وسوسه بی فایده

 

 

این صبح ، در اولین قدم پرواز من به کالیفرنیا ، جایی که این هفته سخنرانی خواهم کرد (نگاه کنید به علامت گذاری در کالیفرنیا) ، من از پنجره جتمان به پایین زمین نگاه کردم. تازه داشتم دهه اول اسرار غم انگیز را به پایان می رساندم که احساس بیهودگی طاقت فرسایی بر من غلبه کرد. "من فقط یک لکه غبار روی سطح زمین هستم ... یکی از 6 میلیارد نفر. چه تفاوتی می توانم ایجاد کنم؟… ".

سپس ناگهان فهمیدم: عیسی همچنین یکی از "لکه های" ما شد او نیز فقط به یکی از میلیونهایی تبدیل شد که در آن زمان روی زمین زندگی می کردند. وی برای اکثر مردم جهان ناشناخته بود و حتی در کشور خودش نیز بسیاری تبلیغات وی را نمی دیدند و نمی شنیدند. اما عیسی مطابق با نقشه های پدر ، اراده پدر را به انجام رساند و با این کار ، تأثیر زندگی و مرگ عیسی نتیجه ابدی دارد که تا انتهای کیهان گسترش می یابد.

 

وسوسه "بی استفاده"

همانطور که به چمنزارهای خشک زیر خود نگاه می کردم ، احساس کردم بسیاری از شما نیز ممکن است دچار چنین وسوسه ای شوید. در واقع ، من مطمئن هستم اکثریت قریب کلیسا از وسوسه ای که من آن را "بی فایده" می نامم عبور می کند. کمی شبیه این است: "من خیلی بی اهمیت ، خیلی بی استعداد ، خیلی کم برای ایجاد تغییر در جهان هستم." وقتی انگشت های کوچک تسبیح خود را انگشت کوچک کردم ، احساس کردم که عیسی نیز دچار این وسوسه شده است. این یکی از عمیق ترین غمهای پروردگار ما این بود که آگاهی از شور و مرگ او در نسلهای بعد ، به خصوص ما ، با بی تفاوتی زیاد - و اینکه شیطان او را به خاطر این مسخره کرد: "چه کسی واقعاً به درد و رنج شما اهمیت می دهد؟ چه فایده ای دارد؟ مردم اکنون شما را رد می کنند ، و آنها سپس خواهند کرد ... چرا زحمت می کشید که همه اینها را پشت سر بگذارید؟ "

بله ، شیطان حتی در گوش ما این دروغ ها را نجوا می کند ... استفادش چی هست؟ چرا وقتی این تعداد اندک می خواهند آن را بشنوند و حتی تعداد کمتری پاسخ می دهند ، همه این تلاش ها را برای انتشار انجیل انجام دهیم؟ شما تفاوت کمی ایجاد می کنید. به سختی کسی توجه می کند. چه فایده ای دارد که تعداد اندکی از آنها مراقبت می کند؟ متأسفانه تلاشهای شما بسیار بی فایده است ...

حقیقت این است که بیشتر ما خواهیم مرد و به زودی فراموش خواهیم شد. ما فقط بر یک حلقه از چند یا شاید بیشتر تأثیر خواهیم گذاشت. اما بیشتر جمعیت کره زمین حتی متوجه نخواهند شد که ما زندگی کرده ایم. همانطور که سنت پیتر می نویسد:

همه بشر علف است و شکوه انسانها مانند گل مزرعه است. چمن ها پژمرده می شوند ، گل ها پژمرده می شوند ، اما کلام خداوند برای همیشه پابرجاست. (1 حیوان خانگی 1:24)

در اینجا اکنون یک حقیقت دیگر وجود دارد: آنچه انجام شده نیز هست مطابق به کلام خداوند تأثیر پایدار دارد. این امر به ویژه هنگامی که یکی از اعضای مسیح باشد درست است بدن عرفانی ، و بنابراین شما در عمل ابدی و جهانی رستگاری شرکت می کنید زندگی کن و حرکت کن و در او باش- وقتی با او متحد شوید اراده مقدس. ممکن است فکر کنید که یک فنجان قهوه ای که برای جان خود رها می کنید چیز کوچکی است ، اما در حقیقت ، این پیامدهای ابدی دارد که صادقانه بگویم ، تا وقتی که وارد ابدیت نشوید ، درک نخواهید کرد. دلیل این نیست که فداکاری شما بسیار زیاد است ، بلکه به این دلیل است پیوست به عمل بزرگ و ابدی مسیح ، و بنابراین ، قدرت را به خود می گیرد او صلیب و رستاخیز. یک سنگریزه ممکن است ریز باشد ، اما وقتی به داخل آب ریخته شود باعث ایجاد امواج در سراسر آن می شود کل حوض همینطور ، وقتی ما مطیع پدر هستیم - خواه این کار ظرفشویی باشد ، وسوسه ای را رد کند یا انجیل را به اشتراک بگذارد - این عمل با دست او به اقیانوس بزرگ عشق مهربانانه او ریخته می شود و باعث ایجاد موج در سراسر جهان می شود. از آنجا که ما ممکن است کاملاً درک نکنیم این رمز و راز واقعیت و قدرت آن را نفی نمی کند. بلکه باید هر لحظه با ایمان با همان "فیات" مادر مبارک خود وارد شویم که اغلب راههای خدا را نمی فهمید ، اما در قلب آنها تعمق می کرد: "باشد که بر اساس کلام تو برای من انجام شود" آه یک "بله" خیلی ساده - یک میوه خیلی عالی! با هر "بله" که می دهید ، دوستان محبوب من ، کلمه یک بار دیگر گوشت می گیرد از طریق شما، عضوی از بدن عرفانی او. و قلمرو معنوی با عشق ابدی خداوند طنین انداز می شود.

یک دلیل دیگر بر این که حتی کوچکترین اعمال شما دارای ارزش هستند - چه دیده شده و چه دیده نشده - این دلیل است خدا عشق است، وقتی تو عاشقانه رفتار کن، این خدای ابدی است که از طریق شما تا یک درجه یا درجه دیگر کار می کند. و کاری که او انجام می دهد "گم نشده" است. همانطور که سنت پل به ما یادآوری می کند ،

… ایمان ، امید و عشق باقی است ، این سه؛ اما بزرگترین آنها عشق است. (اول قرنتیان 1:13)

بزرگتر و خالص تر خود را عشق در فیات لحظه ای ، عواقب عمل شما در طول ابدیت بیشتر خواهد بود. از این نظر ، خود عمل به اندازه عشقی که انجام می شود مهم نیست.

 

تواضع مادر

بله ، عشق هرگز از بین نمی رود. هرگز چیز کمی نیست. اما برای اینکه کارهای عاشقانه ما به میوه خالص روح تبدیل شوند ، باید از مادر عرفانی متولد شوند فروتنی. خیلی اوقات ، انگیزه "کارهای خوب" ما جاه طلبی است. در واقع ، ما واقعاً می خواهیم کار خوبی انجام دهیم ، اما مخفیانه ، شاید حتی به طور نامحسوس در قلب ، ما می خواهیم شناخته شده برای کارهای خوب ما بنابراین ، هنگامی که با استقبالی که می خواهیم مواجه نشویم ، هنگامی که نتایج آن چیزی که انتظار داریم نباشد ، ما به "وسوسه بی فایده" می پردازیم ، زیرا "... به هر حال ، مردم بیش از حد لجباز و مغرور و ناسپاس هستند و لیاقت این همه تلاش خوب و تمام پول ، منابع و وقت تلف شده و غیره را ندارم ... "

اما این قلبی است که به جای یک عشق ، عاشق خود است عشقی که به آخر می بخشد. این قلبی بیشتر از اطاعت به نتایج توجه دارد.

 

وفاداری ، نه موفقیت

من به یاد دارم که در طول سالگرد کار مستقیماً زیر نظر اسقف کانادایی کار می کردم. من انتظار زیادی داشتم که زمان انجیل رسیده باشد و ما یک روح روح داشته باشیم. در عوض ، ما به سختی می توانستیم دیوار دو خطه بی تفاوتی و خود ارادی را که به استقبال ما آمد ، مقیاس بندی کنیم. فقط پس از 8 ماه ، چمدان های خود را بستیم و با چهار فرزندمان ، یک پنجم در راه ، و راهی برای رفتن به خانه رفتیم. بنابراین ما در خانه مزرعه متخلف من به داخل یک اتاق خواب دو نفره جمع شدیم و وسایل خود را در گاراژ پر کردیم. من شکسته شدم ... و شکسته شدم. من گیتارم را برداشتم ، آن را در قاب آن گذاشتم و با صدای بلند زمزمه کردم: "پروردگار ، من دیگر هرگز این چیز را برای وزارت انتخاب نمی کنم ... مگر اینکه تو بخواهی من." و این بود که. من شروع به جستجوی یک شغل سکولار کردم ...

فقط یک روز در جعبه ها حفاری کردم تا وسایلمان را که مملو از موش بود ، پیدا کردم و با صدای بلند تعجب کردم که چرا خدا ظاهراً ما را رها کرده است. "بالاخره ، من این کار را برای تو انجام می دادم ، پروردگار." یا من بودم؟ سپس سخنان مادر ترزا به من رسید: "خدا مرا به موفقیت دعوت نکرده است. او مرا صدا کرده است تا وفادار باشم" پایبندی به فرهنگ غربی که نتیجه آن نتیجه گیری است ، این خرد دشواری است! اما این کلمات "گیر کرده اند" ، و بیشتر از هر زمان دیگری برای من مهم هستند. آنچه مهم است این است که من از یک قلب عاشق مطیع هستم ... و نتایج آن ممکن است شکست کامل باشد. من غالباً به سنت جان دو بریبوف فکر می کنم که برای بشارت دادن به هندی ها به کانادا آمده است. در مقابل ، او را زنده زنده پوست گرفتند. چگونه برای نتایج است؟ و با این حال ، وی تا امروز به عنوان یکی از شهدای بزرگ دوران معاصر مفتخر است. وفاداری او به من الهام می کند ، و من مطمئن هستم که بسیاری از افراد دیگر.

سرانجام خدا انجام داد من را به وزارت برگردان ، اما اکنون این کار ادامه داشت او شرایط و در او مسیر. من از آن زمان ترسیده بودم که برای او کاری انجام دهم ، زیرا در گذشته بسیار مغرور بودم. مثل ماری ، من مطمئنم که فرشتگان باید هزار بار با من نجوا کنند: «نترس!"در واقع ، مانند ابراهیم ، من مجبور شدم برنامه هایم ، جاه طلبی ها ، امیدها و آرزوهایم را بر محراب اراده خدا بگذارم. البته فکر می کردم این پایان کار است. اما ، هنگامی که لحظه مناسب بود ، خداوند "قوچ" ای را برای من فراهم کرد. یعنی او می خواست اکنون من کار کنم او برنامه ها ، او جاه طلبی ها ، او امیدها و او رویاها ، و آنها در راه صلیبی که اراده مقدس او است برای من بیان می شوند.

 

کمی ، مثل ماری

بنابراین ، ما باید کمی شبیه ماری باشیم. ما باید "هر کاری را که او به شما می گوید انجام دهید”با فروتنی و عشق. من چندین نامه در گذشته دریافت کرده ام چند روز از والدین و همسرانشان که نمی دانند با اعضای خانواده ای که ایمان خود را کنار گذاشته اند چه کنند. آنها احساس درماندگی می کنند. پاسخ این است که مدام آنها را دوست داشته باشید ، برای آنها دعا کنید و تسلیم نشوشما در حال کاشت بذر و ریختن سنگریزه در حوضچه اراده خداوند هستید که دارای اثرات موجی است که به احتمال زیاد احساس یا درک نخواهید کرد. آن زمان زمان راه رفتن با ایمان است نه با دید. سپس شما واقعاً کشیش روحانی عیسی را زندگی می کنید همانطور که دوست دارید و مانند او اطاعت می کنید ، "حتی تا مرگ".

یعنی شما نتایج را به او می سپارید که به شما اطمینان می دهم چیزی غیر از "بی فایده" است.

نزد او بیایید ، سنگی زنده ، مردمان پس زده اما با این وجود تأیید شده و از نظر خداوند گرانبها است. شما نیز سنگهای زنده ای هستید که به عنوان یک بنای روح ساخته شده و به یک کشیش مقدس تبدیل شده اید ، و از طریق عیسی مسیح قربانیان معنوی قابل قبول خدا را ارائه می دهید ... بنابراین ، برادران ، با رحمت خدا ، از شما می خواهم که بدن خود را به عنوان یک قربانی زنده تقدیم کنید ، عبادت معنوی شما مقدس و مورد رضایت خداوند است. (1 حیوان خانگی 2: 4-5 ؛ روم 12: 1)

 

اینجا را کلیک کنید لغو اشتراک or اشتراک به این مجله

 

 

 

 

 

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در صفحه اصلی, روح و روان.

نظرات بسته شده است.