افسنطین و وفاداری

 

از بایگانی ها: در 22 فوریه 2013 نوشته شده است. 

 

نامه ای از خواننده:

من کاملا با شما موافقم - ما هر یک به یک رابطه شخصی با عیسی احتیاج داریم. من کاتولیک رومی متولد و بزرگ شده ام اما اکنون می توانم روز یکشنبه در کلیسای اسقفی (عالی اسقفی) شرکت کنم و درگیر زندگی این جامعه شوم. من یک عضو شورای کلیسای خود ، یک گروه کر ، یک معلم CCD و یک معلم تمام وقت در یک مدرسه کاتولیک بودم. من شخصاً چهار نفر از كاهنان را كه متهم به معتبر بودن و سواستفاده جنسی از فرزندان خردسال اعتراف كردند ، می شناختم ... كاردینال و اسقف ها و كشیش های دیگر ما برای این مردان پوشانده شده اند. این اعتقاد را سد می کند که رم نمی دانست چه خبر است و اگر واقعاً اینگونه نبود ، شرم آور روم و پاپ و کوریا بود. آنها به سادگی نمایندگان وحشتناک پروردگار ما هستند ... بنابراین ، من باید یک عضو وفادار در کلیسای RC بمانم؟ چرا؟ من عیسی را سالها پیش پیدا کردم و رابطه ما تغییری نکرده است - در حقیقت اکنون حتی قویتر است. کلیسای RC آغاز و پایان همه حقیقت نیست. اگر چیزی وجود داشته باشد ، کلیسای ارتدکس نیز به همان اندازه اعتبار بیش از رم دارد. کلمه "کاتولیک" در Creed با یک "c" کوچک هجی می شود - به معنی "جهانی" ، معنی کلیسای رم فقط و برای همیشه نیست. تنها یک مسیر واقعی به تثلیث وجود دارد و آن پیروی از عیسی مسیح و برقراری رابطه با تثلیث است که ابتدا با او دوستی می کنید. هیچ یک از اینها به کلیسای روم وابسته نیست. همه اینها را می توان در خارج از رم تغذیه کرد. هیچ یک از اینها تقصیر شما نیست و من وزارت شما را تحسین می کنم اما فقط لازم بود که داستان خود را برای شما تعریف کنم.

خواننده گرامی ، از اینکه داستان خود را با من در میان گذاشتید متشکرم. من خوشحالم که علیرغم رسوائیهایی که با آنها روبرو شده اید ، ایمان شما به عیسی باقی مانده است. و این مرا متعجب نمی کند. در طول تاریخ مواردی وجود داشته است که کاتولیک ها در میان آزار و شکنجه ها دیگر به کلیساهای خود ، روحانیت یا مقدسات دسترسی ندارند. آنها در داخل دیوارهای معبد داخلی خود که در آن تثلیث مقدس زندگی می کند زنده ماندند. از روی ایمان و اعتماد به رابطه با خدا زندگی می کردند زیرا ، در هسته اصلی آن ، مسیحیت مربوط به عشق یک پدر به فرزندانش است و در عوض فرزندان او را دوست دارند.

بنابراین ، این س begال پیش می آید که شما سعی کرده اید به آن پاسخ دهید: اگر کسی بتواند به عنوان یک مسیحی باقی بماند: چرا؟"

پاسخ "بله" واضح و بدون تردید است. و دلیلش این است که: این مسئله وفادار ماندن به عیسی مسیح است.

 

ادامه مطلب

رسوایی

 

اولین بار در تاریخ 25 مارس 2010 منتشر شد. 

 

برای همانطور که در سال گذشته اشاره کردم وقتی دولت کودک آزاری را تحریم می کند، کاتولیک ها مجبور شده اند یک جریان بی پایان از عنوان های خبری را که رسوایی پس از رسوایی در کشیش را اعلام می کنند ، تحمل کنند. "کشیش متهم به" ، "سرپوش گذاشتن" ، "سوus استفاده کننده از کلیسا به کلیسا منتقل شد ..." و موارد دیگر. این نه تنها برای مومنان غیر روحانی بلکه برای کاهنان دیگر نیز دلخراش است. این سو abuse استفاده عمیق از قدرت از طرف مرد است در شخصیت کریستی -در شخص مسیح- آن شخص اغلب در سکوت حیرت زده به سر می برد ، در تلاش است تا درک کند که این فقط یک مورد نادر اینجا و آنجا نیست ، بلکه دارای یک فرکانس بسیار بیشتر از حد تصور اول است.

در نتیجه ، ایمان به همین ترتیب باورنکردنی می شود و کلیسا دیگر نمی تواند خود را معتبر به عنوان منادی خداوند معرفی کند. -POPE BENEDICT XVI ، نور جهان ، گفتگو با پیتر سیوالد، ص. 25

ادامه مطلب

کاریزماتیک! قسمت هفتم

 

L' نکته کل این مجموعه در مورد هدایای کاریزماتیک و جنبش این است که خواننده را تشویق کند که از این کار نترسد فوق العاده به خدا! برای این که نترسید "قلبهای خود را کاملاً باز کنید" به هدیه روح القدس که خداوند می خواهد در زمانه ما به روشی خاص و قدرتمند بریزد. همانطور که نامه های ارسالی به من را می خوانم ، روشن است که تجدید کاریزماتیک بدون اندوه و شکست ، کمبودها و ضعف های انسانی آن نبوده است. و با این حال ، این دقیقاً همان چیزی است که در کلیسای اولیه پس از پنطیکاست اتفاق افتاد. مقدسین پیتر و پائول فضای زیادی را به تصحیح کلیساهای مختلف ، تعدیل روابط عرفانی و تمرکز مجدد جوامع نوپا بر روی سنت شفاهی و کتبی که به آنها داده شده بود ، اختصاص دادند. آنچه رسولان انجام ندادند انکار تجربیات غالباً چشمگیر م believeمنان ، تلاش برای خنثی کردن منشورهای عفتی یا سکوت غیرت جوامع پر رونق است. بلکه گفتند:

روح را خاموش نکنید ... به دنبال عشق باشید ، اما مشتاقانه به دنبال هدایای معنوی باشید ، به ویژه اینکه پیشگویی کنید ... مهمتر از همه ، بگذارید عشق شما به یکدیگر شدید باشد (1 کلیسا 5:19 ؛ اول قرنتیان 1: 14 ؛ 1 حیوان خانگی 1: 4)

من می خواهم آخرین قسمت از این مجموعه را به اشتراک تجربیات و تأملات خودم اختصاص دهم از آنجا که اولین بار جنبش کاریزماتیک را در سال 1975 تجربه کردم. به جای اینکه تمام شهادت خود را در اینجا ارائه دهم ، آن را محدود به تجربه هایی می کنم که ممکن است "کاریزماتیک" نامیده شود.

 

ادامه مطلب