هفت مهر انقلاب


 

IN حقیقت ، من فکر می کنم اکثر ما بسیار خسته هستیم ... نه تنها از دیدن روح خشونت ، ناپاکی و تفرقه در جهان که خسته شده است ، بلکه از احساس شنیدن آن خسته شده ایم - شاید از زبان افرادی مثل من نیز باشد. بله ، می دانم ، بعضی از افراد را بسیار ناراحت ، حتی عصبانی می کنم. خوب ، می توانم به شما اطمینان دهم که بوده ام وسوسه می شود که به "زندگی عادی" فرار کند بارها ... اما من می فهمم که در وسوسه فرار از این نوشتار عجیب و غریب ، بذر غرور است ، غروری زخمی که نمی خواهد "آن پیامبر هلاکت و تاریکی" باشد. اما در پایان هر روز ، من می گویم: "پروردگارا ، نزد چه کسی برویم؟ تو واژه های زندگی ابدی را در اختیار داری. چگونه می توانم به تو که بر روی صلیب به من نه گفتی "نه" بگویم؟ " وسوسه این است که به راحتی چشمهایم را ببندم ، بخوابم و وانمود کنم که همه چیز آن چیزی نیست که در واقع هست. و سپس ، عیسی با اشک در چشمانش آمد و به آرامی مرا فشار داد و گفت:ادامه مطلب