افکار تصادفی از رم

 

امروز برای کنفرانس اکومنیک این آخر هفته وارد رم شدم. با همه شما ، خوانندگان من ، روی قلبم ، تا عصر قدم زدم. برخی از افکار تصادفی هنگام نشستن روی سنگفرش در میدان سنت پیتر ...

 

عجیب وقتی از فرود خود پایین می آمدیم ، به ایتالیا نگاه می کردیم. سرزمینی از تاریخ باستان که ارتشهای روم در آن لشکرکشی می کردند ، قدیسین قدم می زدند و خون تعداد بیشماری دیگر ریخته شد. اکنون ، بزرگراه ها ، زیرساخت ها و انسانهایی که بدون ترس از مهاجمان مانند مورچه ها سر و صدا می کنند ، جلوه ای از آرامش را به وجود می آورد. اما آیا صلح واقعی صرفاً عدم وجود جنگ است؟

••••••

بعد از سوار شدن سریع به فرودگاه با کابین ، وارد هتل شدم. راننده هفتاد ساله من با دیفرانسیل عقب زوزه کش و بی تفاوتی ظاهراً مرسدس مرسدس را رانده که من پدر هشت فرزند هستم.

من روی تختم دراز کشیدم و به ساخت و ساز ، ترافیک و آمبولانس هایی که از کنار پنجره ام عبور می کردند گوش کردم و با ناله ای که فقط در درام های تلویزیونی انگلیس می شنوید ، شنیدم. اولین آرزوی قلب من این بود که کلیسایی با مقدس مقدس پیدا کنم و در مقابل عیسی دراز بکشم و نماز بخوانم. آرزوی دوم قلبم افقی ماندن و چرت زدن بود. جت لگ برنده شد. 

••••••

ساعت یازده صبح بود که خوابم برد. شش ساعت بعد در تاریکی بیدار شدم. کمی خسته شدم که بعدازظهر را خوابیدم (و اکنون می خواهم از نیمه شب اینجا بنویسم) ، تصمیم گرفتم شب را طی کنم. به سمت میدان سنت پیتر رفتم. عصر آنجا آنجا چنین آرامشی برقرار است. کلیسای کلیسایی قفل شده بود و آخرین بازدیدکنندگان از آنجا بیرون می روند. باز هم گرسنگی برای حضور در عید مسیح با عیسی در قلبم افزایش یافت. (یک لطف. همه لطف است.) این ، و آرزوی اعتراف است. بله ، راز آشتی - تنها شفابخش ترین چیزی که انسان می تواند با آن روبرو شود: شنیدن با اقتدار خدا از طریق نماینده او ، می گوید شما آمرزیده شده اید. 

••••••

من روی سنگ فرش باستانی در انتهای میدان نشستم و در مورد ستون منحنی که از بازیلیک امتداد داشت تعمق کردم. 

طراحی معماری برای نشان دادن آغوش باز مادر -مادر کلیسا - در آغوش گرفتن فرزندان خود از سراسر جهان. چه فکر زیبایی. در واقع ، رم یکی از معدود مکانهای روی زمین است که می بینید کشیشان و راهبه ها از سراسر جهان و کاتولیک ها از هر فرهنگ و نژادی در حال راه رفتن هستند. کاتولیک ، از صفت یونانی καθολικός (katholikos) ، به معنای "جهانی" است. چندفرهنگی یک تلاش لائیک ناموفق برای کپی کردن آنچه کلیسا قبلاً به دست آورده است. دولت از زورگویی و درستی سیاسی برای ایجاد احساس وحدت استفاده می کند. کلیسا به سادگی از عشق استفاده می کند. 

••••••

بله ، کلیسا یک مادر است. ما نمی توانیم این حقیقت اساسی را فراموش کنیم. او ما را با فیض مقدسات در سینه خود پرورش می دهد و با تعالیم ایمان ما را به راستی پرورش می دهد. او وقتی ما زخمی می شویم ما را شفا می دهد و ما را از طریق مردان و زنان مقدسش تشویق می کند تا خودمان شبیه دیگری به مسیح شویم. بله ، آن مجسمه هایی که در بالای ستون قرار دارند فقط سنگ مرمر و سنگ نیستند ، بلکه افرادی هستند که زندگی کرده و جهان را تغییر داده اند!

با این حال ، من اندوه خاصی را احساس می کنم. بله ، رسوایی های جنسی مانند ابرهای طوفانی بر فراز کلیسای روم آویزان است. اما همزمان ، این را بخاطر بسپارید: هر کشیش ، اسقف ، کاردینال و پاپی که امروز زنده است ، صد سال دیگر اینجا نخواهد بود، اما کلیسا خواهد کرد. من چندین عکس مانند عکسهای بالا گرفتم ، اما در هر نمونه چهره های صحنه تغییر می کردند ، اما سنت پیتر بدون تغییر باقی ماند. بنابراین ، ما ممکن است کلیسا را ​​فقط با شخصیت ها و بازیگران این لحظه فعلی برابر بدانیم. اما این فقط یک حقیقت جزئی است. کلیسا همچنین کسانی هستند که پیش از ما رفته اند و مطمئناً کسانی که می آیند. مانند درختی که برگ های آن می آیند و می روند ، اما تنه آن باقی می ماند ، همچنین تنه کلیسا همیشه باقی می ماند ، حتی اگر هر از گاهی هرس شود. 

میدان. بله ، این کلمه مرا به فکر فرو می برد پیتزا. وقت پیدا کردن شام است. 

••••••

یک گدای سالخورده (حداقل او التماس می کرد) جلوی من را گرفت و یک سکه برای کمی خوردن درخواست کرد. فقرا همیشه با ما هستند. این نشانه آن است که بشریت هنوز شکسته است. چه در رم و چه در ونکوور ، کانادا ، جایی که تازه از آنجا پرواز کرده ام ، در هر گوشه ای گدایان وجود دارد. در حقیقت ، در حالی که در ونکوور بودیم ، من و همسرم از تعداد افرادی که با آنها روبرو می شدیم و مانند زامبی ها ، پیر و پیر ، بی هدف ، بی بضاعت ، ناامید ، در خیابان ها پرسه می زدند متعجب شدیم. وقتی خریداران و گردشگران از آنجا رد می شوند ، هرگز صدای مرد متمردی را که در گوشه ای نشسته فراموش نمی کنم و از همه رهگذران فریاد می کشد: "من فقط می خواهم مثل همه شما غذا بخورم."

••••••

آنچه در توان داریم به فقرا می دهیم و سپس خودمان می خوریم. در یک رستوران کوچک ایتالیایی که خیلی دور از هتل نیست متوقف شدم. غذا لذت بخش بود. من تأمل کردم که چقدر انسان های شگفت انگیز خلق می شوند ما به اندازه ماه از ونیز در حیات خود فاصله داریم. حیوانات آنچه را که می توانند پیدا کنند غرغر می کنند و می خورند و دو بار فکر نکنند. از طرف دیگر ، انسان ها غذای خود را می گیرند و آماده می کنند ، ادویه می دهند ، ادویه می کشند و آن را تزئین می کنند و مواد خام را به یک تجربه شاد تبدیل می کند (مگر اینکه من آشپزی کنم). آه ، چقدر زیبا است خلاقیت انسان وقتی از آن برای آوردن حقیقت ، زیبایی و خوبی به جهان استفاده می شود.

پیشخدمت بنگلادشی من پرسید که چگونه از غذا لذت می برم؟ گفتم: "خیلی خوشمزه بود." "این مرا کمی به خدا نزدیک کرد."

••••••

من امشب چیزهای زیادی در قلبم دارم ... چیزهایی که من و همسرم لیا در مورد آن بحث می کنیم ، روش های عملی که می خواهیم به شما ، خوانندگانمان کمک کنیم. بنابراین این آخر هفته ، من گوش می دهم ، قلبم را به خداوند باز می کنم و از او می خواهم که آن را پر کند. آنجا خیلی ترسیده ام! همه ما همانطور که اخیراً کسی را شنیدم که می گوید ، "بهانه ها دروغ های کاملاً تصور شده ای هستند." بنابراین ، در رم ، شهر ابدی و قلب کاتولیک ، به عنوان زائری می آیم که از خدا می خواهم به من لطف مورد نیاز برای مرحله بعدی زندگی و خدمت خود را با زمان باقی مانده بر روی زمین بدهد. 

و من همه شما خوانندگان عزیزم را در قلب و دعاهای خود حمل خواهم کرد ، مخصوصاً هنگامی که به مقبره سنت جان پل دوم می روم. شما عزیز هستید 

 

Now Word یک خدمت تمام وقت است
با پشتیبانی شما ادامه می یابد.
خوشا به حال شما ، و متشکرم 

 

برای سفر با مارک در La حالا ورد,
بر روی بنر زیر کلیک کنید تا مشترک.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در صفحه اصلی, زمان لطف.