جایی که بهشت ​​زمین را لمس می کند

قسمت ششم

img_1525بانوی ما در کوه تبور ، مکزیک

 

خدا خودش را به کسانی که منتظر آن وحی هستند نشان می دهد ،
و کسانی که سعی در پاره کردن یک راز ندارند ، مجبور به افشای اطلاعات می شوند.

کاترین دو هوک دوهرتی - بنده خدا

 

MY روزهای کوه تبر رو به پایان بود و با این حال ، من می دانستم که "نور" بیشتری وجود دارد. اما در حال حاضر ، بانوی ما با هر کاشی سیمانی که باید روی سقف آشپزخانه آشپزخانه ما گذاشته شود ، با هر سیم برق که از سقف سیم پیچ می شود و هر ظرف کثیف که لازم است به من آموزش دهد. برجشسته. این فرصتی دیگر برای مردن به خود بود ، اقدامی عاشقانه ، فداکاری دیگری که از طریق آن شعله عشق می تواند روشن تر شود بدون عشق، سنت پل را نوشت ، من هیچی نیستم.

سخنان ساکت بانوی ما تا آن زمان هر روز در قرائت های گسترده تأیید می شد ، همانطور که سالهاست اغلب اتفاق می افتد. اما حضور او نیز بود محسوس در کوه تبور. در واقع ، وقتی مادر لیلی را ملاقات کردم ، به او گفتم که بانوی ما مرا آورده است و من می دانستم که او اینجا در این کوه است. مادر پاسخ داد ، "یک بار زنی به من گفت که بانوی ما در سن دیگو به او ظاهر می شود و من گفتم ،" اوه چقدر ناراحت است که او فقط به نظرت می رسد. بانوی ما اینجا ظاهر نمی شود - او زندگی اینجا.'" 

این کلمات در سطح دیگری با من صحبت کردند. من احساس کردم که خدا می خواهد حضور مادرانه ماری را ، مانند آنچه در این کوه تجربه کرده ایم ، احساس کند در سراسر جهان اما چگونه؟

 

DESCENT به تاریکی

یک روز بعد از ظهر ، من به همراه دیوید پل ، معمار آشپزخانه سوپ ، برای اجرای کار در Tecate حرکت کردم. از زمان رسیدن من اولین بار بود که از کوه خارج می شدم. ناگهان در دنیایی غرق شدم که نسبتاً آشفته به نظر می رسید. ما shanty2aبا عبور از کنار تالاب شهر که پر از چاله های سختی بود که با مقوا ، فلز و چوب تکه تکه شده بودند ، نوعی خانه برای فقیرترین افراد فقیر درست کرد. خیابان ها کثیف بودند و بسیاری از جبهه های تجاری بی روح به نظر می رسیدند و رنگ آنها زیر آفتاب گرم مکزیک محو می شد. ما وارد یک "مرکز خرید" شدیم که چیزی بیش از صفوف دکه های فروشنده بود که کالاهای ارزان را با قیمت ارزان می فروشند. در حالی که تصاویر بانوی گوادالوپ در کنار پورنو ، صلیب در کنار دسته های کوکائین و خرافات در کنار کارت های نماز به فروش می رسید ، احساسات و ابهام در معرض نمایش کامل بود. من به چشمان فروشندگان خسته و بدبین نگاه کردم که آنها به دنبال نوعی زندگی هستند. زمزمه کردم: "خدا نمی خواهد ما اینگونه زندگی کنیم".

 

دوران صلح آغاز شد

عصر روز بعد ، در بالای کوه تبور بر روی یک طاق مشرف به صومعه صعود کردیم. ما به مسیرهای سنگلاخی و برج های ناقوس سفید ، آشپزخانه ها و نمازخانه های سوپ ، باغ ها و نخلستان هایی که در آنها مجسمه ها و نیمکت ها از تعمق استقبال می کردند ، نگاه می کردیم. امروز بسیاری سعی می کنند به ما بگویند خدا وجود ندارد. اما هر ساختمان و تخت گل در اینجا از طریق دعا و عشق عاشقانه حاصل می شود. علاوه بر این ، این کویر به سادگی به بهشت ​​نظم و خوبی ، سخاوت و برادری تبدیل شده است پس از روز تولدکلمات عیسی در انجیل. من گفتم: "این چیزی است که جهان قرار است باشد." "نگاه دیوید ، این is "دوران صلح" ، قبلا اینجا شروع شده به حقیقت ، زیبایی و خوبی که به عنوان میوه ای از "بله" گفتن به خدا نگاه می کنیم ، نگاه کنید. " تقریباً می توانم قرائت های گسترده را بچشم:

"بیا اینجا. من عروس ، همسر بره را به شما نشان خواهم داد. " او مرا با روح به کوهی بلند و بلند برد و شهر مقدس اورشلیم را که از طرف خدا از آسمان بیرون می آید به من نشان داد. با شکوه و جلال خدا درخشید. درخشندگی آن مانند یک سنگ گرانبها بود ، مانند یاس ، مانند بلور. (اولین خواندن ، Rev 21: 9-14)

ما واقعاً از پایین به پایین نگاه می کردیم شهر خدا، حتی اگر شکل آن موقتی باشد. "این مثالی از دوران صلح است که خدا می خواهد در ما ایجاد کند جهان ، "من گفتم ، در حالی که ما در مقایسه با سفر قبلی خود به شهر نفس می کشیم. "تمام پتانسیل گناه و عصیان هنوز باقی است ، اما با پیروزی بانوی ما در اینجا ، باعث می شود که عیسی مسیح را دوست داشته ، مورد ستایش و پیروی قرار دهد ، صلح و عدالت است."

تصور می کردم اگر فقط دنیا می توانست به اینجا بیاید - می تواند همانطور که مزامور گفت ، بیاید و بسازد "قدرت شما و شکوه و جلال پادشاهی شما برای مردم شناخته شده است." اگر فقط آنها می توانستند "بیا و ببین"، همانطور که ناتانیل در انجیل به فیلیپ گفت.

و به نظر می رسد بانوی ما می گوید:

قلب شما هم اکنون باید به یک شهر خدا تبدیل شود.

 

شهر خدا

در آخرین یکشنبه من در صومعه ، بار دیگر سخنان لطیف بانوی ما تأیید شد la کلمه. تماس با عشق تا آخرین قطره فقط نیمی از آن است ضرورت دیگر پذیرفتن نوع فروتنی مریم است داشت - او که خودش را کاملا خالی کرد تا جایی برای عیسی باز کند. نوعی فروتنی است که می گوید: ”پروردگارا ، من نمی دانم چگونه این کار را انجام می دهی ، اما من اعتماد دارم که می توانی و خواهی. باشد که بر اساس خواست شما برای من انجام شود."اولین قرائت دسته جمعی گفت ،

فرزندم ، امورت را با فروتنی انجام ده ، و تو بیشتر از هدیه دادن دوست خواهی داشت. هرچه بیشتر خود را فروتنی کنید ، بزرگتر خواهید شد و لطف خدا را پیدا خواهید کرد. آنچه برای شما بسیار متعالی است ، به دنبال چیزهای فراتر از قدرت خود نباشید. (سیراچ 3: 17-29)

بدون فروتنی ، حتی بزرگترین عمل خیرخواهانه توسط خود مسموم می شود ، و شعله عشق خفه می شود

با این حال ، این دومین قرائت انبوه بود که واقعاً توجه من را جلب کرد!

... شما به کوه صهیون نزدیک شده اید و شهر خدای زنده ، اورشلیم آسمانی… (Rev 12:22)

در اینجا دوباره ، خدا این حرف را در قلب من تأیید می کرد که هر یک از ما باید آن را داشته باشیم تبدیل به "شهر خدا" دیگری شوید. در نماز آن یکشنبه ، احساس کردم پدر می گوید ...

فرزند من ، وقتی این مکان را ترک می کنی ، باید آن را با خود ببری. زیرا بهشت ​​همیشه جایی است که اراده من "در زمین همانگونه که در بهشت ​​است انجام می شود." این کار من ، کار روح القدس است. هرگاه با روحیه "لحظه لحظه" خود با روح همکاری کنید ، آسمان فرود می آید و آن مکان را روی زمین لمس می کند. پس قلب شما تبدیل به یک "دهکده" مقدس ، یک "صومعه" مقدس ، شهر خدا می شود. در آن پادشاهی من و هر نعمت معنوی از بهشت ​​ساکن است.

هر نعمت معنوی. این سخنان سنت پل از روزی که وارد شدیم بر قلب من بود ، اما اکنون با این مفهوم که اهمیت آنها بیش از هر زمان دیگری است:

خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح ، که ما را در مسیح با ما برکت داده ، مبارک باد هر نعمت معنوی در آسمانها، همانطور که ما را قبل از تأسیس جهان ، در خود برگزید تا در برابر او مقدس و بدون لکه باشد ... (افسسیان 1: 3-4)

فرزند من ، نترس و اجازه نده که دوباره به شیوه های قبلی تفکر و انجام عمل بازگردی. شهر خدا را در قلب خود و در نتیجه در میان خود تنظیم کنید. اجازه دهید بهشت ​​از طریق حضور شما ، از طریق عشق در عمل اصیل ، زمین را لمس کند. و عشقی که دروازه های شهر را باز می کند و خیابان های او را هموار می کند عشقی است که همه چیز را به آخرین قطره می دهد.

فرزند من ، نه تنها می توان شهر خدا را بر روی کوهی که در آن نشسته ای ، بلکه در هر کجا که ایمان و اعتماد ساخته شود ، ساخت و تسلیم مطیع اجازه می دهد روح القدس بی مهار پایین بیاید.

من حضور بانوی ما و کلمات را احساس کردم ...

"خوانیتو" کوچک من ، دست مرا بگیر و با من راه برو. این ندای خدا را به من بسپار تا در قلب خود یک شهر ، یک شهر الهی بسازد. من اولین شهری بودم که خدا در آن زمین را لمس کرد. و اکنون او همین آرزو را در تو دارد ، محبوب [و خوانندگان من!]. س questionsالی نپرسید ، اما در قلب خود با اطمینان کامل در این باره تأمل کنید که کسی که کار خوبی را در شما شروع کرده ، آن را به اتمام می رساند.

تا شروع سفر به خانه بود که من می توانم ارتباط بین بانوی ما را ببینم "سرشار از فیض" و "هر نعمت معنوی" که خدا آرزو می کند به ما بدهد ... و پیامدها به معنای واقعی کلمه از این دنیا خارج شده اند.

گوش دادن به بخشی از مراقبه در حین ستایش که یکشنبه ،
به دنبال بخشی از خیابان ماریا

"وقتی قلبهای پاکی در زندگی خود داریم ، خدا معجزه می کند. ما فقط به کمی ایمان مانند دانه خردل احتیاج داریم و خدا می تواند معجزه کند. امروز را باور کنید و دریافت کنید نعمت خدا به تو عطا می کند تا تو مثل پرندگان هوا که در آزادی پرواز می کنند آزاد باشی. " - آقای گورتی

ادامه دارد ...

 

 

با تشکر از دهم و دعای شما

 

برای سفر با مارک در La حالا ورد,
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

بنر NowWord

 

 

پاییز امسال مارک به پدر آن شیلدز پیوست
و آنتونی مولن در the (فروخته شده!)

 

کنفرانس ملی

شعله عشق

از قلب بی عیب و نقص مریم

جمعه ، سپتامبر 30TH - OCT. 1ST ، 2016


هتل فیلادلفیا هیلتون
مسیر 1 - خیابان 4200 City Line
فیلادلفیا ، پا 19131

ویژگی:
پدر آن شیلدز - غذا برای میزبان رادیو سفر
مارک مالت - خواننده ، ترانه سرا ، نویسنده
تونی مولن - مدیر ملی شعله عشق
خانم چیفو - مدیر معنوی

برای اطلاعات بیشتر، کلیک کنید اینجا کلیک نمایید

 

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در صفحه اصلی, دوران صلح, WHERE HEAVEN لمس می کند.

نظرات بسته شده است.