زندانی عشق

"کودک عیسی" توسط دبورا وودال

 

HE به عنوان یک کودک به ما می آید ... آرام ، بی سر و صدا ، بی اراده. او با جمع نگهبانان یا با ظاهری طاقت فرسا نمی رسد. او به عنوان یک کودک می آید ، دست ها و پاهایش برای آسیب رساندن به کسی ناتوان است. او می آید مثل اینکه بگوید ،

من نیامده ام که شما را محکوم کنم ، بلکه به شما حیات بدهم.

نوزادی. زندانی عشق. 

هنگامی که دشمنان جان او را گرفتند ، این پادشاه بار دیگر مانند یک کودک شد: دستها و پاهای او به یک درخت میخ شده ، قادر به آسیب رساندن به کسی نبود. او اینگونه می میرد که گویی می گوید ،

من نیامده ام که شما را محکوم کنم ، بلکه به شما حیات بدهم.

مرد مصلوب زندانی عشق.

و حالا این پادشاه دوباره مثل یک کودک ، این بار در لباس مبدل به شما می آید نان، دستها و پاهایش برای آسیب رساندن به کسی ناتوان است او از این راه می آید ، مایل است موجوداتش با او رفتار کنند ، مثل اینکه بگوید ،

من نیامده ام که شما را محکوم کنم ، بلکه به شما حیات بدهم.

زندانی عشق.

اما خواهر و برادر ، شما قدرت آزاد کردن این زندانی را دارند. برای این کودک گریه می کند برای جایی که سرش را بگذارد. مصلوب شده تشنه نوشیدن یک عشق است. و نان زندگی آرزو دارد که توسط یک روح مصرف شود.

اما فکر نکنید او فقط به همین قناعت می کند. زیرا دست و پاهای شما ناتوان نیستند. او از طریق شما می خواهد بشارت دهد به فقیران ، آزادی را برای اسیران اعلام کند ، چشم نابینایان را باز کند و مظلومان را آزاد کند.

برای ساختن شما ، و در صورت امکان جهان ، زندانی عشق.

 

اولین بار در 25 دسامبر 2007 منتشر شد.  

 

به مشترک به La حالا ورد,
روی بنر زیر کلیک کنید.
ایمیل شما با کسی به اشتراک گذاشته نمی شود.

بنر NowWord

 

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در صفحه اصلی, روح و روان.

نظرات بسته شده است.