کلمه اکنون در مورد بازخوانی های عظیم
برای 26 سپتامبر 2014
انتخاب کردن مقدسین کوزما و دامیان
متون مذهبی اینجا کلیک نمایید
آنجا یک زمان مشخص برای همه چیز است اما عجیب این که هرگز قرار نبوده که اینگونه باشد.
زمانی برای گریه ، و زمانی برای خندیدن. زمانی برای عزاداری ، و زمانی برای رقصیدن. (اولین خواندن)
آنچه نویسنده کتاب مقدس در اینجا از آن صحبت می کند ، الزامی یا دستورالعملی نیست که باید انجام دهیم. بلکه این درک است که شرایط انسانی ، مانند فرسودگی و جزر و مد ، به شکوه و جلال می رود ... فقط برای سقوط در غم و اندوه.
زمانی برای کشتن و زمانی برای بهبودی ؛ زمانی برای خرد کردن ، و زمانی برای ساختن.
این یک داستان غم انگیز از وضعیت انسانی است که در رنج و رنج قرار می گیرد ، هرگز دور از شادی ، هرگز دور از درد - هرگز توسط خدا هدف قرار نگرفته است.
زمانی برای دوست داشتن ، و زمانی برای نفرت؛ زمان جنگ و زمان صلح.
آه ، چقدر این زخم را در قلبم احساس می کنم! زخم بدنیا آوردن فرزندی که می داند روزی مجبورم او را رها کنم. زخم نگه داشتن همسرم دانستن اینکه ممکن است روزی مجبور شوم او را به خاک بسپارم. زخم دیدارهای شاد با خانواده و دوستان ، دانستن اینکه به زودی باید از هم جدا شویم. زخم بوی بهار دانستن اینکه پاییز سرانجام آن را از بین خواهد برد. گاهی فریاد می کشم ، "پروردگار ، این زندگی گاهی اوقات بسیار دردناک به نظر می رسد! چرا باید اینگونه باشد ؟! »
و پاسخ این است:
او همه چیز را متناسب با زمان خود قرار داده است ، و بی انتها را در قلب آنها قرار داده است، بدون اینکه انسان هرگز ، از ابتدا تا انتها ، کاری را که خدا انجام داده است ، کشف کند.
زمان ما را از این امر آگاه می کند بی انتها. پستی و بلندی های زندگی به طور مداوم به سوی آنچه فراتر از این زندگی است نشان می دهد - اولی عطر بهشت را برای ما حمل می کند ، در حالی که دومی به ما یادآوری می کند که بیش از بوی زمین وجود دارد. در واقع ، گناه و مرگ روزهای انسان را اندازه گرفته است. بنابراین خدا آن شن های زمان را برداشته و آنها را یک به یک ، دقیقه به دقیقه شمرده است ، به طوری که هر دانه ای که برای همیشه در گذشته می افتد ، می تواند در جهت امکان بودن ما با او در ابدیت تلاش کند.
پس هر روز چقدر ارزشمند است ، خواه زمان خندیدن باشد یا زمان گریه. زیرا هر ساعت بذر بی انتها را که در انتظار من است درون خود حمل می کند.
برادران ، من به نوبه خودم فکر نمی کنم خودم را تصاحب کرده باشم. فقط یک چیز: فراموش کردن آنچه در پشت آن قرار دارد اما تلاش برای رسیدن به آنچه در پیش است ، من به دنبال هدف خود ، جایزه دعوت صعودی خدا ، در مسیح عیسی هستم. (فیل 3: 13-14)
اگرچه به یاد نمی آورم ، اگر ساعت خود را در گناه گذرانده ام. اگر من عزت خود را به عنوان فرزند خدا فراموش کرده ام ... می توانم همان لحظه بعد به سمت او برگردم و دوباره وارد جریانی بی انتها شوم که از قضا فقط در طول زمان به آن می رسد. از این رو ، فریاد پریشانی من می تواند به فریاد اعتماد تبدیل شود - حتی اگر این صلیبی باشد که روبرو هستم ، صلیبی است که با خود حمل می کنم.
خداوند ، سنگ من ، رحمت و قلعه من ، سنگر من ، نجات دهنده من ، سپر من ، که به او اعتماد دارم ، مبارک باد. (مزامیر امروز)
با تشکر از دعا و پشتیبانی شما
یک رمان جدید قدرتمند کاتولیک
توسط دختر مارک ،
دنیس مالت
از اولین کلمه تا آخرین حرف من اسیر شدم ، بین هیبت و حیرت معلق شدم. چگونه یک جوان چنین خطوط پیچیده داستان ، شخصیت های پیچیده ، گفتگوی جذاب را نوشت؟ چگونه یک نوجوان صرف به مهارت نوشتن تسلط داشته است ، نه فقط با مهارت ، بلکه با عمق احساس؟ چگونه او می تواند با کمترین تبلیغ ، مضامین عمیق را بسیار ماهرانه رفتار کند؟ من هنوز در هیبت هستم. واضح است که دست خدا در این موهبت است. همانطور كه تاكنون هر لطفى به شما اعطا كرده است ، باشد كه همچنان شما را در مسيرى كه از ابدى براى شما برگزيده است هدايت كند.
-ژانت کلاسون ، نویسنده وبلاگ ژورنال Pelianito
کاملاً نگاشته شده ... از همان صفحات اول پیشگفتار ، نمی توانم آن را کنار بگذارم!
- ژانل رینهارت ، هنرمند ضبط مسیحی
من از پدر شگفت انگیز ما که این داستان ، این پیام ، این نور را به شما داده سپاسگزارم ، و از شما متشکرم که هنر گوش دادن را فرا گرفتید و آنچه را که به شما داد انجام داد
-لاریسا ج. استروبل
تا 30 سپتامبر ، هزینه حمل و نقل فقط 7 دلار است.
ارسال رایگان با سفارشات بیشتر از 75 دلار. خرید 2 دریافت 1 رایگان!
برای دریافت La اکنون ورد ،
مراقبه های مارک در مورد قرائت های جمعی ،
و مراقبه های او در مورد "نشانه های زمان" ،
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.