خلأهای عشق

 

در عید بانوی گوادالوپ

 

دقیقاً نوزده سال پیش ، من تمام زندگی و خدمت خود را به بانوی گوادالوپ تقدیم کردم. از آن زمان ، او مرا در باغ مخفی قلب خود محصور کرده است ، و مانند یک مادر خوب به زخم های من تمایل دارد ، کبودی های من را می بوسد و در مورد پسر خود به من می آموزد. او مرا مانند خودش دوست داشته است - همانطور که همه فرزندانش را دوست دارد. نوشتار امروز ، به تعبیری ، یک نقطه عطف است. این یک کار "زنی است که زیر آفتاب پوشیده و برای زایمان تلاش می کند" از یک پسر کوچک ... و حالا شما ، خرگوش کوچک او.

 

IN اوایل تابستان 2018 ، مانند یک دزد در شب ، طوفان شدید باد مستقیماً به مزرعه ما برخورد کرد. این طوفانهمانطور که به زودی فهمیدم ، یک هدف داشتم: به هلاکت رساندن بتهایی که از ده ها سال پیش در قلبم چسبیده بودم ...

 

ایجاد فضاهای خالی

بعد از مرگ خواهرم هنگامی که من فقط نوزده ساله بودم ، تقریباً یک شبه ، ناخودآگاه شروع به جستجوی راحتی به غیر از خدا کردم. اگرچه من به طور منظم به جماعت و اعترافات ادامه می دادم ، اما خودم را در آرامش و لمس در لمس و محبت دختران دوستانه دیدم. اما این امر ناگزیر به دردسر منجر شد. الکل به طور فزاینده ای به یک "پاداش" تبدیل شد ، راهی برای "باز کردن" در پایان هفته. یا به ورزش ، اتلاف وقت جلوی تلویزیون یا غذا و قهوه روی می آورم. من گاهی اوقات سیگار می کشیدم یا یک لوله می دم. بعداً ، وقتی با لیا ازدواج کردم ، از طریق پیوند زناشویی ما راحت شدم و گاهی در آغوش او گریه می کردم ، آرزو می کردم کاش لحظه ای نمی گذرد. حتی طبیعت برای من دلبستگی پیدا کرد. این محل راحتی من شد ، دامانی که به جای پدر بر روی آن قرار می گرفتم.

می بینید ، وقتی هفت ساله بودم ، از عیسی دعوت کردم تا "خداوند و ناجی شخصی" من باشد ، که او تا امروز باقی مانده است. من خدا را خیلی دوست داشتم تا او را "روشن کنم". من می دانستم که او احتمالاً در این غم و اندوه برنامه ای داشته است. من می دانستم که ، صرف نظر از ایمان خود ، خود فاجعه ای خواهد بود ... بنابراین ، من هنوز ایمان آوردم و او را دنبال کردم. اما من دیگر مورد اعتماد به او. من می توانم به این راحتی ها اعتماد کنم. از نظر من قابل لمس بودند. آنها نمی توانند به من خیانت کنند. بنابراین فکر کردم آنها نمی توانند دنیای من را وارونه جلوه دهند.

نکته قابل توجه اینکه ، در اواسط این "شورش جزئی" ، خداوند مرا در اواسط دهه 90 به وزارت دعوت کرد. او شروع به کارهای زیادی کرد تا اعتماد من به او را بهبود بخشد. من به نماز روزانه ، اعتراف مکرر ، خواندن معنوی ، جهت معنوی و غیره متعهد بودم. اینها اغلب تسلیت های معنوی بزرگ و حضور خدا را به همراه می آورند. داشتم یاد می گرفتم که به رحمت الهی او اعتماد کنم. اما هنوز ، من به این راحتی های دیگر آویز شدم. قابل اعتماد ، قابل پیش بینی بودند. وقتی استرس داشتم یا تنها شدم آنها آنجا بودند. فکر کردم می توانم هر دو را دوست داشته باشم "خدا و مامون." [1]رجوع کنید به مات 6:24 من در اشتباه بودم.

 

طوفان

طوفان در حدود 15 ثانیه به معنای واقعی کلمه پایان یافت. ده ها درخت زیبا که حیاط ما را در چمنزارهای طاس احاطه کرده بودند ، سرنگون شد. معلوم شد که طبیعت میتوانست دنیای من را زیر و رو کن روزها عصبانی و تلخ بودم. خیلی زود مشخص شد که من فقط قدر خلقت را نمی دانم. در واقع یک بت کوچک بود.

در ماه های پیش رو ، فشار مقابله با طوفان و بازسازی خانه ما که در حال خراب شدن بود ، روابط من و همسرم را متشنج کرد. فقط چند روز قبل از کریسمس ، استراحت کردیم از یکدیگر من در یک هتل و سپس محل زندگی یک دوست زندگی می کردم. دردناک ترین دو هفته زندگی من بود (چطور ممکن است این اتفاق بیفتد) ما؟) اما در میان آن ، عیسی بت دیگری را فاش کرد: وابستگی مشترک با همسرم. خداوند بعد از آن کریسمس کارهای زیادی را انجام داد تا شکستگی و اختلال در قلب من را آشکار کند. او شروع به بهبود ریشه های زندگی من کرد و آزادی تازه ای را در روح من ایجاد کرد. فکر کردم بدترین اتفاقش تمام شده است.

اما تابستان گذشته طوفان دیگری بود. در طی دو ماه ، خرابی ماشین آلات ، وسایل نقلیه و هر چیز دیگری ، ده ها هزار دلار ما را به بدهی فرو برد ، بنابراین من را تا ته دل متزلزل کرد. مثل همیشه ، سرم را به خدا هدیه می کردم - سپس به راحتی های دیگر ، بتهایی که داشتم نه هنوز با alt

 

بتهای شگفت انگیز

در اوایل نوامبر سال جاری ، همسرم وارد دفتر من شد و با کمال لطف گفت: "من فکر می کنم شما باید در مورد رویکرد شراب و لوله خود تجدید نظر کنید. شما راحت باشید چه اینها باشد ، چه غذا ، چه قهوه یا من. من می دانم که شما یک مستی نیستید و کاملاً مسئولیت پذیر هستید ، اما با این وجود در استرس به دنبال این موارد هستید. فکر می کنم ممکن است شما برای پسرهای ما پیام اشتباهی ارسال می کنید و صادقانه بگویم ، من هم با رویکرد شما دست و پنجه نرم می کنم. "

چند دقیقه ای تنها نشستم. آنچه او به من می گفت ، من از قبل در اعماق آن می دانستم. روح القدس در اوایل سال من را با تحریک به بازخوانی آماده کرده بود شب تاریک توسط سنت جان صلیب ، رساله ای کلاسیک درباره نیاز به جدا شدن برای پیشرفت به سوی اتحاد الهی. همانطور که سنت جان در مورد پیوست های بی رویه در کارهای دیگر خود گفت:

یک پرنده را می توان توسط یک زنجیر یا یک نخ نگه داشت ، اما هنوز نمی تواند پرواز کند. - St. جان صلیب ، عمل نقل قول .، کلاه لبه دار. خی (ر.ک. صعود از کوه کارمل، کتاب I ، n. 4)

آه ، من می خواستم به سوی خدا پرواز کنم! از زمان طوفان ، من در یک جنگ طناب کشی واقعی در روح خود بودم. عیسی همه من را می خواست - و من همه او را می خواستم ... اما من آماده نبودم كه كاملاً رها شوم. من بهانه می آوردم که بالاخره من به اندازه کافی رنج می بردم که این راحتی ها نیست که بی دلیل ایده آزاد کردن آنها کار ناراحت کننده ای به نظر می رسید. 

عیسی ، به او نگاه می کند ، دوستش داشتم و به او گفت: "شما در یک چیز کم دارید. برو ، آنچه را كه داري بفروش ، و به فقرا بده و تو در بهشت ​​گنج خواهي داشت. پس بیا ، مرا دنبال کن. " در این اظهارات چهره او افتاد ، و او غمگین رفت ، زیرا دارایی های زیادی داشت. (مارک 10: 21-22)

بعد چه اتفاقی افتاد ، من هیچ حرفی برای آن ندارم. ناگهان ، الف لطف توبه بالای سرم آمد من دوباره به لای زنگ زدم به دفترم. نگاهش کردم و گفتم: "چطور می توانم در مورد این بتها در کلیسا بنویسید، و در عین حال ، به خودم چسبیده ام؟ راست میگی عزیزم من عشقم را به این چیزها بخشیده ام. اما عیسی از ما می خواهد که او را دوست داشته باشیم تمام قلب ، تمام روح و تمام قدرت ما. وقتشه عزیزم وقت آن است که یک بار و برای همیشه این بتها را خرد کنم و خودم را رها کنم کاملا به او." اشکهای شادی و انتظار مانند باران ریخت. دریچه فرصت باز بود. لطف آنجا بود.

به یخچال رفتم و یک قوطی آبجو و آنچه شراب مانده بود را گرفتم. سپس به مغازه رفتم و لوله ها و دخانیاتم را (که هفت سال پیش هنگامی که مادر شوهرم از سرطان می میرد خریداری کرده بودم ، دوباره برای تسکین درد و رنج خود با یک بت راحتی) خریداری کردم. با این حال ، وقتی برای سوزاندن این چیزها به سمت دستگاه زباله سوز می رفتم ، چیزی در داخل آن به وجود آمد. ناگهان اندوهی عمیق مرا فراگرفت و من شروع به گریه كردن كردم ، بعد هق هق گریه كردم ، سپس بلند شدم. من شوکه شدم نمی توانستم بفهمم چه اتفاقی برایم می افتد ، شاید حتی نوعی تحویل کوچک. بنابراین ، من شهامت خود را جمع کردم و لوله ها را به آتش انداختم. سپس شراب را روی زمین ریختم و هنوز هق هق گریه کردم.

سپس - مثل اینکه آب در چاه خالی فرو می رود ... صلح شروع به پر کردن فضای خالی عشق می کند.

 

یافتن بقیه

روز بعد ، من فکر کردم که آیا من خیلی زیاد رفته ام. من فکر کردم که آیا این خیلی رادیکال است؟ و سپس ، خداوند به نیکی خود ، برای من توضیح داد که چرا مجبور شدم این کار را انجام دهم:

این بتها جای من را گرفتند. این راحتی ها در قلب شما فقط مخصوص من جای گرفت - من که شما را فقط برای من آفریدم. فرزندم ، کتاب مقدس می گوید: "همه شما که زحمت می کشید و تحت فشار هستید ، نزد من بیایید و من به شما آرامش خواهم داد." اما شما برای استراحت خود به جای دیگری رفته اید و به همین دلیل است که همیشه بی قرار بوده اید.

مراجعه به عیسی برای این استراحت به معنای دور شدن یا ریختن بارهای ما است. اما چرا این کار را نمی کنیم؟ پاسخ همان چیزی است که سنت توماس آکوئیناس آن را می نامد زنانگی یا "نرمی" - یک روح  که نمی خواهد رنج بکشد.

کسانی که به این دلخوشی ها تمایل دارند ، یک نقص جدی دیگر نیز دارند ، این است که آنها ضعیف هستند و در قدم گذاشتن در مسیر صلیب ضعیف هستند. روح تسلیم شده در برابر لذت ، به طور طبیعی احساس انزجار نسبت به تلخی خود انکار می کند. -شب تاریک ، کتاب اول ، Ch. 6 ، n 7

اما این نرمی دروغ است. در واقع ما را محروم می کند کالاهای بیشتر که تحقق بی حد و اندازه بیشتری را به ارمغان می آورد.

دستیابی به هدف ما ایجاب می کند که هرگز در این جاده متوقف نشویم ، این بدان معناست که ما باید مداوم از خواسته های خود خلاص شویم تا اینکه آنها را سرگرم کنیم. زیرا اگر همه آنها را به طور کامل خلاص نکنیم ، به طور کامل به هدف خود نخواهیم رسید. اگر حتی یک درجه حرارت برای آماده سازی آن برای این کار وجود نداشته باشد ، یک چوب درخت نمی تواند به آتش تبدیل شود. روح ، به همین ترتیب ، حتی اگر فقط یک نقص داشته باشد ، در خدا دگرگون نخواهد شد ...  - St. جان صلیب ، صعود کوه کارمل ، کتاب I ، Ch. 11 ، n 6

از روزی که آن بت ها را "خرد کردم" ، موجی پس از موج لطف ، افولهای جدید درک و صلح را در میان اشکهای شادی تجربه کردم. جان صلیب مقدس یک بار گفت که اگر همه گناهان و وابستگی های ناشایست را رد کنیم ، می توانیم به سرعت به سمت اتحاد الهی پیش برویم. به عبارت دیگر ، ما در حالی که روی زمین هستیم محکوم به یک زندگی بی قراری ، بدبختی و اضطراب نیستیم. عیسی گفت:

من آمدم تا آنها زندگی و زندگی بیشتری داشته باشند ... مگر اینکه یک دانه گندم به زمین بیفتد و بمیرد ، فقط یک دانه گندم باقی می ماند. اما اگر بمیرد ، میوه زیادی می دهد. (یوحنا 10:10 ، 12:24)

 

اراده من نیست

در این مورد تأمل کنید: تمام آنچه که بین شما و هدیه قرار دارد خواست شما است! این کار برای دریافت "سخت" است (حداقل در ابتدا چنین احساسی دارد) بهترین چیز. بانوی ما به بنده خدا لوئیزا پیكارتا گفت كه می خواهد همه فرزندانش این چیزها را بدانند همان زندگی داخلی که او با زندگی در اراده الهی دارد ، نه خود ما.

آیا می دانید چه چیزی ما را بی شباهت می کند؟ این اراده شماست که طراوت فضل ، زیبایی که خالق شما را درگیر خود می کند ، قدرتی که همه چیز را تسخیر و تحمل می کند و عشقی که بر همه چیز تأثیر می گذارد ، از شما سلب می کند. - بانوی ما به لوئیزا پیکارارتا ، مریم مقدس در پادشاهی اراده الهی ، چاپ سوم (با ترجمه توسط روحانی جوزف ایان نوازی) ؛ نیهیل آبستات و بهمن ، خانم Francis M. della Cueva SM ، نماینده اسقف اعظم ترانی ، ایتالیا (جشن مسیح پادشاه) ؛ از جانب کتاب دعای وصیت الهی ، ص 87

من در همان لحظه آن حقیقت را تجربه می کنم. با تکه تکه شدن آن بت ها ، اکنون در قلب من جا برای اراده الهی وجود دارد. "خاک خوبی" برای جوانه زدن بذر پادشاهی وجود دارد. [2]رجوع کنید به لوقا 8:8 یک قلب بیشتر از خود خالی است تا بتواند با الهی پر شود. [3]رجوع کنید به فیل 2: 7 و من می بینم که در کلمات آگوستین فریاد می کشم ، "اواخر من تو را دوست داشتم ، ای خداوند! اواخر تو را دوست داشتم! "

آه ، آرزوهای من چقدر دیر شده اند و چقدر زود ، پروردگار ، دنبال آن بودی و خواستار شدی که من کاملاً با تو همراه شوم! - St. ترزا آویلا ، از آثار جمع شده سنت ترزا آویلا ، جلد 1

عیسی مسیح ، پروردگار من ، حتی اگر گناهان من از زمان کودکی ام ، و آنهایی که تا به امروز انجام داده ام ، بسیار بزرگ هستند ... رحمت تو از کینه گناهان من بیشتر است. - St. فرانسیس خاویر ، از نامه ها و دستورالعمل های فرانسیس خاویر؛ ذکر شده در باشکوه ، دسامبر 2019 ، ص. 53

 

دوره

امروز آن درس چیست؟ این است که شما باید ورزش کنید شجاعت من متقاعد شده ام که ، چون شما این را می خوانید ، شما نیز لطف دارید کارهای لازم را انجام دهید. اما شما باید شجاعت کنید - تا "نترسید". برای سالها ، مثل بارتیمائوس نابینا فریاد زدم ، "عیسی ، پسر داوود ، به من رحم کن!" اما چیزی که من در آن کمبود داشتم جرات رها کردن آنچه که به آن چسبیده بودم بود.

عیسی ایستاد و گفت: "او را صدا کن." آنها مرد نابینا را صدا كردند و به او گفتند: برخیز ، او تو را صدا می کند. " عبای خود را انداخت کنار، بلند شد و نزد عیسی آمد. (مارک 10: 46-52)

عبای خود را انداخت کنار. و با آن شفا یافت. امروز به چه چسبیده ای؟ یا بهتر بگوییم چیست چسبیده به تو زیرا در حقیقت ، در درد رها کردن آن چیزها (صلیب) پنهان شده ، بذر زندگی و نور جدید است (قیامت). از این رو…

... بگذارید خودمان را از شر هر بار و گناهی که به ما می چسبد خلاص کنیم و در دویدن مسابقه ای که پیش روی ما قرار دارد استقامت کنیم و در عین حال نگاهمان را به عیسی ، رهبر و کامل کننده ایمان دوخته باشیم. او به خاطر خوشی که پیش روی او بود صلیب را تحمل کرد… (هبر 12: 1-2)

این گفته ، همانطور که خادمان عروسی در کنا وقتی شرابشان تمام شد به او نزدیک شدند ، به مادر مبارکتان التماس کنید تا به شما کمک کند. 

آیا قلب ، اراده و تمام وجودت را در دستان مادری من قرار خواهی داد تا بتوانم تو را آماده ، دفع ، تقویت و قدرت خود را از همه چیز خالی کنم؟ اگر چنین کنی ، من تو را کاملاً پر از نور اراده الهی می کنم و زندگی الهی آن را در تو شکل می دهم. - بانوی ما به لوئیزا ، همانجا. کتاب دعای وصیت الهی ، ص 86

شیشه های شراب خود شما ، یعنی اراده خودت قبل از اینکه با اراده الهی پر شوند باید ابتدا تخلیه شوند. بانوی ما به شما کمک خواهد کرد. او ، به نوبه خود ، پسرش را به تغییر تغییر می دهد آب ضعف شما در شراب قدرت او. به اراده خود را به اراده الهی تبدیل کنید. بانوی ما ، به عنوان مدیاتریک فضل ، "کاملا شما را پر خواهد کرد" با این شراب جدید مانند اقیانوس از قلب نورانی رحمت الهی مسیح می بارد. او قصد دارد این کار را انجام دهد! از طرف شما ، این شجاعت است که یک بار و برای همیشه ، به مواردی که به طور غیرمعمول به آنها وابسته هستید ، نه بگویید.

عیسی یک بار به لوئیزا گفت ، "برای ورود [به اراده الهی] موجودات نیاز به برداشتن سنگریزه از اراده خود دارند ... یک روح نیاز به آرزو دارد و همه چیز تمام می شود ، اراده من تمام کارها را بر عهده می گیرد. "  اگر کارگردان معنوی دارید ، قبل از اقدام رادیکال ، بتهایی را که احساس می کنید باید خرد شوند ، برای او آشکار کنید. اگر کارگردان ندارید ، از بانوی ما و روح القدس بخواهید غیرت شما را تعدیل کند تا فقط کارهای مورد پسند خدا را انجام دهید. به این فکر نکنید که چیزهای خوب مانند طبیعت ، شکلات ، رابطه زناشویی یا حتی یک لیوان شراب شرور است. نه آنچه گناه و آسیب زننده است این است که این بت ها می شوند و به نوبه خود "فضاهای محبت" ایجاد می کنند که در آن اراده خدا باید سلطنت کند. از صندلی خردمندی ما بخواهید تا دانش و خرد لازم را برای تبدیل شدن به شخصی که پدر شما را ایجاد کرده است به شما بدهد ، که در نهایت ، در بخشش و فضل زندگی در اراده الهی یافت می شود.

این فیض تجسم من است ، زندگی و رشد در روح شماست ، هرگز آن را ترک نکنید ، تا شما را در اختیار داشته باشید و مانند شما در یک ماده به دست شما برسد. این من هستم که آن را با روح شما به صورت کاملی می توانیم درک کنیم: این فیض فضل است ... این اتحادیه همان طبیعت است که اتحاد بهشت ​​است ، جز این که در بهشت ​​حجاب حجاب است که الهی را پنهان می کند. ناپدید می شود ... —Blessed Conchita (María Concepción Cabrera Arias de Armida) ، استناد شده در تاج و تکمیل همه مقدسات, توسط دانیل اوکانر ، ص. 11-12؛ nb Ronda Chervin ، عیسی مسیح با من قدم بزن

دو روز قبل از شکستن آن بتها ، من مجبور شدم این ویدیو را در فیس بوک ارسال کنم. من نمی دانستم که چگونه نبوی است ...

وقت آن است که دوست من ، کشتی ها را بسوزانیم و جای خالی عشق را پر کنیم.

برخیز و شهامت داشته باش!
- بانوی ما به لوئیزا ، مریم مقدس در پادشاهی، روز 2

 

 

Now Word یک خدمت تمام وقت است
با پشتیبانی شما ادامه می یابد.
خوشا به حال شما ، و متشکرم 

 

برای سفر با مارک در La حالا ورد,
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل

پانویسها و منابع

پانویسها و منابع
1 رجوع کنید به مات 6:24
2 رجوع کنید به لوقا 8:8
3 رجوع کنید به فیل 2: 7
نوشته شده در صفحه اصلی, اراده الهی.