهد شد اعتماد کنید صبر کن. نترس. معشوق خواهد آمد.

و سرانجام ، او کسی را که دوست دارد پیدا می کند. 

عیسی به او گفت ، "مریم!" او برگشت و به عبری به او گفت: "Rabbouni" ، که به معنی معلم است.

خدایی که به نظر دور می رسید ، خدایی که به نظر می رسید مرده است ، خدایی که انگار نمی توانست به روح ظاهراً ناچیز او در میان میلیاردها نفر دیگر در سطح زمین اهمیت دهد ... به عنوان محبوب او به او می آید و او را به نام صدا می کند. او در تاریکی خودکشی کامل خود به خدا (به نظر می رسید که موجود او در حال نابودی است) او دوباره خود را در معشوق خود می بیند ، که در تصویر او آفریده شده است. 

من به سختی آنها را ترک کردم وقتی او را پیدا کردم که قلبم او را دوست دارد. (اولین خواندن)

بنابراین من در حرم به شما خیره شده ام تا قدرت و جلال شما را ببینم ، زیرا مهربانی شما یک چیز بزرگتر از زندگی است. (مزمور)

اکنون ، مری ، که همه را رها کرد ، همه خود را پیدا کرده است - a "بزرگتر از زندگی" خودش مانند سنت پل ، او می تواند بگوید ، 

من حتی همه چیز را به دلیل خیر برتر شناختن مسیح عیسی ، پروردگارم ، ضرر می دانم. به خاطر او من از دست دادن همه چیز را پذیرفته ام و آنها را بسیار زباله می دانم تا مسیح را بدست آورم و در او پیدا شوم ... (فیل 3: 8-9)

او می تواند چنین بگوید زیرا ...

من پروردگار را دیده ام. (انجیل)

خوشا به حال پاک دلان ، زیرا آنها خدا را خواهند دید. (مات 5: 8)

 

به طرف محبوب ما

خواهران و برادران ، ممکن است این مسیر به اندازه قله کوه غیرقابل دسترس باشد. اما این راهی است که همه ما باید در این زندگی یا زندگی آینده طی کنیم. یعنی چه عشق شخصی به خود که در لحظه مرگ باقی مانده است باید در آن پاک شود برزخ.  

وارد دروازه باریک شوید دروازه گسترده است و راه آسان است ، که منجر به نابودی می شود ، و کسانی که از طریق آن وارد می شوند بسیارند. دروازه باریک است و راه سخت است ، که به زندگی منجر می شود ، و کسانی که آن را پیدا می کنند تعداد کمی هستند. (مات 7: 13-14)

به جای اینکه این کتاب مقدس را فقط راهی به سوی "بهشت" یا "جهنم" ببینید ، آن را راهی برای اتحاد با خدا بدانید در مقابل la "ویرانی" یا بدبختی که عشق به خود به همراه می آورد. بله ، مسیر رسیدن به این اتحادیه سخت است. این خواستار تبدیل و رد گناه ما است. و با این حال ، آن است "منجر به زندگی"! منجر به "عالی ترین چیز برای شناختن عیسی مسیح" که تحقق همه خواسته هاست. بنابراین ، چقدر دیوانه است که خوشبختی واقعی را با خرده های لذتی که گناه فراهم می کند ، یا حتی تسلیت های گذرا از کالاهای زمینی و معنوی ، عوض کنیم.

خط پایین این است:

هر که در مسیح باشد ، آفریده ای جدید است. (خواندن دوم)

 پس چرا ما به "خلقت قدیمی" اکتفا می کنیم؟ همانطور که عیسی گفت ، 

شراب جدید در شرابهای قدیمی قرار داده نمی شود. اگر باشد ، پوست می ترکد ، و شراب می ریزد ، و پوست از بین می رود. اما شراب جدید در شرابهای تازه قرار داده می شود و بنابراین هر دو حفظ می شوند. (متی 9:17)

شما یک "پوست شراب جدید" هستید. و خدا می خواهد خودش را در اتحاد کامل با شما بریزد. این بدان معنی است که باید خود را "مرده برای گناه" بدانیم. اما اگر به "پوست شراب قدیمی" بچسبید ، یا اگر پوست شراب جدید را با پوست قدیمی وصله بزنید (یعنی با گناهان قدیمی و شیوه زندگی قدیمی سازش کنید) ، شراب حضور خدا قابل مهار نیست ، زیرا او نمی تواند متحد شود به او آنچه خلاف عشق است.

سنت پولس در قرائت دوم امروز می گوید: عشق مسیح باید ما را تحت تأثیر قرار دهد. ما باید "زندگی کنیم دیگر برای خودمان زندگی نکنیم بلکه برای او زندگی کنیم که به خاطر آنها مرد و بزرگ شد."  بنابراین ، مانند سنت ماری مگدالن ، سرانجام باید تصمیم بگیرم که با تنها چیزهایی که باید بدهم به لبه مقبره بیایم: آرزو ، اشک و دعایم تا چهره خدای خود را ببینم.

عزیزان ، ما اکنون فرزندان خدا هستیم. آنچه ما خواهیم بود هنوز مشخص نشده است. ما می دانیم که وقتی آشکار شد ما مانند او خواهیم شد ، زیرا او را همانطور که هست خواهیم دید. هرکسی که این امید را بر اساس او داشته باشد ، همانطور که پاک است ، خود را پاک می کند. (اول یوحنا 1: 3-2) 

 

  
تو دوست داری

 

برای سفر با مارک در La حالا ورد,
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

  

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع
1 رجوع کنید به مات 5: 4 ، 6
2 مت 27: 46
3 لوقا 23: 46
نوشته شده در صفحه اصلی, قرائت گسترده, روح و روان, همه.