بحران پشت بحران

 

توبه این است كه فقط تصدیق نكرده ام.
این است که به اشتباه پشت کنم و تجسم انجیل را شروع کنم.
آینده مسیحیت در جهان امروز به این وابسته است.
دنیا آنچه را مسیح تعلیم داد باور ندارد
زیرا ما آن را تجسم نمی کنیم. 
- بنده خدا کاترین دوهرتی ، از بوسه مسیح

 

L' بزرگترین بحران اخلاقی کلیسا در دوران ما همچنان در حال تشدید است. این امر منجر به "تفتیش عقاید" به رهبری رسانه های کاتولیک ، درخواست اصلاحات گسترده ، بازنگری سیستم های هشدار ، رویه های به روز ، تکفیر اسقف ها و غیره شده است. اما همه اینها نمی توانند ریشه واقعی مسئله را تشخیص دهند و اینکه چرا هر "رفع" پیشنهادی تاکنون ، صرف نظر از اینکه چقدر مورد حمایت خشم عادلانه و دلیل منطقی باشد ، قادر به مقابله با بحران درون بحران. 

 

قلب بحران

در اواخر قرن نوزدهم ، پاپ ها شروع به زنگ هشدار دردسرساز کردند انقلاب جهانی در حال انجام بود ، یکی آنقدر موذیانه ، که به نظر می رسید "آخرین زمان" پیشگویی شده در کتاب مقدس را بشارت می دهد. 

seem به نظر می رسد آن زمانهای تاریک پیش بینی شده است که توسط سنت پولس پیشگویی شده است ، در آن مردها ، که از قضاوت عادلانه خداوند کور شده اند ، باید دروغ را برای حقیقت بگیرند و باید به "شاهزاده این جهان" ، که دروغگو است ، اعتقاد داشته باشند و پدرش ، به عنوان یک معلم حقیقت: "خدا باید عمل خطا را برای آنها بفرستد تا دروغ را باور کنند (2 کلیسای دوم ، دوم ، 10). در آخرین زمانها ، برخی از ایمان دور می شوند و به روح گمراه و آموزه های شیاطین توجه می کنند. " (1 تیم. IV ، 1). - پاپ LEO XIII ، Divinum Illud Munus، ن. 10

منطقی ترین پاسخ در آن زمان تأیید حقایق تغییرناپذیر ایمان و محکوم کردن بدعت های مدرنیسم ، مارکسیسم ، کمونیسم ، سوسیالیسم و ​​غیره بود. پاپ ها همچنین شروع به توسل به قلب مقدس عیسی ، مادر مبارک ، فرشته فرشته و به ظاهر کل میزبان آسمان کرد. با این حال ، در دهه 1960 ، سونامی اخلاقی توقف ناپذیر به نظر می رسید انقلاب جنسی ، طلاق بدون تقصیر ، فمینیسم رادیکال ، پیشگیری از بارداری ، پورنوگرافی و ظهور ارتباطات اجتماعی گسترده ای که همه را دامن می زد ، به خوبی در جریان بود. رئیس جماعت مitسسات زندگی متبرک ابراز تأسف کرد که فرهنگ عرفی شده حتی در دستورات مذهبی غربی نیز نفوذ کرده است ...

... و درعین حال ، زندگی مذهبی به جای انعکاس آن ، دقیقاً جایگزینی برای "فرهنگ مسلط" است. کاردینال فرانک روده ، بخشدار از جانب بندیکت شانزدهم ، نور جهان توسط پیتر سیوالد (مطبوعات ایگناتیوس) ؛ پ. 37 

پاپ بندیکت افزود:

intellectual فضای فکری دهه 1970 ، که دهه 1950 پیش از این راه را برای آن هموار کرده بود ، در این امر سهیم بود. در آن زمان حتی سرانجام نظریه ای ایجاد شد که می بایست به پدوفیلیا به عنوان نکته مثبت نگاه کرد. مهمتر از همه ، این تز - و این حتی در الهیات اخلاقی کاتولیک نیز نفوذ کرده بود - که چیزی به خودی خود بد نیست. فقط مواردی وجود داشت که "نسبتاً" بد بودند. آنچه خوب یا بد بود به عواقب آن بستگی داشت. - همانجا پ. 37

ما بقیه داستان غم انگیز اما واقعی را می دانیم که چگونه نسبی گرایی اخلاقی پایه های تمدن غرب و اعتبار کلیسای کاتولیک را فرو ریخته است.

در دهه 60 مشخص شد که آنچه کلیسا انجام می داد ، یعنی وضع موجود ، کافی نیست. تهدید به جهنم ، تعهد روز یکشنبه ، مضامین رفیع و غیره - اگر در حفظ هوادارن در دشتها م wereثر باشد - دیگر چنین کاری نمی کرد. سپس بود که سنت پل ششم قلب بحران را شناسایی کرد: قلب خود. 

 

رشد باید دوباره به مأموریت ما تبدیل شود

نامه دائر برجسته پل ششم Humanae Vitae, که به موضوع بحث برانگیز کنترل تولد می پرداخت ، به ویژگی بارز پدرش تبدیل شده است. اما آن نیست چشم انداز. که چندین سال بعد در توصیه های رسولی توضیح داده شد اوانجلی نونتیندی ("تبلیغ بشارت"). پانتیفون انگار لایه های دوده و گرد و غبار را از روی شمایل باستانی برمی داشت ، از قرن ها دگم ، سیاست ، قوانین و مجالس فراتر رفت تا کلیسا را ​​به اصل و اصل خود برگرداند. علت وجودی: انجیل و عیسی مسیح را به عنوان پروردگار و ناجی هر موجودی اعلام کنید. 

بشارت دادن در واقع لطف و حرفه ای است كه كلیسا ، عمیق ترین هویت اوست. او برای بشارت دادن وجود دارد ، یعنی برای تبلیغ و تعلیم ، کانال هدایای فیض ، آشتی گناهکاران با خدا و تداوم قربانی مسیح در دسته جمعی ، که یادبود او است مرگ و رستاخیز باشکوه. —POPE ST. PAUL VI ، Evangelii Nuntiandi ، n 14؛ واتیکان.وا

علاوه بر این ، این بحران مسئله قلبی بود: کلیسا دیگر به عنوان یک کلیسای مievingمن عمل نمی کرد. او داشت اولین عشق خود را از دست داد، بسیار شگفت انگیز زندگی و اعلام شده توسط مقدسین ، که به شخصا و بدون ذخیره خود را به عیسی بسپارید - به عنوان همسر با یکدیگر. این برای تبدیل شدن به "برنامه" حوزه های علمیه ، مدارس ،
و م institutionsسسات دینی: برای هر کاتولیک انجیل را واقعی تجسم می بخشند ، تا عیسی را ابتدا و در دنیای "تشنه اصالت" دوست داشته و شناخته کنند.[1]Evangelii Nuntiandi ، n 76؛ واتیکان.وا

دنیا سادگی زندگی ، روح نماز ، انفاق نسبت به همه ، به ویژه نسبت به افراد حقیر و فقیر ، اطاعت و فروتنی ، جدا شدن و از خودگذشتگی را از ما می خواهد و انتظار دارد. بدون این نشان مقدس ، حرف ما در لمس قلب انسان مدرن مشکل خواهد داشت. خطر بیهوده و عقیم بودن دارد. —POPE ST. PAUL VI ، Evangelii Nuntiandi ، n 76؛ واتیکان.وا

در حقیقت ، توسط برخی متکلمان گفته شده است که پاپ ژان پل دوم "نویسنده اشباح" بود اوانجلی نونتیندی. در واقع ، مقدس در زمان پطیسی خود ، به طور مداوم بر لزوم "بشارت جدید" ، به ویژه فرهنگ هایی که زمانی بشارت داده شده بودند ، تأکید می کرد. چشم انداز او نمی تواند واضح تر باشد:

احساس می کنم لحظه تعهد فرا رسیده است تمام انرژی کلیسا برای بشارت جدید و رسالت جنت آگهی [به ملتها]. OPPOPE ST. جان پاول دوم ، Redemptoris Missio ، n 3؛ واتیکان.وا

دیدن جوانان رها شده و از بین رفتن به دلیل فقدان دید، او روزهای جهانی جوانان را افتتاح کرد و آنها را برای تبدیل شدن به یک ارتش تبشیری معرفی کرد:

از بیرون رفتن در خیابانها و مکانهای عمومی نترسید ، مانند اولین حواریانی که مسیح و بشارت نجات را در میادین شهرها ، شهرها و روستاها تبلیغ کردند. دیگر فرصتی نیست که از انجیل خجالت بکشیم. زمان تبلیغ آن از پشت بامها است. برای اینکه چالش شناخته شدن مسیح در "کلانشهرهای" مدرن را بپذیرید ، از ترک شیوه های زندگی راحت و روزمره نترسید. این شما هستید که باید "به کنار خیابان ها بروید" و هرکسی را که ملاقات می کنید به ضیافتی که خداوند برای قومش تدارک دیده است دعوت کنید. انجیل را نباید به دلیل ترس یا بی تفاوتی مخفی نگه داشت. این هرگز به این معنی نبود که در خلوت مخفی شود. باید آن را در جای خود قرار داد تا مردم نور آن را ببینند و پدر آسمانی ما را ستایش کنند. - هومیلی ، پارک ایالتی Cherry Creek State Homily ، دنور ، کلرادو ، 15 آگوست ، 1993 ؛ واتیکان.وا

شانزده سال گذشته بود که جانشین وی پاپ بندیکت نیز همین طور تأکید کرد ، اکنون ، فوریت مأموریت کلیسا:

در روزگار ما ، وقتی که در مناطق وسیعی از جهان ایمان مانند شعله ای که دیگر سوخت ندارد از بین می رود ، اولویت اصلی این است که خدا را در این جهان حاضر کنیم و زنان و مردان را به سوی خدا نشان دهیم. نه فقط هر خدایی ، بلکه خدایی که در سینا صحبت کرد. به خدایی که چهره او را در عشقی می شناسیم که "تا آخر" را تحت فشار قرار می دهد (ر.ک. Jn 13: 1) - در عیسی مسیح ، مصلوب شده و قیام شده است. -POPE BENEDICT XVI ، نامه معظم له پاپ بندیکت شانزدهم به تمام اسقف های جهان، 12 مارس 2009؛ واتیکان.وا

 

تماس کنونی

نامه بندیکت شانزدهم ، خطاب به "همه اسقف های جهان" ، به عنوان معاینه وجدان چقدر خوب کلیسا پاسخ داد به دستورالعمل های پیشینیان خود. اگر ایمان گله در خطر از بین رفتن باشد ، چه کسی مقصر است جز معلمان آن؟

انسان مدرن با تمایل بیشتری به گواهان گوش می دهد تا به معلم ها ، و اگر به سخنان معلمان گوش می دهد به این دلیل است که آنها شاهد هستند. -Evangelii Nuntiandi ، n 41؛ واتیکان.وا

اگر جهان در حال تاریکی بود ، آیا دلیل این نبود که نور جهانی که کلیسا است (مات 5: 14) در حال محو شدن است؟

در اینجا ما به بحران درون بحران می رسیم. ندای بشارت توسط پاپ ها از مردان و زنانی گرفته می شد که شاید خودشان بشارت داده نشده بودند. پس از واتیکان دوم ، نهادهای مذهبی به کانون های الهیات لیبرال و تعالیم بدعت تبدیل شدند. عقب نشینی ها و مراسم مذهبی کاتولیک ها به مراکز فمینیسم رادیکال و "عصر جدید" تبدیل شدند. چندین کشیش برای من بازگو کردند که چگونه همجنس گرایی در حوزه های علمیه آنها بیداد می کند و چگونه کسانی که عقاید ارتدوکس دارند گاهی برای "ارزیابی روانشناختی" فرستاده می شوند.[2]قس کرم چوب اما شاید نگران کننده ترین مسئله این باشد که نماز و معنویت غنی مقدسین به ندرت آموزش داده می شد. در عوض ، روشنفکری مسلط شد زیرا عیسی به جای پروردگار زنده شده ، به یک شخصیت تاریخی تبدیل شد و از انجیل ها به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده می شد تا کالبدشکافی کنند تا کلام زنده خدا. خردگرایی به مرگ رمز و راز تبدیل شد. بنابراین ، جان پل دوم گفت:

حتی بعضی اوقات کاتولیک ها شخصاً مسیح را از دست داده اند و یا هرگز فرصتی برای تجربه آنها پیدا نکرده اند: نه مسیح به عنوان یک "پارادایم" یا "ارزش" صرف ، بلکه به عنوان پروردگار زنده ، "راه و حقیقت و زندگی". - پاپ جان پل دوم ، L'Osservatore Romano (نسخه انگلیسی روزنامه واتیکان) ، 24 مارس 1993 ، ص 3.

این همان چیزی است که پاپ فرانسیس در این اواخر ساعت ، در این "زمان رحمت" ، که احساس می کند "رو به اتمام است" ، در کلیسا احیا کرده است.[3]سخنرانی در سانتا کروز ، بولیوی ؛ newsmax.com، جولای 10th، 2015 فرانسیس با تمرکز زیاد بر پیشینیان خود در مورد موضوع بشارت ، روحانیت و وفادار را با صریح ترین شرایط برای به چالش کشیدن معتبر. این است وی تأکید کرده است که برای شناختن و بازگرداندن عذرخواهی یا حفظ آداب و رسوم ما کافی نیست. هر كدام باید منادی قابل لمس ، حاضر و شفاف انجیلی از شادی باشیم - عنوان نصیحت رسولانه او. 

 ... بشارت دهنده هرگز نباید شبیه کسی باشد که تازه از مراسم خاکسپاری برگشته است! بیایید شور و شوق خود را بهبود ببخشیم و تعمیق کنیم ، "لذت لذت بخش و مروتمند بشارت ، حتی وقتی که اشک است که باید بکاریم ... و ممکن است دنیای زمان ما ، که گاهی با دردسر ، گاهی با امید ، در حال جستجو است ، فعال شود برای دریافت بشارت نه از طرف مبشران دلسرد ، دلسرد ، بی تاب یا مضطرب ، بلکه از جانب وزرای انجیلی که زندگی آنها با شور و حرارت می درخشد ، و اولین کسانی که شادی مسیح را دریافت کرده اند. OPPOPE FRANCIS ، Evangelii Gaudium ، n 10؛ واتیکان.وا

اتفاقاً اولین بار این کلمات را سنت پل ششم نوشت.[4]اوانجلی نونتیندی (8 دسامبر 1975) ، 80: AAS 68 (1976) ، 75. بنابراین ، تماس فعلی نمی تواند به عنوان یک تماس واضح تر باشد از خود مسیح که به شاگردان گفت: "هر کسی که به شما گوش دهد به من گوش می دهد." [5]لوقا 10: 16 تا جایی که ما از اینجا بروم؟

اولین قدم این است که هر یک از ما ، به صورت جداگانه ، "قلبهای ما را به روی عیسی مسیح باز کنید."برای رفتن به جایی تنها در طبیعت ، اتاق خواب خود ، یا آرامش یک کلیسای خالی ... و با عیسی همانطور که هست صحبت کنید: یک فرد زنده که شما را بیشتر از هر کسی دوست دارد یا می تواند دوست داشته باشد. او را به زندگی خود دعوت کنید ، از او بخواهید که شما را تغییر دهد ، شما را با روح خود پر کند و قلب و زندگی شما را تازه کند. این مکان برای شروع امشب است. و سپس او خواهد گفت ، "بیا ، من را دنبال کن." [6]زمین 10: 21 او فقط با دوازده مرد شروع به تغییر جهان کرد ، به نظر می رسد که دوباره یک بقایای باقی مانده خواهد بود ، و برای انجام همین کار فراخوانی می شود ...

من همه مسیحیان را در هر لحظه ، در هر لحظه ، به یک دیدار شخصی مجدد با عیسی مسیح دعوت می کنم ، یا حداقل اجازه می دهم تا او را با آنها روبرو کنم. من از همه شما می خواهم این کار را انجام دهید ناخواسته هر روز هیچ کس نباید فکر کند که این دعوت برای او منظور نشده است ، زیرا "هیچ کس از شادی آورده شده توسط خداوند مستثنی نیست". خداوند کسانی را که ناامید نمی کند این خطر را بپذیرید هر زمان که قدم به سمت عیسی برداریم ، متوجه خواهیم شد که او از قبل در آنجاست و با آغوش باز منتظر ماست. اکنون زمان آن است که به عیسی مسیح بگوییم: «پروردگارا ، من اجازه داده ام که خودم را گول بزنم. من با هزاران راه از عشق تو پرهیز کرده ام ، اما یک بار دیگر اینجا هستم تا عهد خود را با تو تجدید کنم. من به تو نياز دارم. یکبار دیگر مرا نجات بده ، پروردگار ، یکبار دیگر مرا در آغوش رستگاری خود قرار ده ». چه خوب است که هر وقت گم شدیم به او برگردیم! بگذارید یک بار دیگر این را بگویم: خدا هرگز از بخشش ما خسته نمی شود. ما کسی هستیم که از رحمت او خسته می شویم. مسیح ، که به ما گفت "هفتاد بار هفت" یکدیگر را ببخشیم (Mt 18:22) مثال خود را به ما داده است: او هفتاد بار هفت ما را بخشیده است. بارها و بارها او ما را بر دوش خود تحمل می کند. هیچ کس نمی تواند کرامت ما را از این عشق بی حد و حصر و بی وقفه سلب کند. با لطافتی که هرگز ناامید کننده نیست ، اما همیشه قادر به بازگرداندن شادی ما است ، این امکان را برای ما ایجاد می کند که بتوانیم سر خود را بلند کنیم و از نو شروع کنیم. بگذارید ما از قیام عیسی فرار نکنیم ، هرگز تسلیم نشویم ، بیایید چه خواهد شد. باشد که چیزی بیشتر از زندگی او ، که ما را به تحریک وادارد ، الهام بگیرد! OPPOPE FRANCIS ، Evangelii Gaudium ، n 3؛ واتیکان.وا

 

با تشکر از همه کسانی که در این هفته به دعا و پشتیبانی مالی شما در این وزارت کمک کرده اند. از شما سپاسگزارم و خداوند به شما برکت دهد 

 

برای سفر با مارک در La حالا ورد,
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع
1 Evangelii Nuntiandi ، n 76؛ واتیکان.وا
2 قس کرم چوب
3 سخنرانی در سانتا کروز ، بولیوی ؛ newsmax.com، جولای 10th، 2015
4 اوانجلی نونتیندی (8 دسامبر 1975) ، 80: AAS 68 (1976) ، 75.
5 لوقا 10: 16
6 زمین 10: 21
نوشته شده در صفحه اصلی, ایمان و اخلاق.