پنجره روح القدس، کلیسای سنت پیتر ، شهر واتیکان
از آن نامه در قسمت اول:
من از راه خود خارج می شوم و به کلیسایی می روم که بسیار سنتی است - جایی که مردم لباس مناسب می پوشند ، در مقابل Tabernacle ساکت می مانند ، جایی که ما طبق سنت از روی منبر کتب کذایی می شویم.
من از کلیساهای کاریزماتیک فاصله زیادی دارم. من فقط آن را کاتولیک نمی دانم. غالباً یک صفحه فیلم روی محراب وجود دارد که قسمتهایی از مراسم مذهبی روی آن قید شده است ("مراسم مذهبی" و غیره). زنان در محراب هستند. همه خیلی راحت لباس پوشیده اند (شلوار جین ، کفش ورزشی ، شلوارک ، و غیره) همه دستان خود را بالا می گیرند ، فریاد می زنند ، کف می زنند - ساکت نیست. هیچ زانو زدن یا حرکات احترام آمیز دیگری وجود ندارد. به نظر من بسیاری از اینها از فرقه پنطیکاستی آموخته شد. هیچ کس فکر نمی کند "جزئیات" سنت مهم باشد. من در آنجا احساس آرامش نمی کنم. سنت چه شد؟ برای احترام به خیمه سکوت (مانند عدم کف زدن!) ؟؟؟ به لباس متوسط؟
I هفت ساله بود که پدر و مادرم در جلسه نماز کاریزماتیک در کلیسای ما شرکت کردند. در آنجا ، آنها با عیسی روبرو شدند که عمیقا آنها را تغییر داد. کشیش کلیسای ما یک چوپان خوب جنبش بود که خودش تجربه "تعمید در روح" وی به گروه دعا اجازه داد که در منشورهای زائد خود رشد کنند ، و بدین ترتیب بسیاری از تبدیل ها و احسان ها را برای جامعه کاتولیک به ارمغان آورد. این گروه بوم گردی بودند و با این وجود به آموزه های کلیسای کاتولیک وفادار بودند. پدرم آن را به عنوان "یک تجربه واقعا زیبا" توصیف کرد.
از نظر گذشته ، این نمونه ای از مواردی بود که پاپ ها ، از همان ابتدای تجدید امر ، می خواستند ببینند: ادغام جنبش با کل کلیسا ، وفادار به Magisterium.