جایی که بهشت ​​زمین را لمس می کند

قسمت اول
mounttabortecateصومعه Trinitarians of Mary ، Tecate ، مکزیک

 

ONE ممکن است بخاطر اینکه فکر می کنم Tecate ، مکزیک "زیر بغل جهنم" است ، بخشیده شود. در روز ، دما در تابستان می تواند به نزدیک 40 درجه سانتیگراد برسد. این زمین مملو از سنگ های عظیم است که کشاورزی را تقریباً غیرممکن می کند. حتی در این صورت ، باران به ندرت از منطقه دیدن می کند ، مگر در زمستان ، زیرا ابرهای رعد و برق اغلب در افق آزار می دهند. در نتیجه ، بیشتر همه چیز در یک گرد و خاک ریز و قرمز بی امان پوشانده شده است. و شب هنگام با سوزاندن محصولات جانبی گیاهان صنعتی ، هوا از بوی بد سمی پلاستیک دودزا اشباع می شود.

به طور کلی ، شهر Tecate دارای یک احساس گتو است ، که در نقاطی از فقر شدید فقیر می شود ، جایی که تکه های مواد پنجره ها و درها را پنهان می کنند ، و به سختی عزت روح ساکنان آن را پوشش می دهد. حتی فروشگاه های بزرگ فروشگاه های زنجیره ای جعبه نیز تنها بخشی از کالاهای یافت شده را که فقط مایل ها در آن سوی مرز قرار دارد ، جایی که امید به آینده بهتر به طور مداوم فریب می دهد. و یک فشار ملموس در هوا وجود دارد ... الف روحانی تنش ... در حالی که کاتولیک و خرافات مانند انگورهایی که از طریق درختکاری راه خود را می پیچند ، در هم می آمیزند. دیدن چلیپا ها و تصاویر بانوی گوادالوپه که در کنار افسون های جانبی ، تعویض ها و نقاشی های ناموزون نشسته است ، غیر معمول نیست. این کشوری بود که قرن ها پیش و از طریق بت پرستی و فداکاری بشریت از طریق فیلم معجزه آسایی که تصویر بانوی ما را به همراه داشت ، تغییر شکل داد ... اما به وضوح نبرد بین یک زن و یک اژدها هنوز قابل مشاهده است.

 

زمین مقدس

در میان این کویر ، صعود به بالای Tecate در کنار کوه ، صومعه یک خواهر وجود دارد به نام The Trinitarians of Mary. شما فکر می کنید این قانون فقط در سال 1992 تاسیس شده است ، با توجه به تعداد ساختمان ها ، دیوارهای سنگی ، باغ های تزیین شده و مجسمه هایی که صومعه گسترده را برجسته می کند ، این دستور دهها سال پیش تاسیس شده است. مادر لیلی ، م Foundسس می گوید ، "ما این کار را نمی کنیم زانویی باقی مانده است ، اما اکنون یک روستا داریم! " در واقع، همه چیز، او می گوید ، از طریق دعا و عنایت الهی فراهم شده است.

مادر لیلی یک زن آمریکایی است ، احتمالاً در اواخر پنجاه سالگی است. او که مادر دو فرزند بود و مادربزرگ چهار فرزند بود ، ازدواج سو abuse استفاده خانگی وحشتناکی را ترک کرد که از هفده سالگی آغاز شد. بعد از اینکه کلیسا به سرعت ابطال را صادر کرد ، وی را به زیارت منتقل کردند فاطمه (س) که در آن تماس برای شروع نظم متفکر راهبه ها متولد شد. در بازگشت به مکزیک ، او زمینی را در کنار کوهی یافت که در آن او و چند زن غیر قانونی دیگر شروع به پرستش و جبران خسارت عیسی در مقدسین مقدس - در پشت  یک کمپ کننده کامیون ، بدون برق و برق. به زودی ، زنان دیگر شروع به پیوستن به آنها کردند تا اینکه کلیسا رسماً انجمن و عرفان در حال رشد آنها را شناخت. مادر لیلی سرانجام با سنت جان پل دوم ملاقات کرد و برکت پاپ وی را دریافت کرد.

سنت ترزا از کلکته نیز با مادر لیلی ملاقات کرد و به او اطمینان داد که این کار "کار خدا" است. در واقع ، این سفارش با پنج رشد می کند بنیادها در سراسر ایالات متحده و مکزیک ، با ده ها راهبه و بسیاری از تازه واردان جوان.

 

بهشت روی زمین

به راحتی می توان زیبایی های ناهموار ، غروب خورشید خیره کننده مکزیکی و بادهای تسکین دهنده را به تنهایی مجذوب خود کرد. اما تا زمانی که فرد وارد نمازخانه اصلی Mass می شود تقریباً بلافاصله مشخص می شود: این مکان است جایی که بهشت ​​زمین را لمس می کند. آیا این هیولای بزرگی است که در محراب مشرف به کوههای دیدنی واقع شده است (فقط یکی از کلیساهای کلیسایی که ستایش همیشگی در آنها انجام می شود)؟ آیا این دریا از حجاب های آبی و سفید است که شباهت زیادی به "نگاه" مریم مقدس دارد؟ آیا این صداها و هارمونی های خیره کننده و فرشته ای است که از این زنان مقدس به وجود می آید ، که در منطقه به عنوان "راهبه های آواز" شناخته می شوند؟ من به زودی فهمیدم که اینجا ، در این "شهر خدا" بود که بانوی ما در این جشن گذشته از بعثت من را صدا می کرد ...

ستایش 1

 

اگر خانم ما ظاهر شود

جان پاول ، تاجر کاتولیک از کلگری ، آلبرتا ، گفت: "من فکر می کنم شما و والدینتان باید به مکزیک بیایید." "من شما را به پایین پرواز می کنم. احساس میکنم نیاز برای آمدن… "جان پل ، یک کارآفرین بسیار شجاع و باهوش ، هنگامی که مشغول کار نیست و اغلب با تسبیحی در دستش دیده می شود ، در تأمین بودجه و سازماندهی ساخت آشپزخانه سوپ در پایگاه صومعه در مکزیک کمک می کرد (چطور آن به وجود آمد خود داستان دیگری است). او از ما دعوت کرده بود تا به کانادایی های دیگری که در حال ساخت آن هستند بپیوندیم. او در حال صحبت با دختر کوچک من ، نیکول بود که تازه دو سال کار تبلیغی را در غرب کانادا به پایان رسانده بود. او که برای رفتن به دانشگاه در پاییز امسال آماده شده بود ، شک داشت که آیا وقت خواهد داشت یا نه. او گفت: "من با افرادم صحبت خواهم كرد و در مورد آن دعا خواهم كرد."

هنگامی که نیکول دعوت سخاوتمندانه را به من آورد ، من یک لیست سریع از کارهای مزرعه و وزارتخانه را در بشقاب خود انجام دادم ، و با خنده گفتم: "تنها راهی که می خواهم بروم این است که بانوی گوادالوپ برای من ظاهر شد!"  

عصر روز بعد ، دخترم سر میز شام حاضر شد و اعلام کرد که این کار را می کند نه رفتن به مکزیک او نتیجه گیری کرد و کمی ناامید کننده به نظر می رسد: "من فقط وقت ندارم." برای دریافت نامه پا به بیرون گذاشتم و پس از بازگشت به خانه ، در را باز کردم کارت یکی از خوانندگان من در جلو ، تصویری از بانوی ما گوادالوپ توسط یکی از خواهران انجمن بانوی مقدس ترین مقدس در سن دیگو نقاشی شده است. دخترم بیرون زد ، "این بانوی ماستپدر! " من خندیدم ، معامله خیلی بزرگی نکردم (طرف گزارشگر اخبار تردیدآمیز من هنوز از گذشته ام دور مانده است). 

صبح روز بعد ، در جشن عروج مریم ، دخترم متنی دریافت کرد. این از جان جان دیوید ، معمار جوان آشپزخانه سوپ بود. او قبلاً در مکزیک بود. او برای نیکول عکسی از نقاشی تصویر بانوی ما گوادالوپ آن روز توسط راهبه ها به او داده شد. "پدر را نگاه کن!" او فریاد زد. در حال حاضر ، من شروع به تعجب کردم ، وقتی همسرم گفت: "شما به علامت سوم احتیاج دارید!" فکر کردم بهتر است در مورد همه اینها دعا کنم ، و بنابراین قرائت های گسترده را باز کردم ، و اولین خواندن آن روز مکاشفه 12 بود ، زن آفتاب پوشیده -که دقیقاً همانطور است که خوان خوان دیگو توصیف کرد بانوی ما گوادالوپه:

... لباس او مانند خورشید می درخشید ، گویی که امواج نوری را به بیرون می فرستد ، و سنگی که بر روی آن ایستاده بود ، به نظر می رسید که اشعه می دهد. - Nican Mopohua، Don Antonio Valeriano (حدود 1520-1605 میلادی ،) ، n. 17-18

با این کار ، من و دخترم به کلیسای کشورمان سفر کردیم و قبل از مقدسین تسبیح را تسبیح گفتیم. ما می دانستند it: ما را صدا کردند که برویم. وقتی دوباره سوار وسیله نقلیه خود شدیم ، من رادیو را ورق زدم (که معمولاً آن را رها می کنم) و اولین آهنگی که پخش شد "مکزیک" نام داشت. گروه کر مانند "سفر به مکزیک خوب است. " چه کسی می گوید بانوی ما شوخ طبعی ندارد؟

اما چرا؟ چرا بانوی ما ناگهان مرا به این مکان دوری که در کوههای Tecate قرار گرفته است فرا می خواند؟ در نماز روز بعد ، احساس کردم گفتگوی جدیدی بین یک زن و پسرش آغاز شده است ، گفتگویی که از آن روز ادامه داشته است. من می خواهم برخی از افکار ، کلمات ساکت و برداشتهایی را که احساس کردم او از همان روز بر قلبم گذاشت ، با شما در میان بگذارم ...

پسر کوچکم ، من تو را به مکزیک ، به سرزمین گوادالوپه دعوت می کنم ، جایی که برای خوان کوچک ظاهر شدم. در آنجا ، من برنامه خدا را برای این "آخرالزمان" ، "زنی که آفتاب پوشیده" است و سر مار را خرد می کند ، آشکار کردم.

در اینجا من شما را صدا می کنم که بیایید و به صدای لطیف من گوش دهید ، زیرا با قلب خسته شما صحبت می کنم و شما را برای نبرد نهایی که در پیش است طراوت می دهم. شما بسیاری از فرزندان من را از طریق صحرا به امنیت پناهگاه من هدایت خواهید کرد. پسرم ، تو باید در حد وظیفه باشی ، بنابراین من تو را برای کار دلهره آور پیش رو فرا می خوانم.

آن زمان من نمی دانستم كه صومعه ای كه ما را به آن فرا می خواندند ، تصور شده است در فاطمه ، آن مکان جایی که بانوی ما ظاهر شد و اعلام کرد که قلب بی عیب و نقص او خواهد بود پناهگاه ما همچنین ، ایده تجدید روحانی فوق العاده به نظر می رسید ، زیرا این وزارتخانه غالباً گتسمانی است. من همچنین یک کلمه قدرتمند را به یاد آوردم که خداوند چند سال پیش در روزی که رسماً مرا صدا کرد به من گفت به این نوشتن مرتد. از سنت جان کریسوستوم بود:

شما نمک زمین هستید. او می گوید ، این به خاطر خود شما نیست ، بلکه به خاطر دنیا است که این کلمه به شما سپرده می شود. من شما را به دو شهر یا ده یا بیست و نه یک ملت نمی فرستم ، همانطور که پیامبران قدیم را فرستاده ام ، بلکه آن سوی خشکی و دریا ، به سراسر جهان. و این جهان در وضعیت اسفباری قرار دارد ... او از این مردان فضیلتهایی را می طلبد که مخصوصاً مفید و حتی ضروری هستند اگر بارهای بسیاری را به دوش بکشند ... آنها نه فقط برای فلسطین بلکه برای کل جهان باید معلم شوند. تعجب نکنید ، بنابراین ، من شما را جدا از دیگران خطاب می کنم و شما را در چنین کار خطرناکی مشارکت می دهم ... هرچه تعهدات بیشتری به دست شما می رسد ، شما باید غیرت بیشتری داشته باشید. هنگامی که آنها شما را نفرین می کنند و شما را مورد آزار و اذیت قرار می دهند و شما را نسبت به هر شر متهم می کنند ، ممکن است از جلو آمدن ترس داشته باشند. بنابراین او می گوید: "مگر اینکه برای چنین چیزی آماده باشید ، بیهوده است که شما را انتخاب کرده ام. لعنت لزوماً نصیب شما خواهد شد اما به شما آسیب نمی رساند و فقط گواهی بر ثبات شماست. اگر از طریق ترس ، نتوانید قدرت مأموریت خود را نشان دهید ، وضعیت شما بسیار بدتر خواهد شد. " - St. جان کریستوستوم ، نماز شب، جلد چهارم ، ص 120-122

سخنان ملایم داخلی این زن ادامه داشت

هرگز از ایمان پرش نکنید و اعتماد داشته باشید که من همیشه دست شما را نگه داشته و شما را راهنمایی می کنم. هرگز از دست دادن عشق من یا پسر من نترس. ما شما را انگار تنها یک کودک نگه می داریم. در آرامش باش ، کوچولو ، در حالی که آماده می شوی به سرزمین تصویر معجزه آسای زن پوشیده از شکوه و عظمت بپردازی. من تو را دوست دارم "خوان کوچک" من.

با این کار چمدان های خود را بستیم و سه روز بعد به سرزمین گوادالوپ رفتیم ...

ادامه دارد ...

  

حمایت شما برای این خدمت تمام وقت لازم است.
خوشا به حال شما ، و متشکرم

 

برای سفر با مارک در La حالا ورد,
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

بنر NowWord

  

پاییز امسال ، مارک به پدر آن شیلدز پیوست
و آنتونی مولن در the  

 

کنفرانس ملی

شعله عشق

از قلب بی عیب و نقص مریم

جمعه ، 30 سپتامبر 2016


هتل فیلادلفیا هیلتون
مسیر 1 - خیابان 4200 City Line
فیلادلفیا ، پا 19131

ویژگی:
پدر آن شیلدز - غذا برای میزبان رادیو سفر
مارک مالت - خواننده ، ترانه سرا ، نویسنده
تونی مولن - مدیر ملی شعله عشق
خانم چیفو - مدیر معنوی

برای اطلاعات بیشتر، کلیک کنید اینجا کلیک نمایید

 

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در صفحه اصلی, WHERE HEAVEN لمس می کند.