احیای

 

این صبح، خواب دیدم که در کلیسا کنار همسرم نشسته بودم. موسیقی‌هایی که پخش می‌شد، آهنگ‌هایی بودند که من نوشته بودم، اگرچه تا این رویا هرگز آنها را نشنیده بودم. کل کلیسا ساکت بود، هیچ کس آواز نمی خواند. ناگهان شروع کردم به آواز خواندن بی سر و صدا و بلند کردن نام عیسی. همانطور که من انجام دادم، دیگران شروع به آواز خواندن و ستایش کردند و قدرت روح القدس شروع به نزول کرد. زیبا بود. بعد از تموم شدن آهنگ یه کلمه توی دلم شنیدم: احیا 

و بیدار شدم. ادامه مطلب