وحدت کاذب

IF دعا و آرزوی عیسی این است که "همه ممکن است یکی باشند" (جان 17: 21)، سپس شیطان نیز برنامه ای برای وحدت دارد -یک وحدت کاذب. و شاهد ظهور علائم آن هستیم. آنچه در اینجا نوشته شده مربوط به "جوامع موازی" آینده است که از آنها صحبت می شود پناهگاه ها و خلوت های آینده.

 
وحدت واقعی 

مسیح دعا کرد که همه ما یکی باشیم:

...با یک ذهن بودن ، داشتن عشق یکسان ، کاملاً منطبق بودن و یک عقیده بودن... (فیل 2: 5)

چه عقل؟ چه عشقی؟ با چه توافقی؟ پولس در آیه بعدی به آن پاسخ می دهد:

این ذهنیت را بین خود داشته باشید ، که متعلق به شما در مسیح عیسی است ، که ... برابری با خدا را چیزی که باید بدانید محاسبه نکرد ، بلکه خودش را خالی کرد و به شکل بنده در آمد ...

علامت مسیحیت است عشق. اوج این عشق انکار نفس ، کنوز یا تخلیه نفس برای دیگری است. این باید ذهن بدن مسیح باشد ، الف وحدت خدمات، که پیوند عشق است.

وحدت مسیحی یک تسلیم و انطباق بی فکر نیست. این یک فرقه است. همانطور که اغلب می گویم وقتی با جوانان صحبت می کنم: عیسی نیامده است که شما را بگیرد شخصیت—اون اومد که تو رو ازت بگیره گناهان و بنابراین ، بدن مسیح از اعضای زیادی تشکیل شده است ، اما با عملکردهای مختلف ، همه به هدف عشق سفارش شده اند. تفاوت، بنابراین ، جشن گرفته می شود.

… رسول مشتاق برقراری ارتباط است… ایده وحدت میان کثرت منشورات عرفانی که هدایای روح القدس هستند. به لطف اینها ، كلیسا به عنوان یك ارگانیسم غنی و حیاتی ، نه یكنواخت از یك روح واحد ظاهر می شود كه همه را به سمت یكی عمیق سوق می دهد ، زیرا او بدون از بین بردن اختلافات و در نتیجه ایجاد یك وحدت هماهنگ ، از آنها استقبال می كند. - POPE BENEDICT XVI ، آنجلوس ، 24 ژانویه ، 2010 ؛ L'Osservatore Romano ، نسخه هفتگی به زبان انگلیسی، 27 ژانویه ، 2010 ؛ www.vatican.va

در وحدت مسیحی ، همه از طریق خیرخواهی یا با پایبندی به قوانین طبیعی و اخلاقی که از طریق خلقت و در شخص حضرت عیسی برای ما آشکار شده است ، به نفع دیگری هدایت می شوند. بدین ترتیب صدقه و حقیقت طلاق داده نمی شوند و نمی توانند طلاق بگیرند ، زیرا هر دو به سود دیگری سفارش می شوند. ^[1]قس به هر قیمتی آنجا که عشق باشد ، اجباری هم وجود ندارد. آنجا که حقیقت وجود دارد ، آزادی نیز وجود دارد.

بنابراین ، در وحدت مسیح ، روح انسان می تواند به طور کامل در درون یک جامعه دوست داشتنی رشد کند ... که تصویر جامعه اول است: تثلیث مقدس.
 

وحدت کاذب 

هدف شیطان این نیست که همه ما یکی باشیم ، بلکه هدف همه خواهد بود لباس فرم.

برای ایجاد این وحدت کاذب ، مبتنی بر a خواهد بود تثلیث کاذب: "تحمل, مهربان, برابر" هدف دشمن این است که ابتدا وحدت کشور را از بین ببرد بدن مسیح، وحدت ازدواج، و آن داخلی وحدت در درون انسان انسان (جسم ، روح و روح) ، که به تصویر خدا ساخته شده است - و سپس همه را در یک بازسازی کنید تصویر دروغین.

در حال حاضر ، انسان بر جهان و قوانین آن قدرت دارد. او قادر است این دنیا را از هم بپاشد و دوباره در آن جمع شود. - POPE BENEDICT XVI (کاردینال راتزینگر) ، پالرمو ، 15 مارس 2000

در "برابر بودن" دیگر چیزی به عنوان "مرد" یا "زن" یا "شوهر" و "زن" وجود ندارد. (توجه به این نکته مهم است که منظور از ذهن سکولاریست مدرن کلمه "برابری" نیست: ارزش برابر و ابدی هر انسانی—اما یک نوع بی مزه است یکسان بودنجنبش رادیکال فمینیستی توسط شیطان تقویت شد تا نقش های متفاوت اما مکمل زن و مرد را پاک کند.

پدر بودن انسان به ما پیش بینی می کند که او چیست. اما وقتی این پدرپذیری وجود نداشته باشد ، وقتی فقط به عنوان یک پدیده بیولوژیکی ، بدون بعد انسانی و معنوی آن تجربه شود ، همه گفته ها در مورد خدای پدر خالی است. بحران پدری که امروز در آن زندگی می کنیم ، عنصری است ، شاید مهمترین ، تهدیدکننده انسان در انسانیتش. انحلال پدر و مادر با انحلال پسر و دختر بودن ما ارتباط دارد.  - POPE BENEDICT XVI (کاردینال راتزینگر) ، پالرمو ، 15 مارس 2000

با رسیدن به این هدف ، او به مرحله بعدی می رود: پاک کردن تفاوتها در جنسیت مردانه و زنانه. اکنون مردانگی یا زن بودن یک است ماده اولویت، و بنابراین ، زن و مرد اساساً هستند "برابر." 

به کار بردن مجدد تفاوت بین دو جنس ، به طور ضمنی آن نظریه های تاریک را تأیید می کند که می خواهند همه ارتباطات را از مردانگی یا زنانگی یک انسان دور کنند ، گویی این یک موضوع کاملاً بیولوژیکی است.  -POPE BENEDICT XVI ، WorldNetDaily، 30 دسامبر 2006 

اما این احساس نادرست و محدود "برابری" فقط به زن و مرد محدود نمی شود. این در "انسانی" بودن به درک تحریف شده ای از طبیعت سرایت می کند. یعنی حیوانات و گیاهان باید در نظر گرفته شوند ، البته از نظر شکل و از هوش کمتری ، برابر موجودات در این رابطه همزیستی ، زن ، زن ، حیوان - حتی کره زمین و محیط - از نظر ارزش در نوعی برابر می شوند همگن سازی کیهانی (و گاهی اوقات ، نوع بشر به خود می گیرد کمتر ارزش در مقابل ، مثلاً یک گونه در معرض انقراض.) 

به عنوان مثال ، اسپانیا پروژه Great Ape را به تصویب رساند و اعلام کرد که شامپانزه ها و گوریل ها بخشی از "جامعه برابرها" با مردم هستند. سوئیس اعلام کرده است که گیاهان منفرد دارای "کرامت ذاتی" هستند و "سر بریدن" گلهای وحشی یک اشتباه بزرگ اخلاقی است. قانون اساسی جدید اکوادور "حقوق طبیعی" را که برابر با حقوق برابر است ، پیش بینی کرده است نام علمی انسان. -همو ساپینس ، گم شو، وسلی جی اسمیت ، همکار ارشد حقوق بشر و اخلاق زیستی موسسه Discovery، بررسی ملی آنلاین ، آوریل 22nd، 2009

همانطور که روح القدس به عنوان عشق بین پدر و پسر جریان می یابد ، بنابراین این وحدت کاذب نیز توسط "مدارا" پیوند خورده است. در حالی که شکل ظاهری خیرات را حفظ یا نگه می داریم ، غالباً خالی از عشق است زیرا به دلیل روشن شدن حقیقت و عقل ، بر اساس احساسات و منطق تحریف شده بنا شده است. بنابراین قانون طبیعی و اخلاقی با مفهوم دست نیافتنی "حقوق" مبادله می شود. بنابراین ، اگر چیزی را می توان به عنوان یک حق در نظر گرفت ، بنابراین باید تحمل شود (حتی اگر این حق به سادگی توسط قاضی "ایجاد" شود یا توسط گروه های لابی گر درخواست شود ، صرف نظر از اینکه این "حقوق" حقیقت و دلیل را نقض کند.)

به همین ترتیب ، این تثلیث دروغین ندارد عشق به عنوان پایان آن ، اما منیت: آن است برج جدید بابل.

دیکتاتوری نسبی گرایی در حال ایجاد است که هیچ چیز را به عنوان قطعی تشخیص نمی دهد و به عنوان معیار نهایی باقی می ماند چیزی جز خود و اشتهای آن.  - POPE BENEDICT XVI (کاردینال راتزینگر) ، افتتاحیه همایش در کنکلاو، 18 آوریل 2004.

در ظاهر ، کلمات بردبار ، انسانی و برابر اصطلاحاتی هستند که خوب به نظر می رسند و در واقع می توانند خوب باشند. اما شیطان "پدر دروغ" است که آنچه را که خوب است می گیرد و آن را می پیچاند ، در نتیجه روح ها را به دام می اندازد گیجی.

جعل جهانی 

هنگامی که این "تثلیث" باطل در هر سه جنبه آن به هم پیوست ، راه را برای یک آماده می کند وحدت کاذب که خود باید با دقت کنترل و اجرا شود. در حقیقت ، ماهیت تحمل این است که نمی تواند آن چیز ، شخص یا م institutionسسه ای را که به ایده اخلاقی پایبند است تحمل کند. مطلق. کتاب مقدس می گوید ، "آنجا که روح خداوند است ، آزادی نیز وجود دارد." ^[2]2 Cor 3: 17 برعکس ، هر جا روح دجال باشد ، اجبار وجود دارد. ^[3]قس کنترل! کنترل! The وحدت کاذب, در حال حاضر گسترش به عنوان یک پدیده جهانی ، بنابراین ، راه را برای دجال که تضمین می کند آماده می کند هر شخص باید حساب شود. کنترل زیر شکم تحمل است. این چسب ضد مسیح است - نه عشق. یک پیچ پیچ در ماشین می تواند کل مکانیسم را از بین ببرد. به همین ترتیب ، هر فرد باید با دقت سازمان یافته و در وحدت کاذب ادغام شود - به بیان سیاسی آن ، که اساساً توتالیتاریسم است ، مقید و مطابق باشد. 

آخرالزمان درباره آنتاگونیست خدا ، جانور صحبت می کند. این حیوان نام ندارد ، اما یک شماره دارد.

در [وحشت اردوگاه های کار اجباری] آنها چهره ها و تاریخ را لغو می کنند و انسان را به یک شماره تبدیل می کنند و او را در یک ماشین عظیم به یک غرفه می کشند. انسان چیزی بیش از یک کارکرد نیست.

در روزگار ما ، نباید فراموش کنیم که آنها در صورت پذیرش قانون جهانی ماشین ، سرنوشت جهانی را که خطر پذیرش همان ساختار اردوگاه های کار اجباری را دارد ، ترسیم می کنند. ماشین آلاتی که ساخته شده اند همان قانون را اعمال می کنند. طبق این منطق ، انسان باید توسط الف تفسیر شود کامپیوتر و این تنها در صورت امکان ترجمه به اعداد امکان پذیر است.

جانور یک عدد است و به عدد تبدیل می شود. با این حال خدا یک نام دارد و با نام صدا می کند. او یک فرد است و به دنبال شخص است.  - کاردینال راتزینگر ، (POPE BENEDICT XVI) پالرمو ، 15 مارس 2000 (معدن مورب)

اما این نیست وحدت. بلکه اینگونه است انطباق.

این جهانی سازی زیبا از وحدت همه ملل نیست ، هرکدام با آداب و رسوم خاص خود ، در عوض جهانی سازی یکنواختی هژمونیک است ، این یک فکر واحد است. و این تنها اندیشه میوه دنیاپرستی است. —POPE FRANCIS ، همجنسگرا ، 18 نوامبر 2013 اوج

همانطور که مسیحیت مبتنی بر آزادی و مسئولیت در برابر حقیقت است - و این همان چیزی است که وحدت واقعی را ایجاد می کند - وحدت کاذب توسط ظاهری بوجود می آید چهره آزادی: تیم امنیت لاتاری به نام صلح یک دولت توتالیتر توجیه خواهد شد تا این وحدت کاذب را برای "منافع مشترک" ایجاد کند (به ویژه اگر جهان در کدورت یک جنگ جهانی سوم قرار داشته باشد یا در معرض فاجعه ها باشد ، طبیعی یا اقتصادی.) اما یک وحدت کاذب نیز به همین ترتیب است یک صلح دروغین

زیرا خود شما به خوبی می دانید که روز خداوند مانند یک دزد فرا خواهد رسید شبدزد فقط برای دزدی و ذبح و نابودی می آید. (اول رسولان 1: 5 ؛ یوحنا 2:10)

آنها زخم قوم من را به آرامی بهبود بخشیدند و گفتند: "صلح ، صلح" ، درصورتی که صلح برقرار نشود. من نگهبانان شما را تنظیم می کنم و می گویم: "به صدای شیپور توجه کنید!" اما آنها گفتند ، "ما توجه نخواهیم کرد." ای ملتها ، بشنوید و بدانید ، ای جماعت ، چه بلایی بر سر آنها خواهد آمد. ای زمین بشنو. اینک من شر این مردم را به بار می آورم ، ثمره وسایل آنها ، زیرا آنها به سخنان من توجه نکرده اند. و اما قانون من ، آنها آن را رد کرده اند.  (ارمیا 6:14 ، 17-19)

دجال در شب مانند دزد خواهد آمد گیجی. ^[4]قس تقلبی آینده

وقتی همه ما در همه بخشهای مسیحیت بسیار انشعاب یافته ، و بسیار کاهش یافته ، پر از انشعاب ، بسیار نزدیک به بدعت هستیم. وقتی ما خود را به دنیا انداختیم و به حمایت از آن وابسته شدیم ، و از استقلال و قدرت خود دست کشیدیم ، آنگاه [دجال] تا جایی که خدا به او اجازه دهد ، با عصبانیت بر ما حمله خواهد کرد.  - بی جان جان هنری نیومن ، خطبه چهارم: آزار و شکنجه دجال

قبل از دومین آمدن مسیح ، کلیسا باید از یک آزمایش نهایی عبور کند که ایمان بسیاری از ایمانداران را متزلزل کند. آزار و شکنجه ای که همراه زیارت او در زمین است ، "رمز و راز گناه" را به شکل یک فریب مذهبی که به مردان راه حل آشکار مشکلاتشان را به قیمت ارتداد از حقیقت ارائه می دهد. - طرز فکر کلیسای کاتولیک ، n. 675

کلیسای دروغین

سپس این وحدت کاذب "جهانی" خواهد شد - کلمه ای که از یونانی آمده است کاتولیکوس: "کاتولیک" - تلاشی برای تغییر شکل و جابجایی کلیسای واقعی و وحدت واقعی که در غیر این صورت نقشه مسیح محقق خواهد شد.

زیرا او با توجه به هدفی که در مسیح به عنوان طرحی برای تمام وقت ، برای وحدت همه چیز در او ، چیزهای بهشتی و چیزهای دیگر ، در رمز و بینش خود به ما معما کرده است. زمین. (Eph 1: 9-10) 

من پروتستان های روشن فکر ، برنامه هایی را برای آمیختن عقاید مذهبی ، سرکوب اقتدار پاپ شکل گرفتم ... من هیچ پاپی ندیدم ، بلکه یک اسقف در برابر محراب عالی سجده کرد. در این دیدگاه کلیسا را ​​دیدم که توسط کشتی های دیگر بمباران می شود ... از هر طرف تهدید می شد ... آنها یک کلیسای بزرگ و عجیب و غریب ساختند که قرار بود تمام عقاید را با حقوق برابر در آغوش بکشد ... اما به جای یک محراب فقط مکروه و ویران بود. چنین کلیسایی جدید بود که be آن کاترین امریخ مبارک (1774-1824 میلادی) ، زندگی و افشاگری های آن کاترین امریخ، 12 آوریل 1820

پاپ فرانسیس این سازش در اعتقادات خود ، این روحیه رو به رشد جهانی بودن در کلیسا را ​​"میوه شیطان" می نامد. پدر مقدس با مقایسه زمان ما با عبرانیان باستان در کتاب مکابیان ، هشدار داد که ما در همان "روح مترقی گرایی" قرار داریم.

آنها معتقدند که پیش رفتن در هر نوع انتخاب بهتر از ماندن در عادات وفاداری است ... به این می گویند ارتداد ، زنا. در واقع ، آنها درباره چند ارزش مذاکره نمی کنند. آنها درباره اصل وجودشان مذاکره می کنند: وفاداری خداوند. —POPE FRANCIS ، همجنسگرا ، 18 نوامبر 2013 اوج

بنابراین ، ما باید در این مواقع بیدار بمانیم ، به خصوص که می بینیم افراد زیادی به فریب سازش کشیده شده اند. در همان زمان ، كلیسا به طور فزاینده ای به عنوان "تروریست های" صلح و "نظم جدید جهانی" با مدارا تر ، ترسیم می شود. بنابراین ، روشن است که کلیسا با آزار و شکنجه ای روبرو خواهد شد که در نهایت ، او را تطهیر می کند.

کلیسا کوچک خواهد شد و باید از ابتدا کم و بیش از نو شروع کند. او دیگر نمی تواند در بسیاری از بناهایی که برای رونق بنا کرده سکونت داشته باشد. از آنجا که تعداد طرفداران وی کاهش می یابد ... او بسیاری از امتیازات اجتماعی خود را از دست خواهد داد ... به عنوان یک جامعه کوچک ، [کلیسا] با ابتکار اعضای فردی خود خواسته های بسیار بیشتری را مطرح می کند.

این برای کلیسا سخت خواهد بود ، زیرا فرآیند تبلور و شفاف سازی انرژی بسیار ارزشمندی را برای او هزینه می کند. این باعث فقیر شدن وی و تبدیل شدن به او به کلیسای حریف می شود ... روند کار مانند جاده طولانی و خسته کننده خواهد بود از پیشرفت گرایی کاذب در آستانه انقلاب فرانسه - وقتی یک اسقف ممکن است هوشمندانه تصور شود اگر دگم ها را مسخره کند و حتی اینگونه القا کند که وجود خدا به هیچ وجه قطعی نیست ... اما وقتی محاکمه این غربال گذشته است ، قدرت بزرگی از یک کلیسای روحانیت یافته و ساده تر جریان خواهد یافت. مردان در دنیایی کاملاً برنامه ریزی شده ، خود را به گونه ای ناگفته تنها می بینند. اگر آنها كاملاً خدا را از دست داده باشند ، تمام وحشت فقر خود را احساس خواهند كرد. سپس آنها گله کوچک مrsمنان را به عنوان چیزی کاملاً جدید کشف خواهند کرد. آنها آن را به عنوان امیدی که برای آنها در نظر گرفته شده است کشف خواهند کرد ، پاسخی که همیشه به طور مخفیانه در جستجوی آن بوده اند.

و بنابراین به نظر من مسلم است که کلیسا با روزهای بسیار سختی روبرو است. بحران واقعی به سختی آغاز شده است. ما باید روی تحولات فوق العاده حساب کنیم. اما در مورد آنچه که در پایان باقی خواهد ماند به همان اندازه اطمینان دارم: نه کلیسای کیش سیاسی ، که قبلاً با گوبل مرده است ، بلکه کلیسای ایمان است. او ممکن است به اندازه ای که تا همین اواخر بود دیگر قدرت اجتماعی مسلط نباشد. اما او از شکوفایی تازه لذت خواهد برد و به عنوان خانه مرد دیده می شود ، جایی که او زندگی و امید فراتر از مرگ را پیدا می کند. - کاردینال جوزف راتینجر (POPE BENEDICT XVI) ، ایمان و آینده، Ignatius Press ، 2009

اولین بار در تاریخ 4 ژانویه 2007 منتشر شد. من منابع بیشتری را در اینجا به روز کرده و اضافه کرده ام.