Times of the Trumpets - قسمت دوم

 

I چندین نامه در پاسخ به آخرین مراقبه من دریافت کردم. طبق معمول ، خدا از طریق بدن صحبت می کند. این چیزی است که برخی از خوانندگان برای گفتن دارند:

… هنگامی که دعای خون گرانبها را می خواندم ، به طور تصادفی کتاب مقدس را راهنمایی کردم و با تمام وجود برای خداوند گریه می کردم ... آنچه که به روی آن گشودم ، مرا لال کرد. این برای من پیامبر بود و من آن را به عنوان پاسخ پروردگار ما پذیرفتم:

به مزرعه نروید و در جاده قدم نزنید. زیرا دشمن شمشیر دارد ، وحشت از هر طرف است. (ارمیا 6:25)

و آن شب در قلبم احساس کردم اینگونه است روسیه، از شمال می آمد ... شیپور می وزید ... این پاسخ خداوند ما بود. سپس ، همین حالا ، آنچه را که شما نوشتید خواندم ... من نمی توانم آن را به عنوان یک "تصادف" ببینم بلکه به عنوان نشانه ای از جانب پروردگار ما هستیم ...

از خواننده دیگر:

من نیز یک مجسمه کوچک از بانوی ما در Medjugorje دارم. اولین بار بود که در سال 1987 یا در همان زمان ساخته شد. برادرم آن را به من داد. او همه سفید است. من در این ماه گذشته متوجه شدم که دست او نیز شکسته است ... من نمی دانم این چگونه و چه زمانی اتفاق افتاده است. دست در حال خوابیدن روی پاهای او روی کمد اتاق خواب است. همانطور که بانوی ما در تمام این سال ها می گفت: "با دعا و روزه می توانیم جنگ ها را متوقف کنیم ... گوش می کنیم؟??

و دیگری می نویسد:

من همچنین یک مجسمه کوچک از بانوی ما از Medjugorje دارم که سال گذشته آن را آوردم. دو ماه بعد ، آن را انداختم و دست چپ او از هم جدا شد. دوباره چسب زدم و دوباره در آمد. چندین بار سعی کردم دوباره آن را بچسبانم و روشن نخواهد ماند. من آن را مانند آن نگه داشته ام و عقب مجسمه ای هستم که در آن نمایش داده شده است.

در یک نامه تکان دهنده ، یکی از خوانندگان نوشت:

آیا مادر مبارک هیچ وقت به کمک ما نمی آید؟ امروز صبح با خواندن یادبود -ای با لطف ترین مریم مقدس ، به یاد داشته باش که هرگز شناخته نشده بود که کسی که به محافظت از تو فرار کرده ، به کمک شما متوسل شود یا به شفاعت تو بپردازد ، بدون کمک باقی مانده است ..."من با این احساس بسیار قوی و فوق العاده که مادر ما عقب ایستاده است روی این کلمات متوقف شدم. و بلافاصله اندوه او را در قلبم احساس کردم. غم مادری که فرزندان خود را می بیند و به شدت آسیب می بیند - اما که نمی تواند برای جلوگیری از آن کاری انجام دهد. بیش از هر زمان دیگری احساس می کنم که زمان تغییر بسیار نزدیک است - و این رحمت به زودی با عدالت روبرو خواهد شد. 

از خواننده دیگر:

دست چپ مجسمه مریم کوچک Medjugorje من مدتی قبل شکسته است. من فکر نمی کردم که [دست او] عقب باشد ، اما هرچه بیشتر روابط اطرافم را مشاهده می کنم ... من دیده ام که مردم در تلاش برای دستکاری و تخریب شخصیت یکدیگر ، شرور هستند. من فقط می توانم ببینم که شر در اطرافم موج می زند. آیا این یک عالم کوچک از است جنگ?

چند شب پیش ، نیمه شب اینجا کاملاً طوفان باد داشتیم و من می دانستم که در اتاق دیگر کاغذهایی از روی میز من می وزد ، اما من بلند نشدم و پنجره را بستم. صبح تنها کاغذهایی که منفجر شد ، درست جلوی درب اتاق خواب من بود ، هر دو رو به اتاق خواب. یکی از آنها تصویری از مری بود که من از تبلیغ آن پاره کرده بودم ... زیر عکس او کلمات بود "به حرف مادرت گوش کن"آن دیگری که از یک مجله نیز پاره شد ، مریم با کلمات جان بود"آنچه او به شما می گوید انجام دهید"" آن صبح کلمات عبادت در ساعتهای عبادی بود "دستورالعمل هایی را که به شما داده گوش دهید و درک کنید."  

 

هر کاری که به شما گفت انجام دهید

این نامه آخر شاید به بهترین وجه آنچه را که احساس می کنم پروردگار امروز به ما می گوید ، توصیف می کند.

من به شما دستورالعمل داده ام. من به شما گفته ام که چه ضروری است. این کار را بکن ، و زندگی خواهی کرد. 

منظور از "زندگی" به زندگی فانی ما اطلاق نمی شود ، که مانند برگی در باد می گذرد. بلکه زندگی معنوی ماست. چه تعداد کاتولیک هر روز صبح بیدار می شوند ، شکم خود را پر می کنند ، با اتومبیل های مطبوع رانندگی می کنند ، شبانه تلویزیون های بزرگ می بینند و روی یک بالش راحت می خوابند ... و با این وجود روحشان گرسنه ، سرد ، تنها ، و برای تسلیت خدا می میرد؟ فقط اگر او را پیدا کنیم ، او را پیدا خواهیم کرد. این تلاش می کند. این مستلزم پشتکار است. این به معنای راه رفتن در مواقعی در تاریکی مطلق ، ایمان کورکورانه ، ایمان پاک ، همه ایمان است. اما من تسلیم نمی شوم. بلکه تمام ذهن ، جسم ، روح و نیروی خود را به او تقدیم خواهم کرد. من خودم را دوباره برمی دارم ، پیش او در خیمه می روم و می گویم ، "عیسی ، به من رحم کن. لطفا ، لطفا به من رحم کن. من مال تو هستم. همانطور که می خواهی با من رفتار کن."

آه ، این ایمان است! این همان مسیحیت است که لاستیک با جاده روبرو می شود. دین در حالت خام: اعتماد به او وقتی که ذهن و گوشت من کاملاً در شورش هستند! عیسی هنگام تماس آنها به چنین روحانی می آید ، و او با عشق فروزان به آن روح می گوید:

درود بر شما آرامش من تو را رها می کنم. نترس. رحمت من یک چاه بی پایان است که ممکن است فرومایگان از آن بیرون بیایند.

و حتی در آن صورت ، به نظر می رسد روح من نمی تواند او را بشنود. و بنابراین من با ایمان به آن کلمات می چسبم. امید. عشق.

 

به مادر خود گوش فرا دهید

و بنابراین ، بگذارید آنچه مادر ما از ما خواسته است انجام دهیم (زیرا او فقط به ما می گوید آنچه را كه پسرش قبلاً از ما خواسته است به این روش یا روش دیگر انجام دهیم.) مادر ما چه خواسته است؟ دعا کنید ... اما نه فقط زمزمه یا کلمات پوچ. از قلب دعا کنید. از گناه برگرد. حداقل ماهی یک بار به اعتراف بروید. تا جایی که می توانید عیسی مسیح را در مسجد مقدس جستجو کنید. کسانی که شما را زخمی کرده اند ببخشید. تسبیح بخوانید. 

دوباره شروع کنید. دوباره شروع کنید. دوباره شروع کنید. خدا در جاودان زندگی می کند؛ وقتی دوباره شروع می کنید و قلب خود را با تلاش مجدد به سمت او می چرخانید ، آن عمل محبت آمیز وارد ابدیت می شود ، و بنابراین بسیاری از گناهان و شکست ها ، گذشته ، حال و شاید حتی آینده را در بر می گیرد (1 پت 4: 8).

ما وارد یک زمان وسوسه خارق العاده برای به خواب رفتن شده ایم. مادر ما "اسرار" بهشت ​​را به ما داده است تا از طریق دعا ، تغییر دین ، ​​صلح ، روزه و مقدسات با این خواب معنوی مبارزه کنیم. کارهای ساده ای که فقط کودکانه انجام می دهد. و به مواردی از این دست آیا ملکوت آسمان متعلق است؟

شیپورها فریاد می زنند:

به سرعت! به سرعت! به حرف مادرت گوش کن

 

چاپ دوستانه، PDF و ایمیل
نوشته شده در صفحه اصلی, محاکمات بزرگ.