دانشکده سازش

خیانت بوسیله کپی بوسه
خیانت بوسه، توسط مایکل دی. اوبراین

 

 

به را وارد کنید "مدرسه عشق" به این معنی نیست که باید ناگهان در "مدرسه مکتب" ثبت نام کرد سازش" منظور من از این حرف این است که عشق ، اگر واقعی باشد ، همیشه صادقانه است.

 

موج درست صحیح

دنیای عقل سلیم توسط موجی از درستی سیاسی که تلاش کرده همه را "خوب" کند ، اما لزوما صادق نیست ، نابود شده است. اسقف اعظم دنور اخیراً به صراحت گفته است:

من فکر می کنم زندگی مدرن ، از جمله زندگی در کلیسا ، از عدم تمایل به جرم رنج می برد که احتیاط و خوش اخلاقی به حساب می آید ، اما خیلی اوقات نامردی به نظر می رسد. انسانها به هم احترام و ادب مناسب دارند. اما ما همچنین حقیقت را مدیون یکدیگر هستیم - که به معنای صراحت است.  - اسقف اعظم چارلز J. Chaput ، OFM Cap. ، ارائه به سزار: فراخوان سیاسی کاتولیک، 23 فوریه 2009 ، تورنتو ، کانادا

در هیچ کجا این نامردی به اندازه نبرد با "فرهنگ سازش" در جنسیت انسان مشهود نبوده است. این امر تا حدی به دلیل عدم آموزش جامع در مورد جنسیت و ازدواج انسان است:

... هیچ راهی آسان برای گفتن آن وجود ندارد. کلیسا در ایالات متحده بیش از 40 سال در شکل گیری ایمان و ضمیر کاتولیک ها ضعیف عمل کرده است. و اکنون ما در حال جمع آوری نتایج هستیم - در میدان عمومی ، در خانواده ها و درهم ریختگی زندگی شخصی ما. -همانجا.

همین مسئله را می توان برای کانادا گفت ، اگر نگوییم بیشتر دنیای غرب. و بنابراین ، اظهارات احساسی و به ظاهر منطقی مانند گفته های سازندگان فیلم طرفدار همجنسگرایان به راحتی تحت تأثیر قرار می گیرند ، شیر. در اخیر سخنرانی شان پن برای "بهترین بازیگر" مراسم اهدای جوایز اسکار، او به دلیل مخالفت با "حقوق همجنسگرایان" به "فرهنگ جهل" حمله کرد:

من فکر می کنم که این موارد به طور عمده به محدودیت ها و جهل ها آموخته می شود ، و این واقعاً بسیار ناراحت کننده است ، زیرا این نشان دادن چنین بزدلی عاطفی است که می ترسد از همان حقوق یک فرد دیگر استفاده کند همانطور که برای خودتان می خواهید. -www.LifeSiteNews.com، فوریه 23، 2009

نویسنده فیلم ، داستین لنس بلک ("بهترین فیلمنامه اصلی") ، حتی منطقی تر به نظر می رسید:

اگر هاروی [شخصیت اصلی گی همجنسگرا] 30 سال پیش از ما گرفته نشده بود ، من فکر می کنم او می خواست من به همه بچه های همجنسگرا و لزبین خارج از خانه امشب بگویم ، که به آنها گفته شده است "آنها کمتر از" توسط کلیساها ، دولت یا توسط خانواده های آنها - این که شما موجودات زیبا و شگفت انگیزی با ارزش هستید و مهم نیست که هر کسی به شما چه بگوید ، خدا شما را دوست دارد و خیلی زود ، من به شما قول می دهم ، در سراسر این ملت بزرگ ما به طور فدرال از حقوق برابر برخوردار خواهید شد. -www.LifeSiteNews.com، فوریه 23، 2009

این خوب به نظر می رسد ، و درست است که هر فرد یک "موجود زیبا و شگفت انگیز با ارزش" است (با این حال ، افراد متولد نشده ، پیر و بیمار لاعلاجی تقریباً هرگز این ارزش را در ذهن بسیاری از این قهرمانان "حقوق بشر" گسترش نمی دهند) .) با توجه به این تفکر ، چرا "حقوق برابر" را در مورد همه تعدد زوجاتی که خواهان چند همسر هستند اعمال نمی کند؟ یا در مورد همه کسانی که می خواهند با "همسر" خود حقوقی بگیرند ... که اتفاقاً حیوان هستند چطور؟ و سپس گروههای کاملاً سازمان یافته ای وجود دارند که احساس می کنند پدوفیلی باید غیرقانونی اعلام شود. دبلیوآیا آنها حق "ازدواج" را ندارند؟ چون اینطور نیست به نظر می رسد درست؟ اینطور نیست احساس درست؟ اما ازدواج همجنسگرایان 20 سال پیش نیز انجام نشد و هم اکنون نیز توسط کسانی که از دانشکده سازش فارغ التحصیل می شوند به عنوان یک حق جهانی ثبت شده است. شاید کسانی که مخالف تعدد زوجات و ازدواج کودکان یا حیوانات هستند باید بلافاصله احساس عدم تحمل خود را متوقف کنند!

 

ایمان و REASON

تا این نسل ، به رسمیت جهانی شناخته شده است که ازدواج محصول یک گروه مذهبی نیست ، بلکه یک اصل اساسی انسانی و اجتماعی است که ریشه در قانون طبیعی خود دارد. به عنوان مثال ، اگر قاضی بدون توجه به اختیارات خود ، بر عدم وجود نیروی جاذبه حکم کند ، در قوانین فیزیک فشار نخواهد آورد. او ممکن است از بالای ساختمان دادگاه عالی بپرد ، اما پرواز نخواهد کرد. او به زمین سقوط خواهد کرد. جاذبه اکنون و همیشه یک قانون طبیعی باقی مانده است ، خواه دادگاه عالی اینگونه بگوید یا نه. بنابراین ، ازدواج واقعی بر اساس واقعیت استوار است: پیوند زن و مرد ، که یک بنیان منحصر به فرد اجتماعی و ژنتیکی برای تمدن تشکیل می دهد. آنها به تنهایی می توانند کودکان بی نظیری را به دنیا آورند. آنها به تنهایی یک تشکیل می دهند طبیعی ازدواج. برخلاف بردگی سیاه پوستان ، که بر اساس اصول قانون طبیعی و کرامت ذاتی انسان غیراخلاقی بود ، تعاریف جایگزین ازدواج از ایدئولوژی جدا شده از عقل سرچشمه می گیرد.

اما وقتی این بنیاد منطقی از بین رفت ، مردم چگونه می توانند چیزی را تشخیص دهند is اخلاقی ، و چگونه آنها قادر خواهند بود بدانند که چه چیزی تمدن سالم را تضمین می کند و چه چیزی آن را نابود خواهد کرد؟ چه کسی تصمیم می گیرد کد اخلاقی امروز؟ و هنگامی که پایه ها بیشتر فروریخت ، چه کسی تصمیم خواهد گرفت که فردا تصمیم بگیرد؟

در واقع ، اخلاق وقتی مدار حقیقت را ترک کند ، می تواند تقریباً در هر جایی جاذبه خود را حفظ کند.

 

تحمل واقعی

تاریخ پر از شخصیت هایی است که در صندلی های بلند قدرت نشسته اند در حالی که از بداخلاقی تا جنایات جدی به نام "حقیقت" مشروعیت می بخشند. تنها "حقیقتی" که تحمل می کردند برنامه آنها برای بازسازی اجتماعی یا انقلاب بود. همچنین در بعضی مواقع شرورهایی توسط "مذهبی" انجام شده است. اما پاسخ قطعاً نابودی دین نیست ، همانطور که امروزه بسیاری مطرح می کنند ، بلکه بیشتر پذیرفتن است حقیقت همانطور که در قانون طبیعی و نظم اخلاقی از آن گرفته شده است. زیرا از این امر عزت و ارزش ذاتی هر فرد ، صرف نظر از رنگ و عقیده ، سرچشمه می گیرد. این حقیقت همچنان در ادیان بزرگ یافت می شود ، اما آشکار می شود در کمال آن به عنوان "دروازه نجات" در کلیسای کاتولیک. بنابراین ، "جدایی" کلیسا و دولت کمی نام غلط است. کلیسا است لازم برای روشن کردن دولت و نگه داشتن او در جهت نظم واقعی. جدایی باید یکی از تدارکات باشد ، نه یک جدایی مخرب بین ایمان و عقل.

وجدان اخلاقی ایجاب می کند که مسیحیان در هر موقعیتی ، تمام حقیقت اخلاقی را شاهد باشند ، این امر با تصویب اعمال همجنسگرایانه و تبعیض ناعادلانه علیه افراد همجنسگرایانه مغایرت دارد ... زن و مرد با گرایش همجنسگرایی "باید با احترام ، دلسوزی و حساسیت پذیرفته شوند. از هرگونه نشانه تبعیض ناعادلانه در رابطه با آنها باید اجتناب شود " (جان پائول دوم ، نامه دانشنامه Evangelium vitae، 73). آنها مانند سایر مسیحیان فراخوانده شده اند که به فضیلت عفاف زندگی کنند. گرچه تمایل همجنسگرایانه "از نظر عینی بی نظم است" و اعمال همجنسگرایی "گناهانی کاملاً خلاف عفت" است ... کسانی که از تحمل به سمت مشروعیت بخشیدن به حقوق خاص برای افراد همجنسگرای زندگی می کنند باید یادآوری شوند که تأیید یا قانونی کردن شر امری است بسیار متفاوت از تحمل شر. در شرایطی که اتحادیه های همجنسگرایی به طور قانونی شناخته شده یا به آنها حقوقی و قانونی متعلق به ازدواج داده شده است ، مخالفت صریح و آشکار یک وظیفه است. - تجلیل از آموزه ایمان ، ملاحظات مربوط به پیشنهادات برای شناسایی قانونی اتحادیه های بین افراد همجنس باز؛ n 4-6

این گفته واضح است: مسیحیان امروز ممکن است بدی را تحمل کنند - یعنی چیزی که خوب نیست - تا حدی که به اراده آزاد دیگران احترام بگذارند. اما تحمل واقعی هرگز نمی تواند معنی داشته باشد همکاری با انتخاب های آشکارا شیطانی (صریحاً با اعمال ما ، یا ضمنی با سکوت ما). همانطور که پروردگار ما ، مسیحیان موظف هستند که وقتی روح انسان های دیگر به سمت اعمالی تمایل دارند که آنها را از نظم اخلاقی دور می کند و آنها را از خود دور می کند ، حقیقت را بیان کنند. خالق. انجام این کار به خودی خود عملی است عشق. زیرا هر که گناه کند ، برده گناه است (یوحنا 8:34). با این حال ، حقیقت می تواند آنها را آزاد کند (یوحنا 8:32).

انسان نمی تواند به آن سعادت واقعی دست یابد که با تمام روحیه خود در آرزوی آن است ، مگر اینکه قوانینی را که خداوند متعال در ذات خود حک کرده است ، حفظ کند. -POPE PAUL VI ، Humanae Vitae، دائره المعارف ، n. 31؛ 25 ژوئیه 1968

متأسفانه ، تعداد مسیحیان کمتر و کمتر حقیقت را اعلام می کنند ، زیرا ، تا حدی تصور می کنم ، انجام چنین کاری بسیار ناخوشایند است. این "تقابل" است که پیشنهاد می شود دو فرد از یک جنس یا از جنس متفاوت برای این موضوع ، نباید عادت کنند ، بلکه پاکدامن باقی بمانند. ما عادت کرده ایم که به بهای حقیقت تلاش کنیم "خوب" باشیم.

هزینه را می توان در روح از دست رفته اندازه گرفت.

مگر اینکه در این اواخر ساعت مایل به "احمق بودن برای مسیح" باشیم ، به راحتی در نظم نوین جهانی که ممکن است فرد متعلق به آن باشد ، فریب خواهیم خورد ، تا زمانی که او خدای مسیحی را در کشو بگذارد.

هرکسی که بخواهد جان خود را نجات دهد آن را از دست می دهد ، اما هر کسی که جان خود را به خاطر من و انجیل از دست بدهد آن را نجات می دهد. (مارک 8:35)

این قاضی الهی است - نه افراد زمینی - که در مقابل او پاسخگو خواهیم بود.

نسبی گرایی ، یعنی اجازه دادن به خودش و تحت تأثیر قرار گرفتن هر باد در آموزش ، تنها نگرش قابل قبول برای معیارهای امروز است. - Ratzinger کاردینال (POPE BENEDICT XVI) ، پیش از جمع کن آوریل 18th 2005

کسانی که این بت پرستی جدید را به چالش می کشند با گزینه دشواری روبرو هستند. یا با این فلسفه مطابقت دارند یا با احتمال شهادت روبرو هستند. - پدر جان هاردون (1914-2000) ، چگونه امروز کاتولیک وفادار باشیم؟ با وفاداری به اسقف رم؛ http://www.therealpresence.org/eucharst/intro/loyalty.htm

 

بیشتر خواندن:

 

 

 

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در صفحه اصلی, حقیقت سخت.